شناسهٔ خبر: 71558088 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

یک نقاش در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

یک نقاش در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛ طناز عدلی (تصویرگر و نقاش) در مجموعه «خفته» به مقوله خواب و تصویر کردن فضای عجیبی که اغلب آدم‌ها در طول زندگی تجربه‌اش کرده‌اند، پرداخته است. او برای ایجاد فضایی گویا، معلق و خواب‌گونه از عناصری بهره برده که درباره‌شان به ایلنا توضیح داد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایلنا، بدون شک هنرهای کلاسیک از دهه‌ها قبل تاکنون ماهیت خود را حفظ کرده‌اند. کمتر هنری را می‌توان یافت که با تاریخچه پربار و قدمتی به اندازه «نقاشی» یا «مجسمه‌سازی» به ورطه فراموشی رفته باشد. درنهایت اینکه هنرهای کلاسیک به حیات خود ادامه داده‌اند و کامل‌تر شده‌اند.

در این میان رشته‌هایی را داریم که از دل هنرهای کلاسیک ایجاد و ابداع شده‌اند و بر اساس نیازهای روز و روزمره بشر بسط یافته و رشد کرده‌اند. «تصویرگری» یکی از همین هنرهاست. حال این سوال مطرح می‌شود که آیا «تصویرگری»، هنری وابسته است یا مستقل؟ و اینکه مرز بین «نقاشی» و «تصویری‌سازی» کجاست؟ با نگاهی به برگزاری نمایشگاه‌هایی که در طول سال با محوریت «تصویرگری» برگزار می‌شوند باید گفت بله این رشته کاربردی می‌تواند هنری مستقل نیز باشد.

«خفته» شامل آثار طناز عدلی عنوان مجموعه‌ای از طناز عدلی است که محوریت آن تصویرگری و مضمون و موضوع آن «خواب و خیال» است. عدلی به تازگی نمایشگاهی از این آثار را در گالری بام برگزار کرده است.

طناز عدلی زاده دارای مدرک کارشناسی «گرافیک« و کارشناسی ارشد «تصویرگری» است. او طی این سال‌ها با فعالیت در عرصه‌هایی چون «نقاشی» و «تصویرگری» چند نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در رویدادهای گروهی نیز حضور یافته است. او جایزه موزه امام علی (علیه السلام) را در کارنامه دارد. 

عدلی به بهانه خلق «خفته» درباره این مجموعه و موضوع و مفاهیم آثارش با ایلنا گفتگو کرد.

به عنوان سوال اول از جزییات مجموعه «خفته» و نمایشگاهی که بر این اساس برگزار شد، بگویید و اینکه موضوع و کلیت این مجموعه‌ای که ارائه کرده‌اید، درباره چیست؟ 

من در نمایشگاهم که به صورت انفرادی برگزار شد، تعداد بیست و شش اثر ارائه کردم که ابعاد آن‌ها با یکدیگر تفاوت داشت. درباره بخش دوم سوال‌تان هم باید بگویم موضوع کلی مجموعه «خفته» به نوعی راجع به «رویا و خواب» است. 

شما در دانشگاه «گرافیک» و «تصویرگری» خوانده‌اید. این دو رشته خواسته یا ناخواسته تا چه حد بر سبک و خروجی کار شما تاثیر داشته است؟ 

من از سنین چهارده، پانزده سالگی وارد هنرستان شدم و خب در آن دوره انتخاب رشته‌ای در کار نبود. اینگونه بود که هنرجو تمام تکنیک‌ها را یاد می‌گرفت و در ادامه اگر می‌خواست،‌ می‌توانست راحت نقاشی کند؛ اما ورود به حوزه «گرافیک» و «تصویرسازی» باعث می‌شود که شما بی‌مایه به نقاشی کردن نپردازید.

این بی‌مایه نقاشی کردن به چه معناست؟ کمی بیشتر توضیح دهید. ​

آن زمان که به هنرستان می‌رفتم یک میز و یک گلدان را همانطور که بود نقاشی نمی‌کردم. بگذارید در این رابطه خاطره‌ای کوتاه را بیان کنم. یادم هست آن زمان که در هنرستان تحصیل می‌کردم یکی از استادان به ما گفت؛ ظرف میوه‌ای بکشید. ما نیز با مداد رنگی شروع به نقاشی کردیم. من در ظرف میوه‌ای که کشیده بودم چند نارنجک هم گذاشتم. استاد از من پرسید منظورت از این کار چیست؟ من پاسخ دادم؛ در هر لحظه‌ای از زندگی این احتمال وجود دارد که آن آرامش و زیبایی موجود، کاملا از بین برود!

