به گزارش ایسنا، «سند ملی تئاتر» از جمله سندهایی بود که اواخر فروردین امسال با حضور انتصابی چند هنرمند تدوین و منتشر شد. تحولات کشور و تغییر دولت سبب شد که این سند کمتر مورد بحث قرار بگیرد. هر چند در همان زمان نیز تمام اصناف به محض اطلاع، مخالفت خود را با یکسویه بودن آن اعلام کردند. در حال حاضر معاون هنری تازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی شورای عالی هنر و شورای عالی انقلاب فرهنگی با شعار واگذاری امور هنری به صنوف در جلساتی با اصناف هنری، خواستار دیدگاههای هنرمندان برای اصلاح و بازنگری این سند شده است.
بر همین اساس، تعدادی از انجمنهای خانه تئاتر نکاتی را به عنوان مواردی که در این سند نیازمند اصلاح و تغییر و تردید است، تدوین کردهاند. این موارد که شامل ۲۵ مورد است، به امضای ۸ انجمن زیر پوشش خانه تئاتر رسیده است و بهرام سرورینژاد، سخنگوی انجمن بازیگران در گفتگو با ایسنا توضیحاتی را درباره ضرورت اصلاح این سند و برخی از اشکالات آن، ارایه کرد.
او در این گفتگو با اشاره به برخی از نقدهایی که به این سند وارد است، تاکید کرد که در حال حاضر این سند به جای اینکه حمایتگرانه باشد، گویی مقابل هنرمندان است و حتی در انتقال مفاهیم و تعاریف اولیه تئاتری نادرست است.
این بازیگر در آغاز در پاسخ به اینکه آیا اصولا وجود سندی را با عنوان سند ملی تئاتر ضروری میدانید، توضیح داد: ذات هنر با توجه به گوناگونی اوضاع و احوال انسان معاصر نمیتواند سندی داشته باشد. بنابراین مهمترین کارکرد یک سند در امور مربوط به سخت افزارها و تعهد دولت به ملت برای عدالت در حمایت و پشتیبانی از آن خلاصه میشود و از این منظر، وجود یک سند ملی و راهبردی میتواند مفید باشد اما دو شرط دارد؛ اول اینکه این سند در درجه اول باید برای مراکز دولتی که متولی تئاتر هستند، نوشته شود و به صورت واضح و دقیق مشخص شود که وظایفشان چیست و چه تعهداتی نسبت به جامعه تئاتری دارند و چگونه باید به آن تعهدات عمل کنند. از ساخت و ساز و رسیدگی به سالنهای نمایش گرفته تا چگونگی ارائه سالن به کارگردانان مختلف و قوانین شفاف مربوط به تخصیص بودجه به جای واژه نادرست کمکهزینه و بررسی تاثیرات مثبت و منفی جشنوارهها و ...
او اضافه کرد: در درجه دوم آنچه اهمیت دارد این است که نظرات هنرمندان را در حیطههای مختلف، مورد توجه قرار بدهند و راهکارهای جامعه هنری به شکل عملی از سوی خودشان در آن لحاظ شده و توسط دولت و مجلس و با حمایت دستگاههای قضایی تقنینی کند و البته با رویکرد درست. بنابراین خواسته ما داشتن یک سند عملی و جامع ملی درخواستهای هنرمندان از دولت است و آن هم نه فقط عدهای از هنرمندان با انتخاب دولت بلکه نمایندگان انتخابی آحاد هنرمندان تئاتر از سوی خودشان.
سروری نژاد با اشاره به روند نگارش سند فعلی تئاتر یادآوری کرد: وقتی عنوان «ملی» در کنار سندی میآید، یعنی ملت باید در نگارش آن دخیل باشند و قرار نیست دولت یکجانبه آن را تدوین و اجرایی کند. حرف کلی ما این است که چنین تصمیماتی، به جای اینکه پشت درهای بسته گرفته شود، توسط شورایی به انتخاب خود هنرمندان از صنوف مختلف و طیفهای گوناگون آن اتخاذ شود و این سند با تجمیع نظرات نوشته شود نه اینکه کسانی که اصلا شرایط، مناسبات و اقتضائات کار ما را نمیدانند، یک جانبه درباره کار ما تصمیمگیری کنند.
