به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی طالبی در یادداشتی نوشت: اگر روزی برای دیدن مقامات دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا بلیتفروشی شود، نباید تعجب کرد. اکثر آنها افرادی عجیبوغریبند. از خود ترامپ و وزیر بهداشتش «رابرت جونیور کندی» که مخالف واکسن است و از مروجان تئوریهای توطئه در حوزه سلامت به شمار میرود تا جیدی ونس معاونش، صف افراد عجیب دولتی گسترده است. گرچه برخی از اعضای ترامپ مواضعی جنجالی دارند اما میتوان اظهارات آنها را در همان حوزه پیشبینی کرد با اینحال ونس در غیرقابل پیشبینی بودن، همانند رئیسش عمل کرده است. او این ظرفیت و شباهت خود به ترامپ را در جریان تور اروپایی خود از جمله در اجلاس امنیتی مونیخ آشکار کرد؛ جایی که مصاحبهاش با والاستریتژورنال و سخنرانیاش جنجالی شدند. ونس روز جمعه در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ با حمله شدید به دولتهای اروپایی آنها را به مسائلی مانند بیتوجهی به خواست مردم، نادیده گرفتن نتایج انتخابات، نقض آزادیهای مذهبی و بیعملی نسبت به توقف مهاجرت غیرقانونی متهم کرد.
در روزهای جاری این اظهارات مورد توجه قرار گرفته و دستاویز تحلیلهای مختلفی شده است.
برخی از تحلیلگران مواضع ونس در مونیخ را از نظر میزان اثرگذاری و شکلدهی به یک نقطه عطف با اظهارات ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در همین اجلاس طی سال 2007 مقایسه میکنند؛ جایی که پوتین با اعلام آغاز پایین دوران تکقطبی و تلاش برای گذار به دوران چندقطبی، مواضع مهمی اتخاذ کرد.
نکات
اظهارات ونس، توسط ترامپ مورد تقدیر قرار گرفته است. این اتفاق نشان میدهد معاون رئیسجمهور آمریکا در هماهنگی کامل با تیم دولتی این کشور و برای وارد آوردن شوک به صحنه بینالمللی، مواضعش را به شکلی تند و غافلگیرانه بیان کرده است. در ادامه به نکاتی در خصوص مواضع ونس اشاره شده است.
1. دولتهای اروپایی دشمن اصلی دولت ترامپ
ونس میگوید تهدید اصلی علیه غرب نه از روسیه و چین، بلکه از درون اروپا و انحراف از ارزشهای دموکراتیک و مشترک با آمریکا ناشی میشود. او به تعبیری احزاب جریان اصلی اروپایی را بهعنوان دشمنان اصلی دولت ترامپ معرفی کرده است.
2. قطع ارتباط میان احزاب مشابه غربی
تیم ترامپ میخواهد اتحادی که میان احزاب مشابه با حزب دموکرات آمریکا در اروپا وجود دارد را از بین ببرد. او این قصد را نشان داده و گیرنده برخی نیز نسبت به آن حساس شده است. ترامپ پیش از اتمام فرایند انتخابات ریاستجمهوری در خصوص کمک داوطلبانه حزب کارگر انگلیس به کارزار انتخاباتی دموکراتها، به نخستوزیر این کشور هشدار داد.
در این خصوص توجه به اظهارات چند روز قبل پوتین در جریان یک مصاحبه قابلتوجه است. او درباره ارتباط میان اروپا و دولت ترامپ گفته بود: «اکنون نوعی هیاهو بین نخبگان سیاسی اروپا و رئیسجمهور تازه منتخب ایالاتمتحده در جریان است. آیا چیزی از زمان بایدن تغییر کرده است؟ خیر، چیزی تغییر نکرده است! آنها با خوشحالی هر دستوری از واشنگتن را در دوران بایدن اجرا کردند. آنها فقط ترامپ را دوست ندارند. آنها فعالانه با او مبارزه کردند، در زندگی سیاسی، در روند انتخابات ایالاتمتحده دخالت کردند.» او در ادامه نیز تلاش کرده بود درباره شکاف میان دولت کنونی آمریکا و کشورهای اروپایی، ترامپ را بیشتر تحریک کند و از این رو گفته بود: «وقتی که ترامپ بار دیگر پیروز انتخابات شد، آنها گیج شدند. آنها بایدن را بیشتر دوست داشتند و رویکرد او را قبول داشتند. اما نظر ترامپ درباره اینکه چه چیزی خوب یا بد است، متفاوت است. سیاست جنسیتی او متفاوت است. آنها او را دوست ندارند.»
