[ شهروند ] امروز، هفتم اسفندماه مصادف است با سالروز بزرگداشت علامه علیاکبر دهخدا در تقویم رسمی ایران؛ مردی جامعالأطراف که خدمات شایانی به فرهنگ و ادب این کشور عرضه کرد. دوران زندگیاش هم مصادف بود با اتفاقاتی بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران که دهخدا در این وقایع هم نقشآفرینی داشت؛ از همراهی با مشروطهخواهان گرفته تا نمایندگی در مجلس و حمایت از محمد مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت. در گزارش پیش رو به مناسبت بزرگداشت این بزرگمرد عرصه فرهنگ و ادب، مختصری به زندگیاش پرداختهایم و بعد از آن میراث او را بررسی کردهایم؛ میراثی که بخشی از آن نظیر «لغتنامه» همچنان محل رجوع است. او در واقع نه فقط بار سنگین کاری سترگ مثل «لغتنامه» را بر دوش گرفت بلکه در روزنامهنگاری، طنزپردازی و شعر معاصر هم از آغازگران بود و تأثیرات مهمی در این عرصهها گذاشت. اما قبل از پرداختن به میراث ماندگار دهخدا، اگر بخواهیم مروری کوتاه بر زندگیاش داشته باشیم باید به سال تولدش یعنی 1257 در محله سنگلج تهران برگردیم. پدرش خانبابا خان، نظامی و از ملاکان متوسط قزوین بود و قبل از تولد فرزند به تهران آمد. 9 سال هم بیشتر نداشت که پدرش درگذشت و مادر عهدهدار تربیت او شد. در آن زمان غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگیشان بود، مقدمات تحصیلات قدیم را به او آموخت. دهخدا خودش نیز به مدرسه رفت و از نخستین فارغالتحصیلان مدارس نوین در ایران شد. بعد از آن هم به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال 1281 در سمت منشی سفیر، عازم وین شد. اقامتش در وین البته دو سال بیشتر به طول نینجامید و دوباره به ایران بازگشت. بازگشت او اما همزمان بود با آغاز جنبش مشروطه در ایران. دهخدا در همین ایام بود که روزنامه معروف «صور اسرافیل» را با همکاری میرزا جهانگیرخان شیرازی منتشر کرد. درباره این روزنامه و اهمیت آن و ستون مهمی که دهخدا مینوشت در ادامه خواهیم آورد. پس از روی کار آمدن محمدعلی شاه و مخالفتش با مشروطیت که به بسته شدن مجلس و بازداشت و اعدام جمعی از آزادیخواهان منجر شد، دهخدا هم به جرم همکاری با آنها به پاریس تبعید شد. این تبعید البته دیرزمانی طول نکشید و دهخدا بعد از محمدعلی شاه، دوباره به ایران بازگشت. حضور دهخدا این بار در ایران همراه شد با راه یافتنش به مجلس شورای ملی. بعدتر در زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313، ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را هم عهدهدار بود تا سال 1320 که از خدمات دولتی بازنشسته شد و تماموقت به کار «لغتنامه» پرداخت. در عین حال اما با اوج گرفتن جریان ملی کردن نفت و آغاز نخستوزیری محمد مصدق، بار دیگر به گفتمان سیاسی روی آورد و در گفتوگویی که رادیو ایران با او انجام داد، مردم را به حمایت از مصدق فرا خواند. هرچند همچنان تلاش داشت روی کارش متمرکز باشد و لغتنامه، این کار سترگ فرهنگی و ادبی را به پایان برساند. درباره این کتاب حجیم و کمنظیر در ادامه توضیح خواهیم داد. علامه علیاکبر دهخدا اسفندماه سال ۱۳۳۴ چشم از جهان فروبست و در ابنبابویه به خاک سپرده شد. در گزارش پیش رو از کتاب «پایهگذاران نثر جدید فارسی» نوشته حسن کامشاد استفاده کردهایم. همچنین گزارشهای پایگاه خبریتحلیلی «رویداد 24» و خبرگزاری «ایرنا» درباره دهخدا را هم مد نظر قرار دادهایم.
