به گزارش ایرنا؛ روزهای نه چندان دور، همدانیها از پیر و جوان مراسمهایی پُرطمطراق برای فرا رسیدن ماه رمضان برپا میکردند، فضای معنوی و روحانی رمضان، در مساجد و خانهها به وضوح احساس میشد؛ صدای تلاوت قرآن، دعاهای دستهجمعی، سحرخوانی و افطاریهای ساده اما پربرکت، همگی نشانههایی از همبستگی و اتحاد میان آنها است.
از سنت دیرین و کهن "کلوخاندازان" گرفته تا "کیسه برکت"، "چاوُشخوانی"، "حنابندان"، "پخت حلوا زرده و انگشت پیچ"، توزیع غذای نذری و آشهای سنتی و افطاریهای دستهجمعی، سنتهای ماندگار همدانیها در ماه مبارک رمضان که اگرچه اسمی از آنها به جا مانده، اما در برخی روستاهای این دیار توسط ریشسفیدان و بزرگان روستا هنوز زنده است و رمضان با این سنتها حال و هوای خود را دارد.
از آن روزهای گرم و صمیمی که برای رسیدن ماه رمضان لحظهشماری میکردیم تا روزهای پُرهیاهوی امروزی و زندگی ماشینی، رمضان رنگ و بوی دیگری دارد، یاد صحبتهای شیرین و دلنشین پدربزرگم میافتم که میگفت: در جوش گرمای تموز، روزهایی که در زِلّ آفتاب خسته از شخم زدن زمین و برداشت گندم زیر درخت عناب بر تنه استوار درخت تکیه میزد، بدون آنکه شکایتی از تشنگی و گرسنگی در ماه رمضان داشته باشد، به کار کشاورزی مشغول بود و زنده نگه داشتن سنتها از روی باورها و اعتقادات محکم آنها، حرف اول را میزد.
همیشه از سنتهای دور مردم همدان در ماه مبارک رمضان سخن میگفت؛ جشن پیش از ایام پرهیز در اواخر ماه شعبان که هزاران قصه و داستان در این سنت دیرینه نهفته است تا اینکه به ایام رمضان نزدیک میشدند و چند روز مانده به آغاز رمضان به استقبال این ماه میروند و به آیین "پیشباز" معروف است.
دلهای پاک؛ دارایی همدانیها برای "پیشباز" رمضان
در آیین پیشباز مردم برای آمادگی هر چه بیشتر در ماه مبارک رمضان، روزهای اول، پانزدهم و آخر ماه شعبان را روزه میگیرند و مردم همدان باور دارند افرادی که این سه روز را روزه بگیرند، اجر و ثواب آن برابر با روزه یک ماه رمضان است و این اعتقاد همچنان نزد مردم همدان ریشه دارد.
پدربزرگ میگوید: خانوادههای همدانی بنا به وسع و توان مالی مایحتاج و اقلام غذایی مورد نیاز خود را برای ایام روزهداری فراهم میکردند و نیازهای طبقه فقیر با متوسط و ثروتمندان متفاوت است و در گذشتههای دور یک وعده غذای متمولان و ثروتمندان برنج و برای طبقه متوسط گاها هفتهای یک بار بود و عمده غذای مردم برای افطاری انواع آش، شیر و خرما، نان جو، نان و پنیر و سبزی و گردو، آبدوغ خیار، حلیم، کلوچه، شیرینی مخصوص همدان همچون انگشتپیچ، حلوازرده و کماج و مسقطی بود.
ماه رمضان اگر در فصل گرما بود، هیات امنا و خادمان مساجد در صدد تهیه وسایل سرمایشی و در فصل سرد وسایل گرمایشی بودند و با کمک جوانان فرش و قالیچههای مسجد را میشستند و با مُزیّن کردن در و دیوار مساجد و حسینیهها به پارچههای مُنقش به آیات قرآن و روایات به استقبال ماه رمضان میرفتند، سنتهایی که امروز نیز به وفور در نقاط مختلف همدان بهویژه روستاها زنده است.
