همشهری آنلاین- حمیدرضا رسولی:درباره سبک زندگی اهالی تجریش در روزگار قدیم روایتهای مختلفی نقل شده که برخی از آنها ضربالمثل شده و هنوز در گویش تهراننشینهای قدیم به کار برده میشود. چال خرکشی اصطلاحی است که برای توصیف عمیق و مخروبه بودن مکانهای مخوف تهران قدیم به کار میبردند اما بد نیست بدانید که چال خرکشی یکی از مهمترین مکانها برای کشاورزان تجریشی بوده است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
آنطور که در برخی منابع مکتوب آمده تا اواخر دوره قاجار هر روز به تعداد انگشتان یک دست هم وسیله نقلیه شخصی از دروازه تجریش عبور نمیکرد و عموم مردم برای تردد در ده تجریش سوار الاغ و استر میشدند. الاغسواری در تجریش هم قانون و قاعده خاص خودش را داشت و مکانی به نام چال خرکشی از دل چنین قوانینی بیرون آمد. عباس صالحی، از اهالی قدیمی تجریش، در این باره میگوید: «در تجریش رسم بر این بود که وقتی الاغها پیر و بیمار میشدند و دیگر توان حمل بار نداشتند، آنها را داخل اراضی جنوب تجریش میانداختند تا جان بدهند. چالههای اراضی جنوب تجریش خیلی عمیق و ترسناک بودند و به همین دلیل وقتی مردم تجریش با بنایی قدیمی و نازیبا مواجه میشدند به آن چال خرکشی میگفتند.»
یکی از جنایتهای دوره پهلوی اول در چال خرکشی تجریش به وقوع پیوسته و عوامل دربار رضا شاه یکی از اهالی تجریش را به طرز فجیعی در این مکان به قتل رساندند. صالحی در این باره میگوید: «روایت است که وقتی رضا پهلوی از حد فاصل سرپل تا میدان تجریش عبور میکرد و به کاخ سعدآباد میرفت با یکی از اهالی قدیمی تجریش به نام مشدی ماشاالله که خانهاش در خیابان جدید منتهی به کاخ بود مواجه میشود و به او دستور میدهد خانهاش را تخریب کند. مشدی ماشاالله به رضا شاه بیاعتنایی میکند و متلکی هم به او میگوید. مأموران دربار شبانه به خانه مشدی ماشاالله میروند و او را به قتل میرسانند. مدتی بعد جسد مشدی ماشاالله در چال خرکشی کشف میشود. دربار برای تحقیر شخصیت ساکن قدیمی تجریش که به شاه اهانت کرده بود جسد او را در چال خرکشی انداخته بودند که این موضوع عمق کینهتوزی رضا پهلوی را نشان میداد. تا اواخر دوره پهلوی اول مردم در حوالی چال خرکشی توپاره بازی میکردند اما این مکان با گذشت تخریب شد و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده است.»