او در عین حال ابراز خرسندی کرد: خوشبختانه معاونت محترم جدید این اهتمام را دارند که نظرات هنرمندان را جویا شوند و این گونه بود که ۲ ماه پیش از خانه تئاتر خواسته شد تا نظرات خود را درباره این سند اعلام کند. خانه نیز این موضوع را به همه انجمنهای خود اعلام کرد. بر همین اساس، ۳ انجمن ترجیح دادند مستقلا نظر بدهند و ۸ انجمن با قبول دعوت انجمن بازیگران و ائتلاف همه جانبه با یکدیگر به یک ارزیابی کلی رسیدند که نتیجه آن متن مکتوبی است که امضای ۸ انجمن خانه تئاتر از جمله انجمن بازیگران را دارد. انجمن نمایشگران عروسکی، ضمن امضای این متن مشترک، با در نظر گرفتن موارد مندرج در قانون اساسی، نکات قانونی خود را نیز ضمیمه این متن مشترک کردهاند.
سروری نژاد در پاسخ به اینکه این نظرات چقدر در بازنگری سند ملی تئاتر تاثیرگذار خواهد بود، توضیح داد: به هر حال وقتی سندی نوشته و ابلاغ میشود، تغییر آن دشوار خواهد بود و مشکل اینجاست و به همین دلیل ما هر گونه سندی را درباره تئاتر رد میکنیم چرا که تئاتر زندگی است و هر لحظه دستخوش تغییر. اما در هر حال میتوانیم امیدوار باشیم که معاونت هنری جدید بعد از نظرخواهی از هنرمندان، تغییراتی در این سند به نفع جامعه هنری و فرهنگ و هنر کشور اعمال کند. البته اخیرا جلسهای در این معاونت برای بازنگری سند برگزار شد اما متاسفانه از ۱۶ انجمن زیر پوشش خانه تئاتر، فقط رؤسای ۵ انجمن از جمله انجمن بازیگران برای شرکت در این جلسه دعوت شدند و مشخص نیست که این دعوت که میتواند پرسشبرانگیز باشد که بر چه اساس و مبنایی صورت گرفته است.
وی با تاکید بر ضرورت ارتقای جایگاه هنرمندان تئاتر افزود: یکی از رویکردهای مهم ما در هیات مدیره فعلی انجمن بازیگران که از ۶ ماه پیش آغاز به کار کرده، ارتقای شان بازیگران است چراکه معتقدیم در سالهای اخیر این جایگاه دچار لطمههای جدی شده است. نمونه کوچکتر این وضعیت، رفتاری است که در بعضی مجموعههای خصوصی با هنرمندان صورت میگیرد. در اِشِل بزرگتر هم این بیتوجهی را در سند ملی تئاتر میبینیم درحالیکه وقتی سندی عنوان «ملی» را با خود یدک میکشد، مطمئنا ملت هم باید در تدوین آن سهیم باشند نه اینکه از جانب عدهای خاص در یک وزارتخانه به شکل بالادستی نوشته شود آن هم زمانی که در این وضعیت معلوم نیست متولی تئاتر کشور کیست یا چه نهادی است؟ این گونه رفتار، از روح هنری و دموکراتیک بودن دور است.
او در پاسخ به اینکه بیشترین نقدی که به سند دارید، چیست؟ تصریح کرد: بعد از برپایی نشستهایی در انجمن بازیگران و هماندیشی با دیگر انجمنها، ۲۴ مورد اصلاحی داریم که آن را در قالب مطالبه مطرح میکنیم. یکی از موراد مهم این است که برخی از مطالب و تعاریفی که در این سند آمده، قابل تفسیر است؛ مانند اخلاقمداری، تعهد و ... استفاده از واژگان تفسیرپذیر در سندی که قرار است اجرایی شود، قطعا مشکلساز خواهد شد. تنازع بقا نیز همچون فضیلت و رقابت و فایدهگرایی از ویژگیهای اخلاقگرایی هستند!
سروری نژاد اضافه کرد: نگاه حاکم بر این سند به جای اینکه نشانگر ارایه راهکاری برای تسهیل در کار هنرمندان و پیشبرد بهتر امور باشد، گویی بازدارنده و مقابل هنرمندان است. ادبیات حاکم بر آن برآمده از تفکر و نگاهی است که این سند بر اساس آن نگاشته شده که گویی مقابل هنرمندان و بازدارنده است و نه در کنار آنان. در حالیکه اگر این سند دوشادوش مراجع قانونی جهت تسهیل امور هنرمندان بود، دقیقتر و صوابتر مینمود و در این روزگار کمیابی امید برای آنان مایه شادی و دلگرمی میشد.