انقلابی در نوشتار فارسی
برای اینکه جایگاه چهرههایی نظیر دهخدا را بهدرستی درک کنیم باید نقبی بزنیم به تاریخ ادبیات ایران؛ زمانی که زبان فارسی دری بهتدریج گسترش یافت و تبدیل به زبان غالب آثار نوشتاری فارسیزبانان شد. پیش از آن زبان فارسی میانه (پهلوی)، زبان رسمی ساسانیان بود. نام «پهلوی» اشاره دارد به قوم پارت که از اقوام نخستین ایران بودند و فارسی میانه یا فارسی پهلوی در واقع منسوب به آنها و به تبع آن ایرانیان قدیم است. با برافتادن ساسانیان و غلبه اعراب بر ایران، زبان فارسی هم از این واقعه تأثیر پذیرفت و لغات بسیاری وارد آن شد. زبان عربی در آن زمان به عنوان زبان مسلط، زبان رسمی بود. بهتدریج اما در گذر زمان، حکومتهای ایرانیتبار نیز قدرت میگرفتند و دوره ضعف عباسیان و خلیفه آنان در بغداد آغاز میشد. پیش از آن، زبان فارسی میانه نیز جای خود را به زبان فارسی دری داده بود. گفتهاند لغت «دری» منسوب به «دربار» است چراکه با قدرت گرفتن حاکمان ایرانیتبار، این زبان در دربار آنان و بین شعرا و ادبای فارسیزبان گسترش یافت و قرن سوم و چهارم همراه شد با دستاوردهای بزرگی در فرهنگ و ادبیات ایرانزمین؛ از آن جمله میتوان به «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد که به فارسی دری نوشته شده؛ زبانی که فارسی امروز، ادامه همان زبان است. این مقدمه را از آن جهت آوردیم که بدانیم این زبان بعدها با چه تغییراتی مواجه شد و در ادامه دهخدا در این وقایع چه جایگاهی داشت.
از دربار تا مشروطه
بخش عظیمی از فرهنگ ایران بر ادبیات ما استوار است و بخش مهم این ادبیات نیز در قالب شعر. شعر در واقع مهمترین رسانه تا قرنهای متمادی است که متفکران و ادبا و شاعران، جهان فکری خود را در خلال آن بسط میدادند و تبلیغ میکردند. البته نثر فارسی نیز همگام با شعر پیش میآمد اما به اهمیت آن نبود. نکته مشترک اما در نثر و شعر فارسی، پیچیدگیهای آن بود؛ طوری که درک آن برای عامه جامعه اغلب دشوار بود. این زبان در دورههایی نیز با مغلقگوییها و دشوارنویسیهایی همراه شده بود که حتی افراد باسواد را هم برای درک به چالش میکشید، چه رسد به قشرهای بیسواد و کمسواد. جنبش مشروطه اما غیر از تبعات سیاسی خود، نثر و شعر فارسی را هم دچار تغییراتی اساسی کرد. در این دوره بود که زبان فارسی به تدریج از دست دربار و منشیان و مستوفیها خارج شد و به سوی پیراستگی و سادگی پیش رفت. دلیل این تحول عظیم هم تحول زیست ایرانیان بود. شیوه پیشین نگارش، جوابگوی تحولات آن عصر نبود. مطبوعات و فرهیختگان می بایست نه با اقلیت درسخوانده و نخبه جامعه بلکه با اکثریت کم سواد ارتباط برقرار می کردند. نظام نوپای مشروطه محتاج معرفی و شناخت عمومی بود. بنابراین تغییر در روش نگارش، امری لازم و غیرقابل اجتناب شد. واسطه انتقال از نثر کهن به نثر مدرن نیز نویسندگانی بودند که پای در هر دو سمت نوشتار سنتی و کهن داشتند؛ چهرههایی نظیر علامه علیاکبر دهخدا.
