شناسهٔ خبر: 71447156 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

محمدرضا عالیخانی

ترامپ و «پنجره اورتون» 

قتل دلخراش دانشجوی دانشگاه تهران در جریان زورگیری و همچنین تجمع ۲۰۰نفره مقابل سردر دانشگاه تهران در مطالبه رفع حصر، دو رویداد اخیر بودند که بار دیگر فضای سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار دادند.

صاحب‌خبر -

قتل دلخراش دانشجوی دانشگاه تهران در جریان زورگیری و همچنین تجمع ۲۰۰نفره مقابل سردر دانشگاه تهران در مطالبه رفع حصر، دو رویداد اخیر بودند که بار دیگر فضای سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار دادند. پرسش کلیدی این است که آیا این تجمعات بخشی از اعتراضات طبیعی و خودجوش دانشجویی و مردمی بود یا در چارچوب یک طراحی خارجی، نظیر پروژه‌ای برای کشاندن ایران به میز مذاکره شکل گرفت؟ آیا این اعتراضات ادامه پیدا می‌کند یا با توجه به نزدیکی ماه رمضان و عید نوروز فروکش خواهد کرد؟
تقریباً همزمان با آمدن ترامپ، طرح صدروزه او نیز در رسانه‌ها مطرح شد؛ طرحی که در آن راه‌اندازی فشار حداکثری بر ایران با تجربه بیشتر و رفع عیوب برنامه‌ریزی شده بود. 
جیسون برودسکی، مدیر سیاستگذاری پروژه اتحاد علیه ایران هسته‌ای (UANI) در توضیح این طرح به مطلب مهمی اشاره می‌کند؛ ضربه به ایران مانند ضربه طوفان‌الاقصی به رژیم‌صهیونیستی بدون وارد شدن به جنگ. پیش‌تر نیز نتانیاهو شعار «زن، زندگی، آزادی» داده و از حامیان این جنبش شکست‌خورده درخواست همکاری و ایجاد ناامنی برای حکومت ایران کرده بود. همزمان با سفر نتانیاهو به امریکا نیز جملاتی در نشست خبری آنها شنیده شد: «باید کار ایران را تمام کنیم»! 
حتماً شنیده‌اید که ترامپ هم سند فشار حداکثری را به منظور خلع سلاح کامل ایران در تمام حوزه‌های فناوری امضا کرد. 
در متن منتشرشده از کاخ سفید، سیاست‌های رسمی امریکا علیه ایران به وضوح بیان شده است. کاخ سفید تأکید کرده است که جمهوری اسلامی ایران باید از تمامی مسیر‌های دستیابی به سلاح هسته‌ای محروم شود و از نفوذ منطقه‌ای بازبماند. فشار‌های اقتصادی، تحریم‌ها و همچنین حمایت از ناآرامی‌های داخلی، بخشی از همین استراتژی است. 
با آغاز این تحولات، همپیمانانی که همیشه پیاده‌نظام امریکا و رژیم‌صهیونیستی بوده‌اند، یعنی منافقین و اراذل و اوباش سازمان‌یافته، نقش‌آفرینی کردند.
در سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و۱۴۰۱ نقش این گروه‌ها را به وضوح دیدیم و حتی تلاش شد اراذل بیشتری را از زندان اوین راهی خیابان‌های تهران کنند.
همه این موارد را ذکر کردم تا بگویم اتفاقات اخیر و تجمع دانشگاه تهران، آن هم از جانب کسانی که ظاهراً ایثارگر بودند، جای تعجب نداشت. 
وقتی با وجود این همه برنامه‌ریزی، مردم در راهپیمایی ۲۲بهمن مشارکت و تحسین رهبری را کسب می‌کنند، باید هم دشمن دانه‌دانه ورق‌های خود را خرج کند. 
تحصن برای رفع حصر در روز پنج‌شنبه ۲۵بهمن، با وجود حضور پراکنده حدود ۲۰۰نفر ناکام ماند، با این حال امنیت کسبه و مردم مختل نشد و این تحصن ادامه پیدا کرد. 
یک جوان از سوی اراذل و اوباش کشته شد و دانشجویانی که همواره دغدغه‌مند برای موضوعات غیرمهم هستند، دست به اقداماتی زدند که دور از شأن دانشجو بود. استادی نیز در جمع حاضر شد و حافظان امنیت را دلیل و مقصر این اتفاقات دانست؛ دقیقاً چیزی که روی کاغذ و در عمل صحت ندارد. 
بازنمایی گسترده این اعتراضات از سوی رسانه‌های خارجی نشان از یک عملیات روانی حساب‌شده دارد که هدف آن، هدایت افکار عمومی در راستای افزایش فشار داخلی بر حکومت ایران است. 