سروری نژاد سپس برخی از ایرادهای قانونی را که انجمن نمایشگران عروسکی به این سند وارد دانستهاند، تشریح کرد و افزود: انجمن نماشگران عروسکی ضمن امضای متن ما نکاتی را به لحاظ قانونی یادآور شدند. یکی از این موارد این است که در این سند، عدالت فرهنگی رعایت نشده است. در حالیکه در اصل سوم قانون اساسی آمده که دولت موظف است برای رفع تبعیضهای ناروا، ایجاد امکانات عادلانه را برای همه مردم در کشور به کار بگیرد ولی سند ملی تئاتر برای مناطق کمبرخوردار و اقشار محروم هیچ برنامه مشخصی در حوزه هنرهای نمایشی ارایه نکرده است.
وی افزود: اصل ۴۳ قانون اساسی بر تامین امکانات و زیرساختهای فرهنگی برای مردم تاکید دارد اما در سند ملی هنرهای نمایشی ساز و کار شفاف و عملی برای تامین بودجه و زیرساختهای لازم برای گروههای نمایشی پیشبینی نشده است.
سروری نژاد در ادامه با اشاره به برخی از پیشنهادها در جهت بازنگری در سند ملی تئاتر اضافه کرد: یکی از راهکارهای عملی ما برای ارتقای شان هنرمندان، داشتن قرارداد قانونی و ثبتی برای تمام اعضای گروه است. این قرارداد باید به شکل قانونی در انجمن هنرهای نمایشی یا مرکز هنرهای نمایشی یا هر متولی دیگری ثبت شود . دیگر خواسته ما این است که خانه تئاتر و شورای داوری آن این قدرت قانونی را داشته باشند که بتوانند بر اساس همان قراردادها احقاق حق کنند. بخش دیگر هم به سالنهای تئاتر و فضای پشت صحنه و روی صحنه آن بازمیگردد.
سروری نژاد، حمایت قضایی از هنرمندان را دیگر خواسته مهم اصناف هنری دانست و توضیح داد: این حمایت، شامل همه موارد قضایی میشود. این گونه نباشد که خانه تئاتر فقط یک نام باشد یا از نام افراد برای قدرت این خانه استفاده کنیم. بلکه خانه تئاتر باید با پیدا کردن جایگاه واقعی خود، قدرت حمایت امنیت شغلی از اعضای خویش را به دست آورد.
او با اشاره به کمبود امکانات سختافزاری در زمینههای هنری گفت: دیگر نکته مورد نظر ما که به عنوان یک کمبود در این سند وجود دارد، توجه نکردن به ضرورت افزایش بودجه وزارت فرهنگ است. این وزارتخانه باید بتواند با برخورداری از بودجه بیشتر، امکانات سختافزاری مورد نیاز هنرمندان را همچون سالنهای استاندارد تئاتر تامین کند. ما باید چندین مجموعه مانند تئاتر شهر داشته باشیم. ضمن اینکه در ساخت سالنها، باید مکانهای درست انتخاب شوند تا سرمایه ملی با ساخت سالن در مکانهای نامناسب، به هدر نرود. به عنوان نمونه ما اکنون در تهران به ازای هر چند نفر یک صندلی تئاتر داریم؟
او همچنین خواستار کنار گذاشتن دیوانسالاری اداری در کار هنر شد و توضیح داد: بوروکراسی اداری و هنر در کنار یکدیگر جمع نمیشوند و این چنین است که گاه ناگهان با سندی مواجه میشویم که مسائل هنری و اقتضائات این کار در آن ندیده گرفته شده است. در حالیکه بدون در نظر گرفتن شرایط کار هنرمندان، این سند فاقد ارزش هنری است.
سروری نژاد تاکید کرد: ما بسیار به داشتن شوراهای انتخابی و نه انتصابی و تبادل افکار در تمام امور هنری معتقدیم. وقتی قرار است تصمیماتی درباره کارهای هنری گرفته شود، حتما باید شورای هنری شکل بگیرد البته اخیرا دیدیم شورایی هنری تشکیل شد ولی ایرادش این بود که اعضای آن یکدست و همسو بودند در حالیکه هر شورایی باید با حضور طیفهای مختلف شکل بگیرد تا عملکرد بهتری داشته باشد و لزوم تنظیم هر سندی بر اجرای دیوانی و اداری تئاتر است و نه موارد هنری.
او در پایان خاطرنشان کرد: اصالتا هیچ سندی برای هنر، قابل اتکا نیست و سند باید برای مراحل اجرایی و سختافزاری باشد. مثل اختصاص سالنها، نوبت اجراها، تمکین آموزش حرفهای و بازآموزی هنرمندان، کد شغلی، قراردادها و اینکه دائم از مواردی که قابل تفسیر است، حرف زدن، همچون اخلاق و تعهد و سوژههای مناسبتی و ... فقط راه را برای هنرمند سد میکند. زیرا سوژه به سمت هنرمند میآید و نه هنرمند به سمت سوژه. این جان کلام است.
