شناسهٔ خبر: 71491497 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

یادداشت تهران پژوه

ادیب الممالک که بود و چه خدماتی انجام داد؟

 پنجشنبه دوم و یا جمعه سوم اسفندماه سال ۱۲۹۶، شاعری نام آشنا از خاندان "فراهانی" چشم از جهان فروبست که هرگز قدر قیمت‌اش، در ادبیات معاصر ایران شناخته نشد.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین- نصرالله حدادی/ تهران پژوه: زندگانی عجیبِ ادیب الممالک به‌همراه تسلط بی‌چون و چرایش بر ادبیات عرب و زبان ثقیلی که او در سرودنِ شعر به‌کار می‌برد، باعث شدند تا درگمنامی باقی بماند. در میان خیل اشعار او، شاید تنها قطعه زیر باشدکه به زبانی نسبتا ساده سروده شده‌ است:

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی
بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

می‌گفت: گرم و داغ است شرین لبوی قندی
و افکنده این ترانه اندر جهان خروشی ...

ادیب الممالک، مشهور به امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه، فرزند حاجی میرزاحین فراهانی است. پدربزگش صادق و جد اعلای او میرزا معصوم، متخلص به محیط، برادرتنی صدراعظم شهید ایران، میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی می‌باشد و تمامی آنها فرزندان میرزا عیسی (بزرگ) قایم مقام اول هستند. نیای خانوادگی او گفته شده است با ۳۶ پشت، به امام سجاد (ع) می‌رسد.

ادیب الممالک را باید از جمله روزنامه‌نگاران پیشرو در ایران دانست و روزنامه "ادب" که توسط او منتشر می‌شد، ابتدا در تبریز و مشهد منتشر می‌شدند و سرانجام در تهران به وسیله او، در جهت تنویر افکارعمومی انتشاریافت.

او در سال ۱۲۹۰ شمسی، وارد عدلیه شد و در شهرهای اراک، سمنان، ساوجبلاغ، یزد و تهران تا پایان عمرکوتاهش مشغول خدمت بود. سعید نفیسی که در همان سال ها در عدلیه کار می‌کرد درباره چگونگی آشنایی با او و همچنین حال و احوال اومی‌نویسد:« خانه‌ای محقر نزدیک دروازه خراسان با ساختمانی نیمه تمام داشت. در همان جایی که بعدها به نام او آن را خیابان ادیب الممالک خواندند. اداره روزنامه‌اش در خیابان ناصر خسرو در بالا خانه‌ای بود که تنها دو اتاق داشت و یک فراش و یک منشی با ماهی پانزده تومان حقوق تنها زیر دستان او بودند. پیش از آن چند سالی در وزارت دادگستری کار کرده بود و رئیس عدلیه بعضی از شهرهای درجه سوم شده بود. اشعار وی مملو از خاطرات تلخ این مدت اقامت او در دستگاه عدلیه آن روز است. در اقسام مختلف شعر از قصیده و مسمط و مثنوی و قطعه و رباعی و ترجیع بند، استاد مسلم زمانه بود. جزء کسانی بود که کوشیدند تا می‌توانند زبان فارسی را از کلمات تازی بی نیاز کنند. در این زمینه نیز منظومات چندی دارد. تعصب پابرجای مردانه‌ای نسبت به ایران و تاریخ و زبان و فرهنگ ایران داشت و از کسانی بود که در فرهنگ پیش از اسلام ایران هم کار کرده بود و در این زمینه در نوع خود منحصر به فرد بود. با سرعت و سهولت عجیبی شعر می‌گفت و اشعار خود را همیشه از برداشت با این همه آنها را به خط خوش در کتابچه های کوچک بغلی خود مینوشت و به خط خود نسخه به دوستان می‌داد. برای کارهای روزنامه به من، که معاون کابینه وزارتخانه و پسر دوست قدیم باوفای او بودم رجوع می‌کرد. مردی که همه از زبان شعر او سخت هراسان بودند نمی‌دانید با چه خوش‌رویی و مهربانی و فروتنی با من سخن می‌گفت.»

ادیب الممالک که بود و چه خدماتی انجام داد؟

تبحر ادیب الممالک در سرودن قصیده بود و یکی از مشهورترین قصاید در منقبت ختم رسل، حضرت محمد مصطفی(ص) است.

برخیز شتربانا بربند کجاوه

کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه

در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه

وز طول سفر حسرت من گشت علاوه

بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه

در دیده من بنگر دریاچه ساوه

نکته جالب توجه زندگی ادیب الممالک، عضویت او درجمعیت مخفی فراماسونری در زمان مظفرالدین‌شاه و محمدعلی شاه بود و او در مناقب! اهلِ فراموش‌خانه اشعاری نیز،چندسروده است.

ادیب الممالک در خیابانی موسوم به او، که در خیابان ری امروزی است می‌زیست وگویا در جوارخانه او یخچال طبیعی‌ای به نام صغیران وجود داشته و سال‌های پایانی عمر وی با فقر و مسکنت و بیماری توام بوده است. بدون شک ادیب الممالک را می توان یکی از تواناترین شاعران عصر مشروطه و هم‌طراز با بهار و فرخی دانست و نامید متاسفانه به دلیل به‌کارگیری اصطلاحات مهجور و لغاتِ ثقیل چندان که باید و شاید پایه شعری او درمیان ادب دوستان، شناخته شده نیست و دیوان اشعار اوکه ابتدا توسط مرحوم وحید دستگردی در دهه سوم قرن حاضر همراه با افتادگی‌ها و اغلاط بعضا فراوان، به چاپ رسیده بود، طی دودهه گذشته توسط علی موسوی گرمارودی در دوجلد تصحیح و به دست ادب دوستان رسیده است.