شناسهٔ خبر: 71427355 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

شوخی شاه عباس با فلاسفه!

شاه ناقلا از پاک‌اندیشی و تواضع دو دانشمند شیخ بهایی و میرداماد شگفت‌زده شده و هر دو را می‌ستاید. نوشته‌اند که ملاصدرا برای شرکت در کلاس درس میرداماد در مجلس حاضر شد. ولی استاد میرداماد هنوز به کلاس درس نرسیده بود.

صاحب‌خبر -

محمد صالح علا - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات: شاه عباس صفوی یکی از سلاطین آهان آهان‌دار تاریخ است و خیلی شاه ناقلایی بود. چنان‌که یک بار شاه‌عباس و شیخ بهایی و میرداماد بیرون شهر با اسب می‌رفتند. برخی از مورّخین نوشته‌اند که اینها به مکه می‌رفتند و برخی نوشته‌اند به جایی بیرون شهر می‌رفتند. 

به هر روی، به عکس شیخ بهایی، میرداماد مردی تنومند و چاق بود و شاید به همین‌خاطر اسب او آهسته‌تر می‌رفت و بین شیخ بهایی و میرداماد فاصله می‌افتد.

شاه‌عباس چنان‌که شیوه‌ همه‌ سلاطین است، به رندی نزدیک میرداماد شده می‌گوید:«شیخ بهایی از ما جلوتر می‌رود و پیداست که به ما اعتنا نمی‌کند.» میرداماد می‌گوید:«این‌طور نیست. علت این است که آن اسب از این که عالمی مانند او را حمل می‌کند، به وجد آمده و به سرعت حرکت می‌کند.»

شاه‌عباس تندتر می‌رود و خود را به شیخ بهایی می‌رساند و می‌گوید:«میرداماد عقب‌تر می‌رود. مثل این که به ما اعتنایی نمی‌کند و خودش را از شما بالاتر می‌داند.»

شیخ بهایی می‌گوید:« آن اسب آهسته‌تر می‌رود و حق دارد. زیرا باری از دانش و حکمت را می‌برد.» و سپس در وصف میرداماد سخن می‌گوید.

شاه ناقلا از پاک‌اندیشی و تواضع این دو دانشمند شگفت‌زده شده و هر دو را می‌ستاید. نوشته‌اند که ملاصدرا برای شرکت در کلاس درس میرداماد در مجلس حاضر شد. ولی استاد میرداماد هنوز به کلاس درس نرسیده بود. تاجری برای مسأله‌ مهمی به محل درس میرداماد آمد. از ملاصدرا پرسید:«استاد، میرداماد افضل است یا فلان ملا؟»  و ملاصدرا در جواب تاجر گفت: «البته که میرداماد افضل است. »

در این وقت، استاد میرداماد وارد شد و ملتفت گفت وگوی آن دو نفر شد. لختی درنگ کرد تا از سخن شاگردش آگاه شود. باز تاجر پرسید: «میرداماد افضل است یا شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا؟» ملاصدرا پاسخ داد:«میرداماد بزرگ است.» تاجر پرسید: «میر برتر است یا فارابی؟» ملاصدرا خاموش و ساکت شد. در این هنگام میرداماد به صدای بلند گفت: «صدرا نترس... بگو میر برتر است.»

پژوهشگرها  عقیده دارند که آثار میرداماد به دو طریق بر اندیشه پس از خود اثر کرده:

ـ در مقیاسی کمتر؛ با نوشته‌ها و تألیفاتش که مشحون از ۱۰۰ مجلد کتاب و رساله است.

ـ با مقیاسی بالاتر؛ از طریق تربیت شاگردان بسیار که هر یک آثار ارجمندی برجای گذاشته‌اند. مانند ملاصدرا که تأثیر عمیقی بر اندیشه‌های فلسفی پس از خود دارد.

در مقامات علمی میرداماد، اشاره‌ای متعدد به جای مانده؛ از  جمله اسکندربیگ، منشی معاصر او که در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی نوشته: «در علوم معقول و منقول، سرآمد روزگار خود و جامع کمالات صوری و معنوی، کاشف دقائق انفسی و آفاقی بود. در اکثر علوم حکمیه و فنون غریبه و ریاضی و فقه و تفسیر و حدیث، درجه علیا یافته و فقهای عصر فتاوای شرعیه را به تصحیح آن جناب معتبر می‌شمارند.»