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

یک اثر از مجموعه «خفته» با تکنیک رنگ روغن

به هر حال چند سال فعالیت در یک رشته باعث می‌شود، مقولات و موارد و مولفه‌هایی در وجود هنرمند نهادینه شود. این داشته‌ها خودآگاه یا ناخودآگاه در کار هنرمند بروز می‌یابند. 

بله درست است. این دیدگاه که فرد بیاید و با یک فکر کارش را شروع کند، رویه‌ای است که سال‌های سال با من همراه هست و برای رسیدن به این مقصود تلاش کرده‌ام.

اگر آثار شما بخصوص مجموعه آخر را مورد ارزیابی قرار دهیم، درخواهیم یافت که نقاشی‌های شما با آثار هم‌نسلانتان تفاوت‌هایی دارد. شما از مولفه‌هایی بهره برده‌اید که آن‌ها را کمتر در آثار دیگران می‌بینیم. آثار شما در یک کلام نه آنقدر بازاری هستند که صرفا مخاطبان عام را دربرگیرند، نه در آن حد مفهومی محسوب می‌شوند که صرفا مورد توجه اهالی هنر و متخصصان و منتقدان باشند. سوال این است طی تولیداتی که دارید، کدام طیف از مخاطبان مدنظر شماست؟

سوالتان جالب است چون شما الان در سوالتان وجوه مثبتی را بیان کردید و اتفاقا تلاش من نیز حرکت در همین جهتی است که شما گفتید. یادم هست در نمایشگاه قبلی یکی از مخاطبان این رویه‌ای که دارم را منفی دانست! ایشان گفتند چگونه است که در این میان می‌خواهی در میانه باشی و بین مخاطبان عام و خاص وسط قرار بگیری؟! 

پاسخ شما چه بود؟ 

من گفتم ما در زمانه‌ای (منظورم کشور ایران و در میان مردم خودمان است) زندگی می‌کنیم که این میانه بودن و در وسط قرار گرفتن، امری مرسوم است. در عین اینکه می‌خواهیم سنتی باشیم و برخی سنت‌ها را هنوز دوست می‌داریم؛ اما در عین حال می‌خواهیم رو به مدرنیته هم حرکت کنیم. زندگی ما در کشورمان بر همین اساس است. خودم احساس می‌کنم هم باید علائق مردم و مواردی که در جامعه سنتی با آن‌ها مواجه هستیم را در نظر گیرم و هم اینکه دوست دارم و تمایلم این است که به نوعی فراتر هم بروم. نمی‌توانم بگویم باید اینگونه باشد که اصطلاحا هم این طرفی باشم و هم آن طرفی. اگر توجه کنید در جامعه نیز با چنین افرادی مواجه هستیم و با آن‌ها معاشرت می‌کنیم. این را هم بگویم که من به کلیت جامعه توجه دارم و با توجه به این کلیت به خلق اثر می‌پردازم. در این میان ممکن است افرادی نخواهند اصلا دیده شوند یا دیگر افرادی را با طرز فکرهای خاص داشته باشیم، اما من راجع به این دسته معدود از افراد فکر نمی‌کنم و کلیت را مد نظر دارم. در حال حاضر نوعی همزیستی میان قشر روشن‌فکر و دیگر اقشار جامعه وجود دارد.

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

اثری از مجموعه «خفته» با مضمون خواب و رویا/ابعاد ابعاد۹۰×۱۲۰ سانتی‌متر

اما آنچه به آثار شما ماهیتی خاص‌تر بخشیده، رویاگونه بودن مضامین تابلوهای شماست؟ خودتان برای چنین فضایی چه عنوانی را مناسب می‌دانید؟ به نظر نمی‌رسد که عنوان «سورئال» یا «ذهن‌گراییِ محض برای آثارتان مناسب باشد. بهتر است خودتان این موضوع را باز کنید. دوری از رئالیست محض و در عین حال فاصله گرفتن از انتزاع محض را در آثارتان می‌بینیم. 