اینکه شخصیتی مانند رئیسجمهور روسیه نیز به این نکته اشاره کرده و تلاش کند خود را با رئیسجمهور آمریکا در ضربه به احزاب حاکم اروپایی همراستا نشان دهد حکایت از تشخیص پوتین از هدف ترامپ برای برخورد جدی با این احزاب است. اظهارات ونس در کنفرانس مونیخ ضد احزاب حاکم اروپایی که غافلگیرانه توصیف شده است، تنها چند روز پس از اظهارات پوتین در جریان مصاحبهاش، اعلام شد.
3. مداخله عمیق و بیمحابا در امور داخلی اروپا
آمریکا به شکل بیمحابا، افسارگسیخته و گستاخانهای درباره امور داخلی کشورهای دیگر اظهار نظر میکند. این اقدام میتواند دلایلی داشته باشد.
یکی از این دلایل ساختارشکن بودن جناحهای متصل به دولت ترامپ است که خود از طرفداران دیدگاههای راست افراطیاند. آنها در داخل آمریکا نیز بسیار ساختارشکنانه صحبت و عمل میکنند. اوج اقدام ساختارشکنانه این طیف حمله 6 ژانویه 2021 به کنگره است.
4. بازگرداندن آمریکا به جایگاه ستادی
آمریکا میخواهد در دفاع از اروپا به پیش از سال 1941 بازگردد؛ زمانی که از قاره اروپا و متحدانش مانند انگلیس از طریق فروش یا ارسال تسلیحات و کالا حمایت میکرد. تیم ترامپ میخواهد آمریکا به جایگاه ستادی خود بازگردد و کمتر گرفتار تبعات جنگهای مستقیم باشد.
واشنگتن در جنگ اوکراین به شکل مستقیم مداخله نکرد و در غرب آسیا نیز با وجود گرفتاریهای رژیمصهیونیستی صرفا در جایگاه حمایت و پشتیبانی ایستاد. تنها مواردی که آمریکاییها مستقیما واکنش نشان دادند به عراق و یمن بازمیگردد. هنگامیکه حملات گروههای مقاومت عراقی جان سه سرباز آمریکایی را در اردن گرفتند، واشنگتن با حملات نظامی واکنش نشان داد. همچنین هنگامیکه حملات یمن به خطوط تجارت دریایی صهیونیستها، انحصار غرب در نظارت و کنترل بر دریاها را به چالش کشید آمریکا همراه با انگلیس حملاتی را به این کشور آغاز کردند.
5. تمرکز تیم ترامپ بر آلمان
اظهارنظرهای ونس و حتی عملکرد ایلان ماسک یکی از متحدان اصلی ترامپ، درخصوص فضای سیاسی داخلی کشورهای اروپایی بر آلمان متمرکز بوده است. این دو ضمن انتقاد از دولت آلمان از حزب راست افراطی آلترناتیوی برای آلمان حمایت کردهاند.
دلایل مختلفی در خصوص این تمرکز محتمل است. در فرانسه نیز مقابلهای با راستهای افراطی صورت گرفت، اما مقامات آمریکایی تاکنون نسبت به آن واکنش نشان ندادهاند و به جای آن بر آلمان تمرکز دارند. به نظر میرسد دلیل این تمرکز قریبالوقوع بودن برگزاری انتخابات پارلمانی آلمان است؛ چه اینکه نظام سیاسی آلمان پارلمانی بوده و دولت از این نهاد برمیخیزد درحالیکه نظام سیاسی فرانسه نیمهپارلمانی بوده و همزمان با نقش پارلمان در انتخاب و تایید نخستوزیر، رئیسجمهور نیز اختیارات قابلتوجهی در اختیار دارد. دلیل بعدی میتواند به دلایل تاریخی و ظرفیتهای رشد مربوط باشد. آلمان به همراه ایتالیا خاستگاههای راست افراطی در قاره سبز هستند؛ در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی به رهبری آدولف هیتلر و ایتالیای فاشیست به رهبری بنیتو موسولینی در اتحاد با یکدیگر علیه متفقین میجنگیدند. ایتالیا امروزه با نخستوزیری «جورجیا ملونی» تا حد زیادی تحت تاثیر تفکرات راست رادیکال قرار دارد اما آلمان همچنان در برابر این موج مقاومت کرده است. آلمان مهد و موتور راست افراطی در اروپاست که اگر به این رویکرد گرفتار شود دیگر کشورهای اروپایی نیز راحتتر در چنگال این تفکر گرفتار خواهند شد.