یاد آر، ز شمع مرده یاد آر
دهخدا در ایام استبداد صغیر با همکاری جهانگیرخان شیرازی، روزنامه معروف «صور اسرافیل» را منتشر کرد. جایگاه این روزنامه در آن روزگار، همان جایگاهی بود که مطبوعات از قرن هفدهم میلادی در غرب یافته بود. به این معنی که مهمترین رسانه سوقدهنده جامعه به سمت تجدد بود. هرچند درباره چند و چون تجدد و معایب و مزایای آن سخن بسیار است اما موضوع بحث ما درباره تأثیرگذاری مطبوعات در آن دوره است. «صور اسرافیل» چنان تأثیری در جامعه رو به گذار آن روز ایران ایفا میکرد که محمدعلی شاه کینهای شدید از جهانگیرخان شیرازی به دل گرفت. بعد از به توپ بستن مجلس نیز او را در باغشاه اعدام کرد. یکی از دلایل این بود که «صور اسرافیل» علیه استبداد مینوشت و پیرو افکار مشروطهخواهی روز پیش میرفت. یکی از مهمترین ستونهای این روزنامه اما به قلم علیاکبر دهخدا نوشته میشد؛ ستونی به نام «چرند و پرند» که دهخدا نام مستعار «دخو» را به عنوان مؤلف انتخاب کرده بود. سبک نگارش این ستون در ادب فارسی بیسابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامهنگاری و نثر معاصر فارسی پدیدآورد. دهخدا با شجاعت و جسارت تمام، مفاسد اجتماعی و سیاسی آن روزگار را با روش طنز در آن روزنامه منتشر میکرد. او در واقع ژانر ادبی جدیدی به زبان فارسی افزود و سبک نگارش تازهای آفرید که منبع الهام نویسندگان بعدی شد. به تعبیر حسن کامشاد، طنز دهخدا بهراستی تازگی داشت چون نه تنها نهادهای «نظم قدیم» را به باد تمسخر میگرفت، بلکه همزمان معیاری برای واقعگرایی اجتماعی در نثر به دست میداد.
استفاده از زبان عامیانه
به این ترتیب کلمات جدید و عامهفهم وارد زبان نوشتار میشد و دیگر زبان نوشتار فقط به دست فرهیختگان و درباریان نبود. در واقع دهخدا را باید از آغازگران این جریان دانست. ضمن اینکه بیان طنز را هم وارد این جریان کرد تا از اقبال بیشتری بین مردم برخوردار باشد. حتی پس از دستگیری جهانگیرخان شیرازی و اعدام او و تبعید دهخدا، او انتشار روزنامه را مدتی در سوئیس ادامه داد. شعر او در مرگ میرزا جهانگیرخان هم یکی از اشعار معروف ادبیات فارسی است؛ شعری که هنوز هم در کتابهای درسی امروز موجود است و ترجیعبندی معروف دارد: «یاد آر، ز شمع مرده یاد آر». همچنین مقالات دهخدا علاوه بر اهمیت سیاسی و اجتماعی، زبان فارسی را قادر ساخت قدمی مهم برای رهایی از طرز بیان ملالآور و فرسوده عهد کهن بردارد. آثار پدران مشروطه در تحقق این رهایی اثر زیادی داشتند و دهخدا این روند را ادامه داد و آن را تکامل بخشید. مقالات «چرند و پرند» به زبان زنده گفت و شنود نگاشته شدند و نویسنده با طنزی استادانه و بازی با واژهها، شور و سرزندگی و روح تازهای به کالبد زبان نوشتاری دمید. نثر دهخدا نشان موید این ایده بود که زبان فارسی غنی و انعطافپذیر است و با کاربرد مبتکرانه آن میتوان امکانهای متعددی در انحای بیان و خلق ادبی آفرید. او با نثر ساده و عامیانه و حتی تیپهای مختلف آدمهای اجتماعی، آهنگ و ریتمی داد که نثر فارسی قبلا فاقد آن بود. دهخدا حلقهای است بین نثر صریح و رُک ولی غیرداستانی دوران پیش از مشروطیت و نثر قصههای پس از آن. شکستن زبان بهصورت عامیانه، تا پیش از دهخدا وجود نداشت. نثر دهخدا، در واقع پلی بود بین قصهنویسی و روزنامهنویسی؛ نثری روزنامهای که به جای آنکه یک روزنامهنگار بنویسد، یک ادیب آن را مینوشت، نثری که عامیانه بود بدون آنکه مبتذل باشد و طنز بود، بدون آنکه به هجو بینجامد.