محمد صالح علا - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات: شاه عباس صفوی یکی از سلاطین آهان آهان‌دار تاریخ است و خیلی شاه ناقلایی بود. چنان‌که یک بار شاه‌عباس و شیخ بهایی و میرداماد بیرون شهر با اسب می‌رفتند. برخی از مورّخین نوشته‌اند که اینها به مکه می‌رفتند و برخی نوشته‌اند به جایی بیرون شهر می‌رفتند. 

به هر روی، به عکس شیخ بهایی، میرداماد مردی تنومند و چاق بود و شاید به همین‌خاطر اسب او آهسته‌تر می‌رفت و بین شیخ بهایی و میرداماد فاصله می‌افتد.

شاه‌عباس چنان‌که شیوه‌ همه‌ سلاطین است، به رندی نزدیک میرداماد شده می‌گوید:«شیخ بهایی از ما جلوتر می‌رود و پیداست که به ما اعتنا نمی‌کند.» میرداماد می‌گوید:«این‌طور نیست. علت این است که آن اسب از این که عالمی مانند او را حمل می‌کند، به وجد آمده و به سرعت حرکت می‌کند.»

شاه‌عباس تندتر می‌رود و خود را به شیخ بهایی می‌رساند و می‌گوید:«میرداماد عقب‌تر می‌رود. مثل این که به ما اعتنایی نمی‌کند و خودش را از شما بالاتر می‌داند.»

شیخ بهایی می‌گوید:« آن اسب آهسته‌تر می‌رود و حق دارد. زیرا باری از دانش و حکمت را می‌برد.» و سپس در وصف میرداماد سخن می‌گوید.

شاه ناقلا از پاک‌اندیشی و تواضع این دو دانشمند شگفت‌زده شده و هر دو را می‌ستاید. نوشته‌اند که ملاصدرا برای شرکت در کلاس درس میرداماد در مجلس حاضر شد. ولی استاد میرداماد هنوز به کلاس درس نرسیده بود. تاجری برای مسأله‌ مهمی به محل درس میرداماد آمد. از ملاصدرا پرسید:«استاد، میرداماد افضل است یا فلان ملا؟»  و ملاصدرا در جواب تاجر گفت: «البته که میرداماد افضل است. »

در این وقت، استاد میرداماد وارد شد و ملتفت گفت وگوی آن دو نفر شد. لختی درنگ کرد تا از سخن شاگردش آگاه شود. باز تاجر پرسید: «میرداماد افضل است یا شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا؟» ملاصدرا پاسخ داد:«میرداماد بزرگ است.» تاجر پرسید: «میر برتر است یا فارابی؟» ملاصدرا خاموش و ساکت شد. در این هنگام میرداماد به صدای بلند گفت: «صدرا نترس... بگو میر برتر است.»

پژوهشگرها  عقیده دارند که آثار میرداماد به دو طریق بر اندیشه پس از خود اثر کرده:

ـ در مقیاسی کمتر؛ با نوشته‌ها و تألیفاتش که مشحون از ۱۰۰ مجلد کتاب و رساله است.

ـ با مقیاسی بالاتر؛ از طریق تربیت شاگردان بسیار که هر یک آثار ارجمندی برجای گذاشته‌اند. مانند ملاصدرا که تأثیر عمیقی بر اندیشه‌های فلسفی پس از خود دارد.

در مقامات علمی میرداماد، اشاره‌ای متعدد به جای مانده؛ از  جمله اسکندربیگ، منشی معاصر او که در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی نوشته: «در علوم معقول و منقول، سرآمد روزگار خود و جامع کمالات صوری و معنوی، کاشف دقائق انفسی و آفاقی بود. در اکثر علوم حکمیه و فنون غریبه و ریاضی و فقه و تفسیر و حدیث، درجه علیا یافته و فقهای عصر فتاوای شرعیه را به تصحیح آن جناب معتبر می‌شمارند.»