دلیل سوم، وزن آلمان در ایجاد ثبات در اتحادیه اروپاست. با خروج انگلیس و علیرغم حضور قدرتهایی مانند ایتالیا و اسپانیا عملا دو کشور فرانسه و آلمان هستند که اقتدار اتحادیه اروپا را حفظ کردهاند. در فقدان فرانسه اتحادیه اروپا فاقد توان هستهای، قدرت نظامی و حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل است.
فرانسه منحصرا قدرت هستهای، نظامی و سیاسی اتحادیه را تامین میکند. در مقابل قدرت اقتصادی آلمان تضمین ثبات و ظرفیت اقتصادی اتحادیه است.
اگر آلمان به دست راستهای افراطی سقوط کند آنها با اختلال در اجرای وظایف کشورشان نسبت به اتحادیه، آن را تضعیف میکنند.
6. برونسپاری امنیتی
ایده استفاده از راستهای افراطی برای مهار مشکلات نظامی و امنیتی غرب به پیش از آغاز جنگ جهانی دوم بازمیگردد. تلاش برخی از کشورهای غربی برای کنار آمدن با دولت هیتلر براساس این دیدگاه قرار گرفت که نازیها میتوانند سد دفاعی در برابر روسها و تفکرات کمونیستیشان باشند.
خارج شدن هیتلر از کنترل موجب شد بعدها این سیاست و مجریان آن مورد شماتت قرار گیرند، اما پس از تقریبا 80 سال، شاید عدهای در غرب بخواهند تحت فشار فزاینده مشکلات نسخه اصلاح و بهروز شدهای از آن را اجرایی کنند.
7. قطع امید اروپاییها از واشنگتن با هدف رهایی از لابیها
باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا در اوایل دهه 2010 از هدف کشورش برای تمرکز نظامی بر شرق آسیا خبر داد. با اینحال تلاشهای وافر اروپا، رژیمصهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس مانع از انتقال کامل تمرکز آمریکا بر شرق آسیا شده است. تیم ترامپ قصد دارد برای خنثیسازی این تلاشها سیاست ناامیدسازی را در پیش گیرد. این ناامیدسازی میتواند بهتدریج فشارهای لابیگرانه بر کاخ سفید را بشکند.
8. زایمان زودرس استقلال راهبردی اروپا از آمریکا با هدف مرگ آن
قدرتگیری اروپا میتوانست به استقلال آن منجر شود؛ آمریکا که این روند را ناگزیر دید تلاش کرد به جای آنکه اجازه دهد این اتفاق به مرور تکوین یابد بهسرعت اروپا را در وضعیتی خاص قرار داد. در این وضعیت اروپا دیگر زمانی چنددههای برای استقلالگیری آرام از آمریکا در اختیار ندارد بلکه باید طی چند سال تصمیم بگیرد آن هم درحالیکه فاقد آمادگی لازم است. آمریکا امیدوار است با این کار مواضع اروپا در خصوص استقلال را چندتکه کرده و فشاری به آن وارد کند تا قاره سبز اساسا از استقلال راهبردی پشیمان شود. شکل ظاهری رفتار آمریکا سوق دادن اروپا به استقلال راهبردی است اما باطن آن تلاش برای منصرف کردن است.
به عبارتی دیگر اگر اروپا با رویه فعلی خود بتواند طی 20 تا 30سال آینده بهآرامی فرایند استقلال راهبردی خود از آمریکا را تکمیل کند واشنگتن میخواهد با ایجاد ضرورت کاذب اروپاییها را مجبور به تکمیل آن در بازهای 5 ساله کند. مشخص است که در این صورت احتمال شکست روند استقلال راهبردی اروپا از آمریکا بیشتر میشود. در همین لحظه جنگ با روسیه در اوکراین ادامه دارد و اگر اروپا بخواهد پشتیبانی آمریکا را از دست بدهد وضعیت سختی را تجربه خواهد کرد.
آمریکا امیدوار است اروپا در زمان و شرایطی بد در «لحظه انتخاب» قرار گرفته و از حرکت به سمت استقلال راهبردی منصرف شود.
منبع: رونامه فرهیختگان
تمنهای پیام/
∎