در پاسخ به سوال شما باید سال‌ها قبل باز گردم. یادم هست اولین اثری که کشیدم برداشت من از یک قطعه موسیقایی بود. زمانی که این اثر را کشیدم دوازده سال سن داشتم. اگر یادتان باشد در زمان کودکی ما هنوز نوار کاست مرسوم بود و ما آن‌ها را می‌شنیدیم و خیال‌پردازی می‌کردیم. بچه که بودم اغلب آثاری شنیده یا دیده شده را در خواب هم می‌دیدم. 

بله این وجه ماجرا  و نوار کاست و دیگر موارد آن دوران را دهه شصتی‌ها و دهه پنجاهی‌ها خوب درک می‌کنند. این پناه بردن و اهمیت دادن به خیال، خاطره و به واسطه نوار کاست یا ویدئو  و برخی بازی‌ها و سرگرمی‌هایِ آن زمان، موضوعی بود که باید دلیلش را جنگ و محدودیت‌های متعدد بدانیم. 

بله کاملا درست است. البته بحث من صرفا درباره خواب و قسمت رویاپردازی آن نیست. احساسم این است زمانی که می‌خوابیم، قاعدتا قسمت‌هایی از بدن و بخش‌هایی از مغزمان هنوز بیدار است.همه این موارد قضیه را برایم جدی‌تر می‌کنند. شاید شنیده باشید که می‌گویند زمانی که بچه شما در خواب است بروید و با او صحبت کنید و حرف‌هایتان را برایش بازگو کنید،‌ چون می‌شنود. این پیشنهاد بی‌دلیل نیست. دلیلش این است که قسمتی از مغز به طور ناخودآگاه هر آنچه بیان می‌شود را می‌شنود. خودم بارها چنین اتفاقاتی را تجربه کرده‌ام. پیش آمده که صبح بیدار شده‌ام و دیده‌ام که پای‌ام در رفته است! واقعا این قضیه را خواب دیده بودم، اما وقتی بیدار شدم نمی‌توانستم پای‌ام را زمین بگذارم. می‌خواهم بگویم بدن در خواب فعل و انفعالاتی انجام می‌دهد. این غلط است که تصور کنیم، زمانی که خواب هستیم زندگی متوقف شده یا قطع است! می‌توان اینگونه گفت که ما در دو دنیا زندگی می‌کنیم. به هرحال موضوعاتی وجود دارد که شاید برای بقیه سطحی باشند، اما واقعیت دارند. خواب از این دسته موضوعات است. به طور واضح این مسائل برایم جدی هستند و در خلق آثارم به آن‌ها توجه دارم.

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

اثری دیگر از مجموعه «خفته» اثر طناز عدلی

به طورحتم اغلب آدم‌ها چنین مواردی را لااقل یکبار هم که شده در زندگی‌شان و در خواب‌شان تجربه کرده‌اند. 

بله همینطور است. به هر حال ذهن نیمه‌‌هشیار و ناخودآگاه ما زمانی که خواب هستیم، همچنان بیدار است. 

با این حساب مقوله خواب و رویا برای‌تان همچنان موضوعاتی مهم محسوب می‌شوند. آیا تولید آثارتان در چنین فضایی رویه‌ای ادامه‌دار خواهد بود؟ 

بله اتفاقا در حال خلق آثاری جدید با همین حال و هوا هستم. در این آثار جدید،  آن ذهن ناهشیار یا نیمه هشیار تمام صحنه‌ها را می‌بیند. یعنی زمانی که فرد خواب است این ذهن نیمه‌هشیار است که او را هدایت می‌کند. 

مورد دیگر اینکه آثار شما ایستا و ساکن نیستند و حتی در برخی مواقع انگار تعادل خود را از دست داده‌اند یا شاید برای حفظ آن تلاش می‌کنند. کمی در اینباره توضیح دهید. 

منظورتان معلق بودن است؟ این معلق بودن را در خواب تجربه کرده‌ایم. بارها پیش آمده تصور کرده‌ام در حال افتادن از جایی هستم یا زیر پایم خالی شده است. انگار جای پاهایم هیچ‌گاه در خواب محکم نیست. مطمئنا این موارد خلق آثارم بی‌تاثیر نیست. 

