
«کاسبان تحریم و استیضاح همتی» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم مهرداد احمدی شیخانی است که در آن آمده؛ لطیفهای هست که میگویند 10 نفر «گردن کلفت» و «قلچماق» قصد سفر و تجارت کردند. وقتی در راه به گردنهای صعبالعبور رسیدند، گرفتار قطاعالطریق شدند و با آنکه دسته دزدان فقط دو نفر بودند، مالالتجاره آنان را به تمام بردند و چیزی برایشان نگذاشتند و آن 10 نفر، آس و پاس رفتند تا به دهی رسیدند. زمانی که مردم ده از آنها پرسیدند که چه بر سرشان آمده، آنان تعریف کردند که گرفتار دزدان شدهاند و وقتی از تعداد دزدان پرسیده شد، جواب دادند که قاطعان طریق فقط دو نفر بودهاند. کدخدای ده با تعجب پرسید پس چگونه شد که شما 10 نفر از پس دو نفر برنیامدید؟ که یکی از تاجران جواب داد «ما ده نفر بودیم تنها و آنان دو نفر بودند همراه.»
البته این فقط یک داستان نیست که در واقعیت هم رخ داده و در ماجرایی بسیار بزرگتر که برای ما ایرانیان آشناست. حتما در تاریخ خواندهاید که سپاه اعراب وقتی قصد ایران کرد، لشکر ایرانیان بالغ بر 300 هزار نفر بود و سپاهیان عرب را بین 3 تا 10 هزار نفر گفتهاند، گیریم کمی بیشتر یا کمتر. حالا هر چه بوده، سپاه اعراب نه به حسب عُده و نه در شمار عِده، اصلا قابل قیاس با ایرانیان نبود و منطقا آنکه باید پیروز میشده، لشکر تا بن دندان مسلح و جنگ آزموده ایرانیان بود که چنین نشد و امپراتوری ساسانی که به تحقیر، سپاه اسلام را پابرهنگان جنگ ندیده میخواند، چون برگ خزان گرفتار تندباد شد و از هم پاشید و گذشت آنچه گذشت.
این دو داستان، که یکی حکایتی طنز بود و دیگری روایتی واقعی، غیر از آنکه نشان میدهد افتراق، چه بر سر بزرگترین قدرتها میآورد، حکایت از آن دارد که در مقابل، اتفاق و «وفاق» چه کارها که نمیکند و چه قدرتهایی را که بر زمین نمیزند. حال فرض کنید که گروهی، هم به لحاظ عِده و هم به جهت عُده در جایگاهی نازلتر از دشمنانش باشد، که در آن صورت بدون «وفاق» شکست و فروپاشیاش حتمی و قطعی است و دیگر حتی پس از شکست، نای رسیدن به هیچ دهی را نخواهند داشت تا برای دیگران تعریف کنند چه بر آنها گذشته، بلکه درس عبرت سایرین شود. حالا هم حکایت ما همین است؛ در زمانهای که تیر بلا از هر سو باریدن گرفته و تنها شاید بتوان با همبستگی و تکیه به هم در این گرداب نیفتیم.
داستانمان دارد میشود مانند همان حکایت ما ده نفر تنها در مقابل دو نفر همراه، با این تفاوت که شاید ما 10 نفر باشیم، اما آنها دو نفر نیستند، بلکه اگر بگوییم 100 نفرند هم کم گفتهایم و در زدن ما با هم همراهند، اما واقعیت این است که این چند سال و به خصوص بعد از آن «مصیبت معجزه هزاره سوم»، بودند و هستند کسانی که نانشان در این تفرقه است که از دلش تحریم بیرون بیاید و نامی مسما یافتهاند و «کاسبان تحریم» شدهاند. جماعتی که بسیار از این تحریم عایدی داشتهاند و خوب و بسیار نان به تنور داغ تحریم چسباندهاند و این نان روغنی، خوب به دهانشان مزه کرده و قاعدتا نباید دست از چنین کاسبی بکشند و هرچه تحریم طولانیتر و هر اندازه گستردهتر، آششان پر روغنتر و پیاز داغش هم بیشتر. و خب چه بهتر از اینکه اگر بشود، آن کس که وظیفه یافته تا با بازگشت به FATF اولین و بلکه مهمترین گام را در کنار زدن تحریمها (اینجا خودخواسته و خودساخته) بردارد را چنان بر زمین بزنند که دیگر کسی نتواند و جرات نکند این زنجیر خودتحریمی را از پای کشور باز کند.
امروز روز استیضاح وزیر اقتصاد، جناب «همتی» است و برای کاسبان تحریم بسیار اهمیت دارد که برای تبر زدن بر درخت وفاق و ارسال پیام به تحریمکنندگان که «خیالتان راحت، هر چه میخواهید بکنید که وفاق ما با شماست» نتیجه این استیضاح بسیار مهم. همانهایی که خوب میدانند کاسبی تحریم چه شیرین است و عجب نانی میتوان به تنور داغ آن چسباند. مساله اما این است که نمایندگان مردم چه میکنند؟ آیا وقتی میدانند که این تنوری است که نان کاسبان تحریم را در آن میپزند، هر برگ رای خود را هیزم این تنور خواهند کرد یا چون آبی که بر آتش این کاسبی خواهند ریخت، از رای خود بهره خواهند برد؟ باید دید این روز استیضاح تبدیل به چه روزی خواهد شد و در تاریخ چگونه از آن یاد خواهند کرد؟ روز تثبیت وفاق یا روز پیروزی کاسبان تحریم؟ این تصمیم با نمایندگان مجلس است که کدام طرف بایستند و با کدام سو همراهی کنند، با تحریمکنندگان کشور یا با آنها که همه تلاششان این است که راهی برای عبور مردم از این حلقه محاصره باز کنند؟