خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ سال ها پیش کمی قبل از کرونا به دیدار مادر شهید علیرضا عابدینی نژاد رفتم، رنجور و سالخورده در بستر بیماری بود و هنوز چشم به راه پسرش که برگردد، می دانست شهید شده است ولی مادر است دیگر هزار سال هم از مرگ عزیزی بگذرد دلش می خواهد دوباره فرزندش را ببیند و در آغوشش بگیرد.
با توجه به سالخوردگی و درد بیماری چندان نای حرف زدن نداشت و گذشت زمان نیز بر خاطراتی که داشت سایه فراموشی افکنده بود ولی با این وجود مطالبی کوتاه ازفرزند شهید خود بازگو کرد، آنچه می خوانید حاصل این گفت و گو با این مادر شهید است؛
شهيد عليرضا عابديني نژاد در 24 فروردين 1341 در باسمنج به دنيا آمد و بعد از دوران كودكي پايه اول و دوم ابتدايي را در دبستان مجیر باسمنج سپردی کرد.
سال سوم تا ششم ابتدایی را هم به علت مهاجرت خانواده به تبريز در دبستان جوادي و دوره راهنمايي را در مدرسه جاويد كوچه ارك پشت سر گذاشت و با پايان آن، پدرش را نيز از دست داد.
وي براي ادامه تحصيل در دوره متوسطه وارد هنرستان شهيد چمران فعلي شد كه همزمان با سال 56 و بحبوحه انقلاب بود چنانكه بعد از واقعه 29 بهمن 56 در مسافرتي كه همراه خانواده به شيراز و خانه يكي از نزديكان براي آغاز سال 57 داشت با يكي از اقوام خود كه مبارز بود آشنا و از همان جا وارد فعاليت هاي سياسي شد و در تظاهرات شركت مي كرد و با دوچرخه اي كه داشت زخمي ها را به جاهاي امن منتقل مي كرد و با شكستن قلك خود، وسايل پانسمان را براي آن ها فراهم مي كرد.
شهيد عابديني با تعطيل شدن مدارس به علت سر و صداي انقلاب به كار در چلوكبابي مشغول شد اما بنا به دلايلي آنجا را ترك و به كار تزئيناتي در كنار برادرش كه بعد از دست دادن پدرش مشغول بود دوباره برگشت اما هرگز كارش مانع از فعاليت و مبارزات او نشد تا اينكه 27 بهمن 57 روزي كه مردم به پادگان ارتش هجوم بردند جلوي پادگان تير خورد و به شهادت رسيد و بعد از يك هفته پيكرش كه در بيمارستان امام(پهلوي) بود به علت نبود كارت شناسايي بدون اطلاع خانواده در مزارستان اماميه به خاك سپرده شد.