شناسهٔ خبر: 71394159 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

عنصر سیاسی در محیط علمی هم بازی سیاسی می کند: یادداشتی از دکتر سیدحسین حسینی

صاحب‌خبر -

شفقنا- دکتر سید حسین حسینی (استادیار فلسفه و روش شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در یادداشتی با عنوان «عنصر سیاسی در محیط علمی هم بازی سیاسی می کند» که در روزنامه اعتماد شنبه 27 بهمن منتشر شده است اینگونه نوشته است:

از نمونه رویدادها و سیاست های اشتباهی که درخصوص فعالیت های شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی (به عنوان یکی از نهادهای مرتبط با مساله تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی ایران) در یادداشت های پیش اشاره هایی کلی و اجمالی شد، چند نتیجه قابل استخراج است

1- نخست اینکه این دست برخوردهای دارای ریشه های معرفتی و بعضا غیراخلاقی، محصول دخالت های سیاسی ناروا در محیط های علمی است. عنصر سیاسی، بازی سیاسی می کند و نمی تواند کار ناب علمی انجام دهد. اخلاق، برای عنصر سیاسی باز، اولویت ندارد؛ چه اخلاق علمی یا اخلاق پژوهشی یا اخلاق فنی و حتی اخلاق انسانی.

مقصود از فرد «سیاسی باز» در اینجا، آدم سیاسی نیست چه اینکه همه افراد به نحوی سیاسی هستند بلکه سیاسی باز کسی است که در همه حال، فرد متعلق به گروه و جناح خود را بر حق و قانون ترجیح می دهد و لذا کار غیراخلاقی را هم روا می دارد و هنگامی که طرف مقابل وی در جبهه و جناحش نباشد یا به هر دلیلی اعتقادی به او نداشته باشد،

حتی مانع روند قانونی فعالیت های او هم خواهد شد. هیچ گاه نباید مسوولیت کارهای علمی به دست افراد سیاسی کار بیفتد یا حداقل آن است که در مسوولیت مراکز و محیط های علمی باید جنبه علمی افراد بر جنبه سیاسی آنها بسیار غالب باشد والا نتیجه چیزی جز پایمال شدن مسائل اخلاقی و حقوقی و شخصیت اعضای هیات علمی و کارمندان در یک مجموعه علمی و بازماندن آن مرکز از اهداف کلان خود نخواهد بود.

2- دو آنکه با تنگ نظری نمی توان به تحول علوم انسانی اندیشید و اصولا هیچ کار علمی با تنگ نظری به سرانجام نمی رسد. تحقق هر کار علمی با دو عنصر قابل جمع نیست؛ تنگ نظری و اختناق، زیرا هر دو، مانع اظهارنظر آزادانه علمی هستند که از شروط پیشرفت علمی قلمداد می شود. در دوره دوم فعالیت های شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی به گونه ای گروه های آن را تنظیم کردیم که کل دامنه علوم انسانی را دربرگیرد و علت را پیش تر توضیح دادم

ولی از آنجا که ساختار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بخشی از گروه های علوم انسانی را شامل نمی شود، در پیدا کردن افرادی که بتوانند به گروه های شورا ملحق شوند مشکل داشتیم لذا تا جایی که امکان داشت اعضای موجود این مرکز علمی را وصل کردیم و این امر نکته مدیریتی مهمی است، چراکه برای چنین مجموعه هایی که در دل مراکز دیگری تعریف می شوند این نوع ارتباطات بسیار ضروری است.

کسانی که سال ها هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی بوده و در این شورا هم حاضر بودند به خوبی می دانند چه اتفاقی می افتد وقتی شورایی از بیرون به مجموعه یک مرکز علمی الحاق می شود و چه حسی به اعضای هیات علمی داخلی دست می دهد. از سوی دیگر وقتی اعضای هیات علمی به چنین مجموعه ای وصل می شوند، طبیعتا کمک می کنند و اجازه می دهند شورایی که ملحق به خانه دوم آنها شده، بالنده شود و ایجاد مانع نمی کنند. برای رفع این چالش، چنین ارتباط هایی را برقرار کردیم.

3- سه آنکه امر نقد، نیازمند آزادگی علمی موسعی است و طبیعتا با وابستگی جناحی و سیاسی نمی توان از نقد علمی آزاد سخن به میان آورد.

4- چهار اینکه تضعیف یا نابودی روندها یا رویه های پرسابقه در حوزه علوم انسانی کشور، خطا و گناهی نابخشودنی است زیرا این مجموعه های علمی، سرمایه های اجتماعی متراکم شده اند و سال ها منابع معنوی و مادی کشور خرج شده تا این فرآیندها به وجود آمده و شکل گرفتند و به بالندگی رسیدند، اما هنگامی که عده ای به یک باره تمام این سرمایه های اجتماعی علمی پیش از خود را از بین می برند در حقیقت سرمایه اجتماعی پشتوانه های جامعه را از بین برده و زیر پای خود و جامعه را خالی می کنند.

این شورا در سال های 89 تا 94 در دوره دوم و طبق گزارش های ماهانه از رشد 4 برابری تا 8 برابری تلاش و روند کمی و کیفی برخوردار بوده است و تمامی آمارها در دسترس و قابل مقایسه است.

همه کسانی که در دوره های مختلف کاری این شورا مسوولیت داشتند و دارندباید در برابر تاریخ تحولات علوم انسانی کشور پاسخگو باشند و به تمام عوارض بحران های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که ریشه در ناکامی پروسه تحول علوم انسانی دارد و صد البته تصمیماتی که در این پروسه از زاویه تحولات این شورا اخلال ایجاد می کند، پاسخ دهند. تردیدی نداریم که اخلال در این نمونه پروسه ها باعث آسیب های بیرونی می شود؛ از آسیب سیاسی تا آسیب های فرهنگی و اجتماعی برای کشور و مردمان و نسل های آینده آن.

5- و پنج، فلسفه اصلی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، دو امر مهم بود؛ اول، زمینه سازی برای تحول علوم انسانی و دوم، نسبت سنجی علمی (نه عمومی و سیاسی یا ممیزی های مرسوم) متون علوم انسانی با مبانی و آموزه های دینی، اما هر دوی این اهداف در دوره هایی تضعیف شدند (درخصوص اهداف شورا ر.ک: حسینی، سیدحسین، 1393، برنامه ها، اهداف و رویکردهای شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی).

ادغام این شورا با جمع دیگری به نام اعتلاء که در دوره سوم انجام شد، فعالیت های آن را تضعیف کرد یا مواردی مانند: حذف گروه پژوهشی مطالعات روش شناسی علوم انسانی اسلامی، سپردن مسوولیت ها به افراد بیرون از پژوهشگاه یا افراد صرفا سیاسی یا افراد غیر صاحب نظر در علوم انسانی، حذف روندهای نقد و بررسی کتب و متون علمی و ارزیابی علمی، تغییر اهداف و مسیر مجله شورا و غیره.کوتاه سخن آنکه، رویه ها و فرآیندهایی چنین، سرمایه های اجتماعی علمی متعلق به کشور و جامعه علمی شمرده می شوند و نابودی آنها برابر با نابودی جامعه است و بی تردید مسیر تحول علوم انسانی و مقتضیات آن را دچار بحران جدی می کند.