ماه رمضان اگر در فصل گرما بود، هیات امنا و خادمان مساجد و تکایا در صدد تهیه وسایل سرمایشی و در فصل سرد وسایل گرمایشی بودند و با کمک جوانان فرش و قالیچههای مسجد را میشستند و با مُزیّن کردن در و دیوار مساجد و حسینیهها به پارچههای مُنقش به آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی به استقبال ماه رمضان میرفتند، سنتهایی که امروز نیز به وفور در نقاط مختلف همدان بهویژه روستاها زنده است.
سخنان پدربزرگم حکایت از همدلی و یکرنگی اهالی دارد، آنجا که هر کسی به اندازه وسع و توانش به افراد بیبضاعت کمک میکردند تا آنها هم بتوانند روزهداری را در کمال آرامش بگذرانند و جوش و خروش اهالی روستاهای همدان برای دعوت از افرادی که برای هدایت مردم و بیان احکام و واجبات ماه مبارک رمضان به روستا بیاید، در غیر اینصورت از مراجع برای دعوت از یک روحانی برای حضور در مسجد روستا درخواست میکردند، آن زمان روحانی معرفی شده هنگام حضور در روستا در منزل یکی از خادمان یا بزرگان روستا اسکان داده میشد و برخی مواقع نیز نیکوکاری پیدا میشد و تمامی هزینههای این روحانی را در یک ماه مبارک رمضان تقبل میکرد، اگر چنین اتفاقی نمیافتاد، در مدت این یک ماه اقامت روحانی در روستا، هر یک از خادمان، اعضا و یا اهالی روستا به ترتیب او را به منزل خود دعوت میکردند، این سنت همچنان در روستاهای همدان رایج است.
پدربزرگ البته حضور روحانی در روستا را یک اتفاق ناب میداند، از همدلی و مشارکت اهالی روستاها برای کمک و مشایعت روحانی تا چیدن برنامههای رنگارنگ در طول روز، خود حکایتی است که آرزو دارد باز هم به آن دوران برگردد و میگوید اگر به جای جوانان امروزی بودم، از این فرصتها به خوبی استفاده میکردم و همه این لحظهها برای ما به یادماندنی بود که برای رمضان سال بعد حسابی دلتنگ میشدیم.
تطهیر برای رمضان با "کلوخاندازان"
رمضان تنها ماه روزهداری نیست، بلکه فرصتی است برای بازنگری در رفتارها، پاکسازی قلب از کینهها و تقویت رابطه با خدا و خلق او و مردم دارالمومنین برای تطهیر خود از هر گناهی از سالهای دور با برپایی سنت "کلوخاندازان" خود را برای ماه رمضان ماه میهمانی خدا آماده میکنند و جشن پیش از ماه رمضان را "کلوخاندازان" میگویند.
این سنت در اکثر نقاط ایران به ویژه در همدان مرسوم است و در آخرین روز از ماه شعبان از سال قمری برگزار میشود، جشنی که از متون کهن یادی از آن نشده یا نگارنده از آن بیاطلاع بوده است، رسم بر آن بود که اغلب مردم همدان وسایل مورد نیاز و خوراک خود را آماده کرده و به اطراف شهر و آبادی به ویژه کشتزارها و باغ میرفتند و بساط چای و خوراکی را عَلَم میکردند.
در این آیین هنگام عصر کلوخ برمیداشتند و نیت میکردند تا پایان ماه گناه نکنند و سپس کلوخ را محکم بر زمین میزدند، پیشینیان معتقد بودند با شکستن کلوخ، امیال نفسانی خود را زیر پا میگذارند و میل به پیروی از نفس را در خود میشکنند، عدهای از همدانیها نیز از بزرگ تا کوچک در قدیم هنگام غروب در این آیین کلوخی را در دست میگرفتند و رو به قبله میایستادند و با این دعا که خدایا گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم، خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده میکردند، آنگاه کلوخ را محکم بر زمین میزدند تا خُرد شود.
چاوشخوانی و بیداری روزهداران همدانی
در گذشته سحرخوانها یا چاوشخوانی (افرادی که با خواندن اشعار و دعاها مردم را برای سحری بیدار میکردند) در محلههای همدان حضور داشتند و مردم را برای سحر بیدار میکردند، امروزه این رسم کمتر دیده میشود، اما هنوز در برخی مناطق قدیمی شهر و برخی روستاهای همدان این سنت حفظ شده است.