در ادامه، متن نامهای که به امضای ۸ انجمن خانه تئاتر رسیده است، میآید.
این نامه به امضای انجمنهای بازیگران، نمایشگران عروسکی، موسیقی، حرکت، ماسک و گریم، کودک و نوجوان، کارکنان فنی و نمایشنامهنویسان و مترجمان خانه تئاتر رسیده و بعد از ارایه به هیات مدیره این تشکل به معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز ارجاع داده شده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
«هیات مدیرهی محترم خانه تئاتر
با درود و احترام
قبل از هر چیز امیدواریم دعوت به گفتوگویی که از سوی وزارتخانهی متولی فرهنگ و معاونت محترم هنری آن پیشنهاد شده است، گواهی بر تغییراتی اساسی در شیوهی ارتباط و همراهیِ این نهاد دولتی با مقولهی فرهنگ و خانوادهی مردمنهاد تئاتر باشد و از این رو ضمن استقبال از آن با یادآوری دو اصل مهم در هر گفتگویی یعنی «دیالکتیک بودن پدیدههای جهان» و «ارتباطی بودن مسائل انسانی»، اعلام میکنیم با سند ملی تئاتری که یک جانبه و بدون در نظر داشتن مسائل درون زادِ فرهنگی و هنری تنظیم شده (به دلایلی که در پیوست آمده است) موافق نیستیم و در اینجا به بخشی از مسائل و راهحلهای تئاتر که لازم میدانیم درصورت وجود یک صنف تئاتری به آنها تقدیم کنیم، حال که چنین اصنافی موجود نیست با تقدیم به شما به این دردها اشاره میکنیم:
۱ـ قبول و حمایت برای تقنینی شدن خانهتئاتر به عنوان یک صنف مردمی غیرسیاسی و غیر دولتی و مستقل و بازگرداندن قدرت تکثیر واحدهای خانهتئاتر در کشور تا رسیدن به کانون فراگیر تئاترکشور.
۲ـ اتمام موفقیتآمیز مراتب جریانات مربوط به ایجاد انجمنهای صنفی تئاتر همراه با کد شغلی و حمایت مادی و معنوی از این صنوف به عنوان صنوف مردم نهاد.
۳ـ تعیین کف دستمزد هنرمندان تئاتر به عنوان اصل سرمایه و نه نیازمند تکدی از بودجه دولتی و صرف هزینهی مادی که هیچگاه عادلانه تسهیم و تقسیم و اعلام نمیشود. سرمایهی هنرمند ایجاد اندیشه، تفکر و فعالیتهای سازمانی- مردمی افراد جامعه از طریق برکشیدن فرهنگ عمومی است.
۴ـ حمایت قضایی از هنرمندان در صورت مشخص شدن استقلال و قدرت تولیت متمرکز هنر تئاتر در کشور در سازمانهای موازی دولتی
۵ـ عمومی شدن و در اختیار هنرمندان قرار گرفتن تالارهای دولتی که خصولتی شدهاند و اختصاص امتیاز انرژی رایگان و تبلیغات عادلانه به این مکانها.
۶ـ قطعی شدن انعقاد قرارداد مالی با عوامل هنری تئاتر و مواخذه شماره قراردادهای تسلیم شده به آنها و ـ نه در مرحله پیشنویس و در نزد خود تهیهکننده یا کارگردان یا سرمایهگذار ـ بلکه نسخه نهایی.
۷ـ استانداردسازی پشت صحنهها و صحنهها برای تعویض لباس، گریم، استراحت، استقرار گروه، مکان انتظار تماشاگر و ...
۸ـ کم شدن تعداد اجراها در روز و قوام یافتن گروهها
۹ـ تبدیل سالنهای دولتی به سالنهای نمایش معیار
۱۰ـ بالا رفتن سهم وزارت فرهنگ در ساخت سالنهای معیار نمایشی به دور از روش نادرست و نامحترمانه چند اجرا در یک روز
۱۱ـ از بین بردن بوروکراسی دست و پا گیر اداری، حقوقها و تعدد آشناسازی و میز فروختن و چاپلوس تربیت کردن
۱۲ـ دادن مسئولیت اجراها به خود هنرمندان و حذف شورای سانسور که مهر بیاعتمادی نظام؟؟؟ به مردمانش است
۱۳ـ تعریف دقیق تهیهکننده به عنوان یک عضو تخصصی خانوادهی تئاتر و جلوگیری از اطلاق نام تهیهکننده به سرمایهگذارها و عوامل تالارها که با کمال تعجب همه تهیهکننده میشوند!