این عملیات روانی از طریق تکنیک‌هایی نظیر «برجسته‌سازی»، «وارونه‌سازی واقعیت» و «دشمن‌سازی از داخل» انجام می‌شود. 
رسانه‌های وابسته به جریان غربی با پوشش مداوم این حوادث، تلاش می‌کنند احساسات عمومی را تحریک کنند و افکار عمومی را به سمت ناامنی سوق دهند.
یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌ها در این راستا «پنجره اورتون» است، یعنی به تدریج یک موضوع غیرقابل قبول را به یک هنجار تبدیل کنند. در اینجا، هدف آنها این است که هرگونه اقدام امنیتی کشور را سرکوبگرانه جلوه دهند و هنجار امنیتی را به عنوان امری نامطلوب معرفی کنند، علاوه بر این از تکنیک «تکرار مستمر» استفاده می‌کنند تا هر اتفاقی، حتی یک قتل عادی در خیابان را در راستای روایت خودشان تعریف کنند. 
رسانه‌های دشمن همچنین با استفاده از «مهندسی تصویرسازی» می‌کوشند فضای اعتراضات را گسترده‌تر از واقعیت جلوه دهند. آنها از تکنیک «قاب‌بندی» نیز بهره می‌برند که به وسیله آن، واقعیت‌ها را از زوایای دلخواه خود نمایش می‌دهند و پیامد‌های منفی را برجسته می‌کنند. 
انتشار گسترده اخبار مرتبط با قتل این دانشجو و بزرگنمایی ابعاد آن در رسانه‌های خارجی، در حالی که جرائم مشابه در سایر کشور‌ها نادیده گرفته می‌شود، نشان‌دهنده رویکرد «دشمن‌سازی از داخل» است که هدف آن تضعیف اعتماد عمومی به نهاد‌های امنیتی است. 
در کنار این موارد، دشمنان ایران از تاکتیک «هراس‌افکنی» نیز بهره می‌برند. آنها با ایجاد نگرانی در بین شهروندان نسبت به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تلاش می‌کنند حس ناامنی و عدم‌اطمینان را در جامعه افزایش دهند. این کار باعث می‌شود شهروندان احساس کنند حکومت توانایی کنترل شرایط را ندارد، در نتیجه به اعتراضات بپیوندند. 
تمام این اتفاقات می‌تواند در راستای فشار حداکثری ترامپ باشد و شاید یک حرف، یک عامل و یک تیم به دنبال ایجاد بحران در کشور باشند که هر بار با شکست روبه‌رو می‌شوند و موفق به برانگیختن خشونت عمومی نمی‌شوند. 
راهبرد ایجاد بی‌ثباتی داخلی از طریق اعتراضات، یکی از ابزار‌های کلیدی برای وادار کردن ایران به مذاکرات است. 
بر اساس سند استراتژی امنیت ملی امریکا، ایجاد «نارضایتی داخلی» و «افزایش شکاف‌های اجتماعی» دو محور اصلی برای تضعیف کشور‌های هدف به شمار می‌روند، بنابراین همزمانی این اعتراضات با افزایش فشار‌های بین‌المللی علیه ایران، اتفاقی تصادفی به نظر نمی‌رسد. 
در همین راستا، متن منتشرشده از سوی کاخ سفید، سیاست ایالات‌متحده در قبال ایران را شفاف‌تر از همیشه بیان کرده است. این سیاست‌ها شامل موارد زیر است: 
۱. جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک قاره‌پیما. 
۲. تضعیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. 
۳. جلوگیری از تأمین مالی گروه‌های مقاومت در منطقه. 
۴. اعمال تحریم‌های بیشتر و فشار‌های اقتصادی برای ایجاد بحران‌های داخلی. 
شاید همین الان که این متن را می‌نویسم، همکاران ترامپ در حال برنامه‌ریزی برای شب عید، شب‌های قدر و تولید برنامه‌های ویژه برای افزایش دوقطبی در جامعه باشند؛ دوقطبی‌هایی که حتی اگر به اغتشاش هم ختم نشوند، لااقل افزایش خشم و عصبانیت مردم را به دنبال داشته باشند، البته با نزدیک شدن به ایام ماه رمضان و تعطیلات نوروز، کاهش حضور دانشجویان در دانشگاه و افت ظرفیت تجمعات را شاهد خواهیم بود. دشمنان این ملت، هر سناریویی که طراحی کنند، باز هم به نتیجه نخواهند رسید.