یکی از راههایی که از قدیمالایام مردم همدان برای بیدار شدن در سحر از آن استفاده میکردند، صدای بانگ خروس بود، خروس سه بار میخواند، مرحله اول بیدار باش، مرحله دوم خوردن سحری و بانگ سوم دست کشیدن از خوردن است، دهل زدن، شلیک تیر با تفنگ، کوبیدن دیوار همسایه، جار زدن، مناجات، سحرخوانی و چاوشخوانی از سنتهای گذشته همدانیها در ماه رمضان بود که به دلیل نبود رادیو، تلویزیون و ساعت از این روشها برای بیدار کردن مردم در سحر استفاده میکردند.
در گذشته برخی افراد موظف بودند نیمههای شب در کوچه و محلههای شهر و روستا بگردند و با خواندن اشعار و ذکرخوانی و چاوُشخوانی، زمان سحر را خبر دهند و با این روش روزهداران را بیدار میکردند، سنتی که امروز در برخی روستاهای این استان همچنان زنده است.
به گفته کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی همدان؛ اگر بخواهیم آیینی مخصوص ماه مبارک رمضان را در این استان ثبت کنیم، انواع چاوُشخوانی، سحرخوانی و ذکرخوانی با لهجههای مختلف است که باید ثبت معنوی شود.
به گفته کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان؛ اگر بخواهیم آیینی مخصوص ماه مبارک رمضان را در این استان ثبت کنیم، انواع چاوُشخوانی، سحرخوانی و ذکرخوانی با لهجههای مختلف است که باید ثبت معنوی شود.
«فریبا نعمتی» در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: در ایام قدیم علاوه بر بانگ خروس و بیدار شدن مردم برای سحری، افرادی که صدای خوبی داشتند، به ویژه در روستاها برای مطلع کردن مردم از هنگام سحر، بر پشتبام منازل میرفتند و چاوشخوانی میکردند و در مدح حضرت علی(ع) ذکر میگفتند.
وی با بیان اینکه آیینهای ماه مبارک رمضان را احکام شرع برای ما تعیین میکند و نمیتوانیم در این آیینهای مذهبی دست ببریم، افزود: بسیاری از آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در استان همدان هنوز مرسوم است و نباید اجازه دهیم در گذر زمان به فراموشی سپرده شوند.
"کیسه برکت"؛ راهی برای تقویت همدلی
کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی همدان با اشاره به غذاهای معروف در ماه مبارک رمضان در همدان، بیان کرد: در گذشته هر نقطهای از این استان غذای ویژهای داشت، اما معمولا بیشتر افراد در هنگام سحر از غذاهایی که در طول روز بیشتر از گرسنگی جلوگیری میکند، از آبگوشت و در افطار نان و پنیر، چای شیرین، نان و سبزی و نان و گرده استفاده میکردند.
و اما "کیسه برکت"؛ سنتی که مردم نیکوکار همدان در آن مواد غذایی ضروری و مایحتاج روزانه قرار داده میدادند و به نیازمندان اهدا میکردند، این کار به عنوان یک عمل خیر و نذری در ماه رمضان انجام میشود و هدف آن کمک به خانوادههای کمبضاعت و ایجاد فرصتی برای مشارکت اجتماعی است.
مشهور است که در سالهای دور زنان همدانی در اواخر ماه رمضان روز بیست و هفتم این ماه نسبت به دوخت "کیسهبرکت" اقدام میکردند و کسانیکه قصد انجام این سنت را داشتند، برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد رفته و قطعهای پارچه و نخ و سوزن نیز همراه خود میبردند و بین نماز ظهر و عصر این کیسه را میدوختند و مقداری پول در آن میگذاشتند و بین اعضای خانواده تقسیم میکردند تا خیر و برکت نصیب همه اعضای خانه شود و برکت ماه رمضان به ماههای دیگر سال نیز منتقل شود.