تألیف لغتنامه
«لغتنامه دهخدا» بزرگترین دستاورد علمی علامه دهخدا است. او در ۴۵ سال کوشش پیگیر توانست بیش از سه میلیون برگه از نوشتههای استادان ادب فارسی و عربی، لغتنامههای چاپی و خطی، کتابهای تاریخ و جغرافیا، پزشکی، اخترشناسی، ریاضی، فلسفه، فقه و بسیاری دیگر را فراهم آورد. همچنین در این کوشش پیگیر برای فراهم آوردن لغتنامه، به تصحیح بعضی از کتابهایی که از آنها بهره میبرد نیز روی آورد که برخی از آنها به چاپ رسیده و برخی هنوز چاپ نشده است. با این همه، لغتنامه مهمترین دستاورد علمی دهخدا به شمار میآید. دهخدا هنگامی که در جریان جنگ جهانی اول در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری به سر میبرد، به فکر نگارش چنین اثری افتاد. او سال ۱۳۲۰ از امور سیاسی و دولتی کناره گرفت و تا پایان عمر پرثمر خویش، به مطالعه و پژوهش ادامه داد و شبانهروز به تدوین و تألیف لغتنامه مشغول شد. در همین دوران بود که در جواب دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در «صور اسرافیل» منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، گفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل نماید.» «لغتنامه دهخدا» که بر خلاف نامش نوعی دانشنامه است، در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست. همچنین کتاب «امثال و حکم» را به رشته تحریر درآورد که شامل ضربالمثلهای فارسی است؛ کاری که خود به تنهایی از تسلط دهخدا بر فرهنگ ایرانزمین حکایت دارد.
بعد از فردوسی
محمدرضا شفیعی کدکنی: «اگر از فردوسی بگذریم، معلوم نیست کدام یک از بزرگان ادبِ ایران زمین به اندازه دهخدا به فرهنگِ ملی ما ایرانیان خدمت کرده است. کار عظیم و مردانه استاد علی اکبر دهخدا درباره واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیق انجام آن را باید موهبتی الهی برای زبان فارسی و برای بنیانگذار آن به شمار آورد. دهخدا در چند حوزه فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها «امثال و حکم» او کافی است که مؤلفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به لغتنامه بزرگ او. عظمت کار دهخدا وقتی آشکارتر می شود که می بینیم او در عرصه خلاقیت ادبی نیز در دو حوزه شعر و نثر از پیشاهنگان تجدّد و تحول است.»
سلاح جدید نثر
حسن کامشاد (استاد زبان فارسی دانشگاه کمبریج): «دهخدا با رشادت و بدون انگیزه شخصی، این سلاح جدید [یعنی نثر نوین] را به کار بست و تمامی عناصری را که در نظر آزادیخواهان عصر سد راه پیشرفت جامعه بودند به سخره گرفت و رسوا کرد؛ از جمله محمدعلی شاه را که سرگرم توطئه علیه مشروطیت بود، درباریان و وزیران فاسد که به ظاهر مجلس ملی را میستودند ولی در باطن میکوشیدند مصوبات آن را خنثی سازند؛ و افراد متعصبی که زبان قلمبه سلمبه و آکنده از ترکیبات بیگانه آنها به ویژه تبحر هزل دهخدا را برمیانگیخت. دهخدا خوب میدانست که در حمله به این عناصر میتواند به شوخطبعی و تیزذهنی مردمانش تکیه کند.»
∎