به گزارش رکنا، شناسایی ویژگی‌های افراد دارای هوش هیجانی بالا می‌تواند به ما کمک کند تا این مهارت را در خود تقویت کرده و در مواجهه با چالش‌های زندگی، رویکردی سنجیده‌تر انتخاب کنیم.

مطابق گزارش یورونیوز، این افراد حتی در شرایط دشوار نیز جنبه‌های مثبت زندگی را فراموش نمی‌کنند. این خصلت که به عنوان «تنظیم هیجانی» شناخته می‌شود، به آن‌ها اجازه می‌دهد در بحران‌ها آرامش خود را حفظ کنند. در مواقع سخت، به خود می‌گویند: «می‌توانست بدتر باشد.» داشتن چنین طرز فکری باعث می‌شود در شرایط پرتنش، کنترل بیشتری بر اوضاع داشته و با تکیه بر نقاط قوت زندگی‌شان، مسیر عبور از مشکلات را پیدا کنند.

این افراد پس از گذر از مشکلات، زمانی را به بازنگری وقایع و یادگیری درس‌هایی که از آن‌ها گرفته‌اند اختصاص می‌دهند. کشف «نکات مثبت» در دل سختی‌ها به رشد و تکامل آن‌ها کمک می‌کند. آن‌ها با احساس رضایت و رضایت‌مندی، در مسیر رشد شخصی و حرفه‌ای خود قدم برمی‌دارند.

برای نمونه، سالی، مدیر یک شرکت حسابداری، تصمیم به استخدام فردی کم‌تجربه می‌گیرد و تلاش دارد او را راهنمایی کند. اما کارمند جدید مدام شکایت کرده و درخواست امتیازهای استثنایی می‌دهد که دیگر اعضای تیم از آن برخوردار نیستند. سالی تلاش می‌کند با تعیین محدودیت، شرایط را مدیریت کند، اما واکنش منفی کارمند او را مجبور به خاتمه همکاری می‌کند. پس از مدتی، وکیلی از طرف کارمند سابق تماس می‌گیرد و تهدید به شکایت می‌کند.

این اتفاق باعث استرس و بی‌خوابی در سالی می‌شود. اما او تمام مدت قدردان جنبه‌های مثبت زندگی مثل سلامت و خوشبختی فرزندانش بوده و از کار خود لذت می‌برد. با وجود دشواری‌ها، سالی از این تجربه درسی می‌گیرد؛ در آینده باید حد و مرزها و روندهای استخدامی خود را با دقت بیشتری تنظیم کند.

در سوی دیگر، افرادی که خود را «قربانی شرایط» می‌دانند، در بحران‌ها تنها بر جنبه‌های منفی تمرکز کرده و خود را در برابر مشکلات ناتوان می‌بینند. این دید باعث می‌شود آن‌ها بیشتر احساس ضعف کنند و منتظر باشند دیگران مسائلشان را حل کنند. در نتیجه، توانایی عبور از چالش‌ها را از دست داده و اغلب از مسیر موفقیت بازمی‌مانند.

دوری از درگیری‌های بی‌ارزش

افراد دارای هوش هیجانی نیازی به پیروزی در همه مشاجرات نمی‌بینند، زیرا اهمیت اهداف بلندمدت را درک می‌کنند. آن‌ها پیامد تصمیمات خود را برای دیگران ارزیابی کرده و زمانی که لازم باشد، از درگیری‌های غیرضروری صرف‌نظر می‌کنند.

برای مثال، در جریان مسابقه فینال بسکتبال، تیم آلفرد فقط سه امتیاز تا شکستن رکورد فاصله دارد. اما هم‌تیمی او، تیلور، اصرار دارد که در زمان باقی‌مانده بیش از دیگران توپ دست او باشد. آلفرد با هدف موفقیت تیم، تصمیم می‌گیرد از درگیری پرهیز کرده و توپ را به تیلور پاس دهد. در نهایت، تیم آن‌ها برنده می‌شود و آلفرد به‌عنوان باارزش‌ترین بازیکن انتخاب می‌شود.

او می‌داند که همیشه نمی‌توان عدالت کامل را برقرار کرد. اگر فقط به منافع شخصی‌اش فکر می‌کرد، ممکن بود فرصت‌های ارزشمند دیگری را از دست بدهد. در مقابل، کسانی که همیشه برنده شدن را می‌خواهند، اغلب در کشمکش‌های بی‌پایان گرفتار شده و توان عبور از اولویت‌های بی‌اهمیت را از دست می‌دهند.

لذت بردن از مسیر موفقیت

افرادی با هوش هیجانی بالا تنها به نتیجه نهایی نمی‌اندیشند، بلکه از تمام فرایند حرکت به سوی هدف لذت می‌برند. آن‌ها تنها به دنبال پاداش‌های مادی نیستند، بلکه از تحقق رویاها و علایقشان انرژی می‌گیرند.

برای نمونه، سارا که یک طراح داخلی است، از ارتباط با مشتریان و درک نیازهای آن‌ها لذت می‌برد. او از جلسات کاری و همکاری با تیم خود انرژی می‌گیرد و در هر پروژه فرصتی برای خلاقیت پیدا می‌کند. اما در سوی دیگر، دیوید، که او نیز طراح است، فقط روی رسیدن به اهداف حرفه‌ای تمرکز کرده و جلسات کاری را با عجله برگزار می‌کند. او به دلیل نادیده گرفتن نظر مشتریان و برخورد ناهموار با همکاران، بازخوردهای منفی دریافت می‌کند. در نتیجه، پس از مدتی از حرفه خود دلزده شده و انگیزه‌اش را از دست می‌دهد.

دیوید دقیقاً لحظات ارزشمند مسیر را نادیده گرفته، در حالی که سارا با درک درست از ارزش زمان، از هر مرحله تجربه‌ای منحصربه‌فرد کسب می‌کند و سال‌ها در حرفه خود باقی می‌ماند.

ویژگی‌های افراد دارای هوش هیجانی مثل شکرگزاری، خودداری از درگیری‌های کم‌اهمیت و بهره‌بردن از مسیر موفقیت، به آن‌ها کمک می‌کند تا در سختی‌ها مقاوم باشند، روابط قوی‌تری برقرار کنند و از زندگی لذت ببرند. در مقابل، نداشتن این خصوصیات باعث می‌شود فرصت‌های حیاتی زندگی از دست برود و افراد رضایت درونی کمتری تجربه کنند.