۱۴ـ حفظ حرمت هنرمندان در واحدهای حراست مراکز هنری بر اساس کارت خانهتئاتر و نه فقط سلبریتی بودن
۱۵ـ کمک به برندسازی و معرفی بیشتر خانهتئاتر و نه فقط بها دادن به اشخاص عالیرتبه و یا سلبریتیهای آن
۱۶ـ به جای این همه ریخت و پاش و استخدامهای خویشاوندی، اختصاص قسمتی از بودجه سالیانهی تئاتر به خانه تئاتر و تقسیم آن بین انجمنها برای بالا بردن بنیهی امور صنفی که خود تولید سرمایه فرهنگی است
۱۷ـ نامهنویسی و یا مراجعه به مراجع مربوط جهت کمک در تنظیم توافقنامه برای گرفتن سولهها و سالنهای تئاتر سطح شهر تهران و آغاز قدمهای ابتدایی برای ایجاد شرکتهای تئاتر (کارگاهی، مردمی-اندیشگانی-تئاترهای تجربی و دیگر ژانرهای زیرزمینی تئاتر که اصلیترین مکانها برای تولید نیروهای زبده تئاتر هستند و نه نمایشهای صرفا شادمانه که آنها نیز به خویش محترمند و لازم)
۱۸ـ سپردن مراکز اجراهای نمایش به خود هنرمندان همچون تمام جهان مترقی و قطعی شدن ایجاد گروههای تئاتر (با آییننامه و در صورت لزوم اساسنامههای رسمی و قانونی کشوری) و ایجاد و تقویت سیستمهای مالی و سازمانی که ادارات دولتی در آن سابقه بیشتری دارند و میتوانند هم پشتیبان باشند و هم کمک کنند
۱۹ـ گذاشتن ضابطهای جمعی برای امور مختلف تئاتر و بهخصوص حقوق مادی و معنوی عوامل تئاتر با حضور نمایندگان خانه تئاتر
۲۰ ـ حذف نگاه پلیسی مراجع قضایی، دولتی و یارکشیهایحزبی از هنر تئاتر کشور که منجر به گروکشیهای بیپایان و تضعیف تداوم مسیر هنر در کشور شده و آن را منقطع میکند و متاسفانه شاهد هستیم گاهی بهترین هنرمندان ما باید پاسخگوی اموری باشند که اساسا بخشی از زیست طبیعی و اجتماعی است.
۲۱ـ حذف دستورها و سندهای بالاسری قابل تفسیرهای گوناگون و غیردقیق که اکنون دیگر نیمی از همانها نیز همچون حمایت از تولید، کشف استعدادهای تازه، ساخت مکان مطلوب اجرا و حرفهای سازی نیز انجام نمیشود، مثل موارد بندهای غیر متخصصانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی که بدیهیات را به سلیقههای فصلی تبدیل کرده است.
۲۲ـ جلوگیری از تدوین قراردادهای فراقانونی تماشاخانههای خصوصی با گروهها و همچنین نظارت تخصصی بر کیفیت اجراها و چگونگی برگزاری جشنواره در این تماشاخانهها که در چند مورد موفق به واگذاری امتیازات گفته شده به گروههای منتخب نشدهاند. (در صورت لزوم مصادیق معرفی میشود.)
۲۳ـ دوبارهسازی کارگاههای دکور چوب و آهن و عروسک و پارچه و کفش، استودیوهای صدا و موسیقی و گریم در تماشاخانهها ، همچون گذشته که در هویتبخشی به تئاتر ملی کمک شایانی میکند.
۲۴ ـ بازتعریف اقتصاد در هنر و نجات هنرمند از رویکرد نادرست به آن که موجب نابودی جریان کارگاهی و رپرتوار و تئاتر پایه شده است. بدیهی است این جریان، دیکتاتوری پول را در زمینهی تئاتر بر اریکهی قدرت نشانده و جوانان ما برای دستیابی به این زمینهها خود از جریانات زیرزمینی بهره میبرند که بعضا فاقد آموزش و بنیه لازم حمایتی است.
۲۵ـ باز تعریف تئاتر به عنوان زبان مشترک جهانی و اصلیترین معبر نیازها و دغدغههای انسان هر عصر که یک اجتماع را از بیبدنی، بیفرهنگی و اضمحلال نجات میدهد و نه صرفا ابزار سیاست همچون زمان استالین.
در انتها باز هم تاکید میکنیم که اگر تئاتر ایران سندیکا و صنف داشت ما باید این درخواستها را از آن جایگاه میخواستیم و نه دولت و حکومت. کاش تا امید و کاش تا آینده!»
انتهای پیام