نعمتی در این باره گفت: نحوه اجرای سنت کیسه برکت در همدان به یکی از روشها توسط خانوادهها، مساجد و هیاتهای مذهبی، خیرین و سازمانهای مردم نهاد و بانوان انجام میشد و با جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی، کیسههای برکت را تهیه و توزیع میکردند.
آش و حلوا زرده؛ زینتبخش سفرههای رمضان
وی درباره اهمیت کیسه برکت در ماه رمضان، اظهار کرد: ماه رمضان به عنوان ماه بخشش، نیکوکاری و کمک به دیگران شناخته میشود و سنت کیسه برکت نیز در همین راستا است و به مردم همدان این فرصت را میدهد تا با کمک به نیازمندان، برکت و رضایت الهی را برای خود و خانوادهشان به ارمغان بیاورند، این سنت نه تنها به نیازمندان کمک میکند، بلکه روحیه همدلی و مسئولیتپذیری اجتماعی را نیز تقویت میکند.
مردم همدان اما باور جالبی داشتند که همین باور باعث به وجود آمدن آداب و رسومی در این ماه شد، به گونهای که برخی خانوادهها بعد از هر افطار، خردههای نان را از سر سفره جمع میکردند و در ظرفی مخصوص میریختند و این خرده نانها را تا عید قربان نگه میداشتند تا آبگوشتی که از گوشت قربانی تهیه میشد، میل کنند.
یکی از آیینهای جالب توجه مردم استان همدان فرستادن افطاری توسط داماد به خانه عروس است، مطابق این سنت دیرینه در ماه رمضان جوان دارای نامزد، باید افطاری نامزدش را به خانه پدر عروس ببرد.
در کنار این سنتها؛ غذاهای ویژه همدانیها در ماه مبارک رمضان بسیار مشهور است و از سالهای دور تا به امروز همچنان پخت این آشها رواج دارد که از جمله میتوان به آش رشته، آش ترش، آش ترخینه، اُماج، سرداشی، ترحلوا، آبگوشت بزباش، آبگوشت کلم، آبگوشت خشکبار، آبگوشت قرمه، رشته پلو، شیربرنج، شامی کباب، طاس کباب، بورانی و شیرینیهای رایج در همدان همچون کماج، حلوازرده؛ انگشتپیچ، آگرده، زولبیا و بامیه و نانهای اوفاق، گرده چرب و شاتی اشاره کرد.
سنت دیرین و رایج "افطارانه" همدانیها را نیز نباید فراموش کرد، یکی از آیینهای جالب توجه مردم استان همدان فرستادن افطاری توسط داماد به خانه عروس است، مطابق این سنت دیرینه در ماه رمضان جوان دارای نامزد، باید افطاری نامزدش را به خانه پدر عروس ببرد، این افطاری شامل چند قرص نان، گرده دو زرده، برنج، روغن حیوانی، یک عددمرغ و یا ماهی، سیب سرخ، شیرینی انگشت پیچ و میوههای فصل است.
"افطارانه"؛ نودرآمدی برای خانواده عروس
همدانیها آداب و رسوم کهن زیاد دارند، حنابندان در ماه رمضان از دیگر سنتهای دیرین است که همزمان با آغاز ماه رمضان انجام میشد و اغلب زنان و دختران بهجز آنها که عزادار بودند، کف دست و ناخنهای خود را حنا میگرفتند، آیینی که جاافتاده و بسیار مورد استقبال زنان و دختران بود، آنها معتقد بودند کسی که در ایام ماه مبارک رمضان دستهایش را برای دعا به سوی خداوند بلند میکند، اگر کف دست و ناخنهایش حنایی نباشد، از درگاه الهی بینصیب خواهد ماند و به این علت سعی در حفظ رنگ حنا تا آخر ماه رمضان داشتند.
کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی همدان درباره دیگر آداب ماه رمضان، یادآور شد: مردم همدان همانند دیگر نقاط ایران شبهای قدر را تا صبح بیدارند و با خدا راز و نیاز میکنند و عید فطر را بسیار بزرگ میدارند و همانند عید نوروز، پس از افطار به ویژه در روستاها، به دیدن بزرگان میروند و در این روز آش تُرش، برنج و غذاهای سبک میخورند.