بيترديد آقاي دكتر پزشكيان در يكي از سختترين و پيچيدهترين شرايط سكان اداره كشور را به دست گرفته است. او در حال حاضر از هر سو تحت فشار است و مهمتر از همه وجود انواع ناترازيها كه به گفته خودش در برخي از آنها در لبه پرتگاه قرار داريم، اقشاري از مردم را كمطاقت كرده و انتظارات و خواستهها را بعضا مبدل به اعتراض كرده است. اين معنا در عرصه سياست شدت بيشتري دارد و گاهي تا همراهان انتخاباتي هم پيش رفته است! وقتي در سپهر واقعي جامعه چنين باشد روشن است كه در دنياي مجازي و رسانهاي كه معمولا ملاحظهاي در كار نيست و بخشي از آن توسط افراطيون داخلي و بخشي هم توسط مخالفان برانداز اداره ميشود چه مقدار حمله و درشتي و تحقير و توهين صورت ميگيرد؟ اگر چيزي به نام شانس و بدشانسي داشته باشيم متاسفانه آقاي پزشكيان از ابتداي تصدي خود با بحرانها و پيشامدهاي سخت و خطرناك به تعبيري بدشانسي روبهرو شد. ترور اسماعيل هنيه درست در روز تحليف و پاسخ ايران به اين تجاوز كه حمله بعدي اسراييل را به همراه داشت و براي حداقل ۳ ماه سايه جنگ تمام عيار بين ايران و اسراييل نفسها را در سينهها حبس كرده بود، انتخاب يك رييسجمهور نامتعارف در امريكا و مواضع شداد و غلاضش در كنار سرماي شديد و فراگير زمستاني كه از قبل براي آن تمهيدي صورت نگرفته بود و انواع حوادث كوچكتر كه ميتوانست هر دولتي را به چالش بزرگ گرفتار كند در همين چند ماه تصدي دولت چهاردهم روي داد. سرعت حوادث بسيار زيادند آنقدر كه هنوز دولت نتوانسته لختي بايستد، به خويش نظر كند، ضعف و قوت خود را ببيند و نفس تازه كند. قوز بالا قوز آنكه اعضاي كابينه براساس ضرورت وفاق از جناحهاي مختلف انتخاب شدهاند و گاهي اختلافات ميان اعضا به بيرون هم درز پيدا ميكند و رييسجمهور ناچار به اشاره ميشود! درواقع در برابر انبوه نابسامانيهاي موجود «زمان» به يك عنصر مستقل فشار تبديل شده است. به عبارت ديگر دولت در مضيقه فرصت بهسر ميبرد و اين مضيقه واقعا مسالهساز و مشكلزاست. چه كسي بايد اين مهلت را به دولت بدهد؟
ابتدا خود دولت بايد براي خود زمان بخرد. با ابتكار عمل، شجاعت در برخورد با نقصها و مانعها، جذب حداكثر مشاورهها از صاحبنظران، جلب حمايت متنفذان جامعه، بهكارگيري ايدههاي نو، تلاش و پشتكار گسترده و بيوقفه و از همه مهمتر دريافت بليتهاي برنده از سوي حاكميت ميتواند براي دولت فرصت ايجاد كند كه به اقتصاد بپردازد و فشار اصلي از اين ناحيه را كم كند. روشن است كه ايجاد فشار مصنوعي به دولت از طرف هر كس و جناحي صورت بگيرد هيچ كمكي به سامان امور نميكند. احتمالا انتقادهاي برخي همراهان انتخاباتي ناظر به اين معناست كه براي دولت آشكار شود كه فرصتي براي از دست دادن ندارد. اگر آقاي پزشكيان در مواجهه با هيولاي هزار سر مشكلات اقتصادي بر اسب ناآرام و كندرو دستگاه دولت سوار است و انواع واقعيتهاي منفي برايش مانع عيني ايجاد ميكند، در سياست و اجتماع اين امكان وجود دارد كه جهشهايي صورت بگيرد و منفذ تنفسي باز شود. نمونههاي كوچك آن رفع فيلترينگ، پيوستن به FATF، تمركز تصميمگيريها در دولت با انحلال انواع شوراهاي موازي، گشايشهاي سياسي و... ميتواند مديريت اجرايي كشور را تقويت كند برايش زمان بخرد و بر اميدها بيفزايد. كافي است كه مردم احساس كنند دولت در همه زمينهها در حال تقلا است و آرام ننشسته است. چنين احساسي در «عمل» قابل به وجود آوردن است و در سخن تقريبا همه كاراييها به انتهاي خود رسيدهاند. نكته راهبردي و اساسي اين است كه امروز همه جناحها و افراد و شخصيتها و صاحبنظران و مردم و حتي مخالفان بر كشتي دولت سوارند. اگر خداي ناخواسته اين كشتي به صخره برخورد كند همه آسيب ميبينند و براي هيچ كس منفعتي در ناكامي دولت متصور نيست. مخالفان ساختارناشيانه تصور ميكنند كه اگر اين كشتي به گل بنشيند آنها كاپيتان ميشوند و به مراد ميرسند، موافقان جاي خود دارد كه خيال كنند سودي از سوراخ كردن كشتي ميبرند، آنها آخرين اشتباه خود را مرتكب ميشوند. بله فقط يك گروه منفعت تختهتخته شكافتن كشتي را ميبرند كه از اساس با ايران مخالف باشند يا به خودكشي دستهجمعي معتقد شده باشند.