مثلا در یکی از آثارتان چشمه یا رودخانه‌ای را می‌بینیم. اسبی در آب قرار دارد که فردی سوار آن است. فرد دیگری هم خم شده و انگار از آب چیزی بر می‌دارد. یا در یکی دیگر از آثارتان کالسکه‌ای را می‌بینیم که انگار در هوا شناور است و در حال گذر کردن است. دو نفر نیز به آن می‌نگرند که یکی از آنها آدم عادی نیست. در چنین آثاری‌ عدم ایستایی و البته عنصر «روایت» را شاهد هستیم. 

بله این معلق بودن و گذرا و ناایستا بودن در آثارم وجود دارند؛ چون در خواب هم همینطور است. و اینکه نام تابلویی که مثال زدید و اسب و افرادی را شامل می‌شود، «شفا» نام دارد. اگر توجه کنید پس زمینه اثر سیاه و سفید و واجد رنگ‌های سرد است. می‌خواستم با بهره‌گیری از چنین فضایی بیمار یا حال بیمارگونه اشخاص را نشان دهم. یکی از افراد در اثر، به اسب چسبیده و دیگری خم شده دستمالش را در آب می‌شوید. اینگونه استنباط می‌شود که این افراد در حال التیام یافتن هستند. در واقعیت هیچ فردی از اسب شفا نمی‌گیرد اما در خواب واسطه قرار گرفته است. 

 در رابطه با رنگ‌ها و کنتراست بسیارتان هم توضیح دهید که در آثارتان مولفه‌ای مهم است. و اینکه، این بهره‌گیری بر چه اساس بوده است؟ می‌توانستید آثارتان را با رنگ‌های سرد بکشید و اتفاقا کلیشه موجود این است که خواب‌ها را به صورت سیاه و سفید تصویر می‌کنند یا در نهایت از رنگ‌های سرد و بی‌روح بهره می‌برند. 

البته من بیشتر از اکریلیک استفاده می‌کنم تا رنگ روغن. بله عنصر رنگ خیلی برایم مهم است. البته جاهایی هم دوست دارم فضای اثر سیاه و سفید یا سرد باشد؛ اما تمایل دارم این بهره‌گیری نهایت در پشت و پس‌زمینه کار باشد. دلم نمی‌خواهد اصل کار سیاه و سفید باشد و رنگ برایم خیلی مهم است.

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

اثری از مجموعه نقاشی‌های «خفته»

از مجموعه «خفته» که بگذریم شما در زمینه تصویرگری کتاب و کارهایی از این دست نیز فعال هستید. از فعالیت‌های خود در این زمینه‌ها بگویید. از تاثیرگذاری هنر «تصویرگری» بگویید. تصویرگری چه زمانی هنری تاثیرگذار خواهد بود؟ 

به طور کلی «تصویرگری» هنر مهمی است؛ اگر البته در کتب درسی مورد استفاده قرار گیرد. بدون شک استفاده از «تصویرگری» در کتاب‌های آموزشی اتفاقی موثر است و خودمان در زمان کودکی تجربه‌اش کرده‌ایم. آموزش‌های ما بر همین اساس بود و من هنوز بعد از سال‌ها آن تصویرهای کتب درسی‌ را به یاد دارم. من لغت‌ها و اشعار و اشکال آن دوران را مانند سند در ذهنم نگه داشته‌ام. این یعنی تاثیر گذاری. 

خودتان در زمینه «تصویرگری» کتاب پروژه‌ای در دست تولید ندارید؟ 

یک سری کتب هم داریم که اینگونه نیستند. به طور مثال من کتابی را کار کرده‌ام که «بانو گشسب» نام دارد. این اثر به جشنواره‌ای در فرانکفورت آلمان رفت. الان نیز مشغول «تصویرگری» کتب کمک درسی کلاس‌های نهم، دهم و یازدهم برای پیش از کنکورشان، هستم. 

