«خدای جنگ» ساخته حسین دارابی یکی از فیلمهای دفاع مقدسی چهلوسومین جشنواره فیلم فجر بود که با وجد فیلمنامه و ساختار خوب در هیچ بخشی از مسابقه نامزد نشد و فقط یک سیمرغ جایزه ویژه هیات داوران به آن اهدا شد که عوامل فیلم در اعتراض به نحوه داوری برای دریافت آن حاضر نشدند.
در این فیلم که اقتباسی آزاد از زندگی شهید طهرانی مقدم را شاهد هستیم. فیلم به صورت مستقیم زندگی شهید را مورد نظر قرار نداده بلکه تلاش کرده در یک اثر اقتباسی نگاهی تاثیرگذار به موضوع داشته باشد. این رویکرد به کارگردان اجازه میدهد تا تخیل و درام را با اثر همراه کند درصورتیکه اگر قرار بود به صورت مستقیم زندگی شهید را مد نظر قرار دهد مطمئناً با برخی محدودیتها مواجه میشد اما دارابی با تیزهوشی روشی را انتخاب کرده تا هم بتواند گوشهای از عظمت ایثار و تلاش شهدا را نشان دهد و همچنین بتواند تخیل و درامی که به اثر اضافه میکند بر جذابیتهای سینمایی آن بیفزاید .
فیلم داستان ابراهیم شریفی یکی از سرداران دفاع مقدس است البته همانگونه که در ابتدای مطلب بیان شد این شخصیت واقعی نبوده بلکه تمثیلی از شهید تهرانی مقدم است در زمانی که کشور ما به شدت به لحاظ صنایع موشکی ضعیف بود از سوی لیبی موشکهای دوربرد در اختیارمان قرار میگیرد اما چون در آن مقطع دانش موشکی ما کافی نبود، عدهای از متخصصان کشور لیبی عملیات موشکی را انجام میدادند. در ادامه داستان ابراهیم شریفی متوجه میشود نیروهای لیبیایی سعی میکنند به واسطه عملیات نظامی ایران، دست به کشتار نیروهای غیر نظامی بزنند پس خود اختیار عمل را در دست میگیرد هر چند نیروهای لیبیایی سعی میکنند به هر طریق ممکن سد راه او شوند.
«خدای جنگ» به مخاطب نشان میدهد استقلال موشکی و قدرت نظامی تا چه حد میتواند برای مردم کشورمان امنیت جانی و مالی داشته باشد این پیام نیز کاملاً در قالب تصویر بیان شده و شکلی شعاری و کلامی ندارد.
غنای فیلمنامه تاثیر مستقیمی نیز روی شخصیتپردازی دارد. برای مثال شخصیتی که پیام احمدینیا آن را بازی میکند یکی از فرماندهان سپاه است اما کاملاً رگههای خاکستری در آن نمود دارد. مخاطب در بخشی از فیلم او را دوست نداشته و در انتها به او علاقمند میشود. این تغییر موقعیت نشان از شخصیتپردازی صحیح در فیلم دارد.
«خدای جنگ» تنها یک داستان از مقاومت نیست، بلکه روایتی واقعی و پرتنش از نبوغ، ایستادگی و جنگی پنهان در دل یک نبرد آشکار است؛ داستانی که به نقش بیبدیل شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش در توسعه توان دفاعی ایران میپردازد.
قهرمان قصه کاملاً واقعی بوده حتی در نوع روابط او با خانواده، نوعی از حقیقت را میتوان مشاهده کرد. اوج داستان در فیلم زمانی است که ابراهیم شریفی تصمیم میگیرد برای کشورش از فرزند خود دست کشیده تا بتواند امنیت را برای مردم خود فراهم کند. یکی دیگر از اتفاقات خوب در بازیگری «خدای جنگ» نقش داریوش کاردان است. او تنها به خانوادهاش اهمیت میدهد و این شخصیت نمود عینی در جامعه دارد و حتی اگر کارهایش خودخواهانه باشد باز برای آن میتوان توجیه منطقی پیدا کرد.
نکته عجیبی که دارابی درباره فیلمنامه این کار بیان کرده توقیف پنج ساله سناریوی فیلم است؛ اتفاقی که به واسطه حساسیت برخی نهادها و سازمانها به وجود آمد درصورتیکه ساخت «خدای جنگ» نشان داد گاهی اوقات این سختگیریها ضرورتی نداشته و تنها باعث میشود تولیدات تاثیرگذار رشد مطلوب را نداشته باشند.
درباره مسائل فنی به چند نکته میتوان اشاره کرد. ابتدا کارگردانی شکلی منسجم داشته و حسین دارابی در دکوپاژ و میزانسن موفق عمل میکند. درباره بازیها نیز پیشتر سخن گفته شد تقریباً بازی مطلوب از اکثر نقشها را در «خدای جنگ» شاهد هستیم. موسیقی تدوین و تصویربرداری از دیگر امتیازات «خدای جنگ» است به سادگی از کنار آن نمیتوان، گذشت. این فیلم با وجود اینکه صحنههای جنگی چندانی نداشت اما از جلوههای ویژه بسیار خوبی سود برده بود.
درباره فیلم، نقدی هم وجود دارد. نیمی از زمان فیلم صرف توضیحات بیش از اندازهای در.باره چرایی نیاز ما به صنعت موشکی بومی شد که میتوانست موجزتر و تأثیرگذارتر باشد اما ظاهراً کارگردان اصرار داشته این رویه را ادامه دهد.
در انتهای این یادداشت باید گفت جدا از اینکه مردم و اهالی رسانه از فیلم استقبال کردند در زمان نمایش فیلم در سینمای رسانه حاشیههای مثبتی برای «خدای جنگ» پیش آمد. محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه، در کاخ جشنواره به تماشای فیلم نشست و از فیلم تمجید کرد. همچنین سخنگوی شورای نگهبان، پس از تماشای فیلم از آن تمجید کرد و آن را نمایشی از ایستادگی و مجاهدت مردم ایران دانست.
داوود کنشلو
انتهای پیام