خودتان بهتر می‌دانید که بازار نشر کتاب اوضاع خوبی ندارد و خب «تصویرگری» هنر و کاری وابسته به همین بازار است. با توجه به شرایط موجود آیا می‌توان گفت این هنر درآمدزا است؟ 

باید بگویم «تصویرگری» درآمدی اندک محسوب می‌شود، اما موارد مهم دیگری هم وجود دارند. در رابطه با شخص خودم باید بگویم از آنجایی که مخاطبانم تعدادی از بچه‌های نوجوان هستند موضوع و فعالیت در این عرصه برایم مهم است؛ به دلیل اینکه می‌دانم این دسته از مخاطبان بارها و بارها و بارها آن کتاب‌ها را نگاه می‌کنند. این رویه برای من خیلی لذت‌بخش است.

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

یک اثر دیگر از مجموعه «خفته»/تکنیک رنگ روغن/ابعاد: ۸۰×۱۲۰ سانتی‌متر

آیا می‌توان گفت «تصویرگری» کتاب برای‌تان از نمایشگاه مهم‌تر است؟ 

بگذارید اینگونه بگویم؛ شاید همان کتابی که من تصویرسازی‌اش را به عهده داشته‌ام توسط بچه‌ای در منطقه دورافتاده‌ای در سیستان و بلوچستان دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد در حالی که این احتمال کم است که کسی به نمایشگاهی در سیستان و بلوچستان برود. 

به نظرتان هنر «تصویرگری» به واسطه وجود بستر اینترنت و وجود پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها و پدیده جدید هوش مصنوعی هنری مورد تهدید است؟ شما چنین خطری را احساس کرده‌اید؟ 

به نظرم این پلتفرم‌ها و نرم‌افزارهایی که می‌گویید هرگز نمی‌توانند جای هنر انسانی را بگیرند. اگر قرار بود چنین اتفاقی که می‌گویید، رخ دهد تا الان افتاده بود و حال هوش مصنوعی و پلتفرم‌ها از هنر جلو زده بودند. شاید بتوان به واسطه پلتفرم‌ها و دیگر ابزارهای امروز کار دست یا هنر انسانی را بهتر کرد، اما اینگونه نیست که آن‌ها جای هنر را بگیرند. در دنیای امروز اگر بخواهید کار معروف‌ترین نقاش دنیا را به طور دقیقی از اول تا آخر هم کپی کنید، بالاخره در بخشی از کار، یک لرزش دست نشان می‌دهد که کار شماست! یعنی حرکت عصب و عضله دست روی کاغذ در هر آدمی با فرد یا افراد دیگر متفاوت است؛ چیزی شبیه اثر انگشت. مثلا اگر من و شما بنشینیم و جمله ساده «بابا آمد» را بنویسیم، امکان ندارد شبیه هم باشند! عضله دست اجازه نمی‌دهد تا این شباهت و همانندی صورت گیرد. من به این موضوع و این تفاوت فاحش هنر انسانی و مصنوعی اعتقاد دارم.

پلتفرم‌ها و نرم‌افزارها هرگز جای هنر انسانی را نمی‌گیرند/ موثرترین اثر تصویرگری بهره‌گیری از آن در کتاب‌های درسی است

کتاب «بانو گشب» نوشته مونا آرام‌فر و تصویرگری طناز عدلی

پیش از برگزاری نمایشگاه «خفته» برای یافتن گالری با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟ 

من گالری بام را از سال‌های قبل به واسطه برگزاری نمایشگاه‌های گروهی می‌شناختم. در مقطعی در این گالری، نمایشگاه نقاشی لعابی روی بشقاب‌ها را داشتیم. در زمانی دیگر نمایشگاه گروهی دیگری را با همکاری مسئولان گالری برگزار کردیم. بر همین اساس بود که با گالری آشنا شدم. خوشبختانه خانمی که مدیریت گالری را به عهده دارند فردی به روز هستند و اخلاق‌های خاص مدیران دیگر گالری‌ها را ندارند. با ایشان بسیار راحت هستم. موضوع مهم دیگر اینکه طی برگزاری نمایشگاه «خفته»، من و گالری کارها متقابلا و باهم پیش بردیم. به نظرم این همکاری و همراهی، موضوعی مهم است. 

به عنوان سوال آخر از بازخوردهای نمایشگاه «خفته» بگویید و اینکه از بخش فروش رضایت داشتید؟ 

بازخورد مخاطبان را خوب دیدم و از میزان استقبال آن‌ها و مقوله فروش نیز رضایت دارم.

انتهای پیام/