شناسهٔ خبر: 71379103 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

پایداریچی‌ها و طرفداران سعید جلیلی از جان قالیباف چه می‌خواهند؟

تصمیم جدید مبنی بر عدم مذاکره ایران با دولت فعلی امریکا که در سخنان اخیر رهبر انقلاب تبیین شد، به مثابه برگ برنده‌ای در دست نیرو‌های سعید جلیلی افتاده و از آن علیه دولت وقت، نیرو‌های اصلاح‌طلب و مهم‌تر از این علیه رئیس مجلس شورای اسلامی استفاده می‌کنند. در حقیقت، نیرو‌های حامی سعید جلیلی مدعی هستند که آن‌ها تنها طیف سیاسی هستند که همیشه و از ازل تا ابد مخالف مذاکره بودند.

صاحب‌خبر -

سخنرانی اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس دوازدهم، درباره راهبرد تعیین شده مبنی بر عدم مذاکره با امریکا در دولت جدید آغازی برای نمایان شدن آتش زیر خاکستر بین دو طیف رقیب اصولگرا در انتخابات ۱۴۰۳ شده است. قالیباف روز شنبه -۲۰ بهمن ماه - در ششمین همایش ویژه فرماندهان و کارکنان ستاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد که «رهبر معظم انقلاب روز گذشته شفاف و روشن درباره وفاق و مذاکره موضع گرفتند و قطعا رییس‌جمهور و اعضای دولت باید طبق فرمایش رهبر انقلاب کار‌ها را پیش ببرند». او با یادآوری اینکه ترامپ قاتل شهید سلیمانی است، یادآوری کرد که «رهبر انقلاب تاکید فرمودند مذاکره امری طبیعی با همه کشور‌های جهان است و پیش از این نیز شهید رییسی درباره برجام با اروپا مذاکره کردند. اما فقط امریکا را استثنا قرار دادند».

به گزارش اعتماد، بخش مهم صحبت‌های قالیباف در این باره، اما نکته‌ای بود که به آن اشاره مستقیم نکرد، اما با قید لفظ «دوستان جبهه انقلاب» نشان داد که آماده حملات احتمالی از جانب نیرو‌های رقیب خودی است: «در این فضا نباید دوقطبی ایجاد کرده و مخالف و موافق مذاکره ایجاد کنیم، چراکه برخی دوستان جبهه انقلاب دوقطبی مذاکره و علیه مذاکره را درست کنند در حالی که ماهیت سخنان رهبر انقلاب با گذشته متفاوت است».

طرح مساله قالیباف در تکرار راهبرد تعیین شده محور جدیدی شد در تازه شدن نزاع انتخابات ۱۴۰۳. نزاعی که در مرحله نخست در ظاهر این مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی بودند که با هم رقابت می‌کردند، اما برای دو کاندیدای اصولگرا رقابت و برتری بر دیگری به اندازه پیروزی بر مسعود پزشکیان اهمیت داشت. ریشه این اختلاف در تابستان ۱۳۹۲ شکل گرفته بود، اما طی ۱۰ سال در انتخابات مجلس دوازدهم وارد مرحله جدیدی شد.

 هر دو طیف خود را صاحب گفتمان و جبهه انقلاب اسلامی می‌دانستند با این تفاوت که یکی دیگر را به عافیت‌طلبی متهم می‌کرد و دیگری طیف مقابل را جریان ضدوحدت، تنگ‌نظر با دایره کوچک انقلابی‌گری می‌خواند. تصمیم جدید مبنی بر عدم مذاکره ایران با دولت فعلی امریکا که در سخنان اخیر رهبر انقلاب تبیین شد حالا به مثابه برگ برنده‌ای در دست نیرو‌های سعید جلیلی افتاده و از آن علیه دولت وقت، نیرو‌های اصلاح‌طلب و مهم‌تر از این علیه محمدباقر قالیباف استفاده می‌کنند. در سه روز گذشته توییتر در ید اختیار قبیله نیرو‌های سعید جلیلی بود، با تندترین ادبیات و گفته‌ها خطاب به قالیباف. حملاتی که در چهار محور سازماندهی شد.

محور اول حمله: مصادره راهبرد نه به مذاکره و استفاده از آن علیه قالیباف

بخش عمده‌ای از توییت‌ها و محتوا‌های تولید شده علیه قالیباف در روز‌های اخیر بر این تصویر متکی است که قالیباف تا همین روز‌های اخیر مدافع مذاکره بوده و حالا بعد از سخنرانی رهبری به یک‌باره راهبرد خود را تغییر داده است. به بیان روشن‌تر نیرو‌های حامی سعید جلیلی مدعی هستند که آنها تنها طیف سیاسی هستند که همیشه و از ازل تا ابد مخالف مذاکره بودند و حالا تعیین این راهبرد به عنوان سیاست رسمی آنها را در موقعیتی ویژه قرار داده است.

 مشخصا نیرو‌های سعید جلیلی در این مسیر هیچ تفکیکی بین «نه به مذاکره با دولت ترامپ» و «نه به مذاکره با امریکا» قائل نیستند. آنها می‌گویند سعید جلیلی شمایل همیشگی مخالفت با مذاکره بوده و هزینه این موضوع را نیز پرداخت کرده است. مشخصا اشاره و کنایه آنها به این است که این رویکرد در انتخابات یا انتخابات‌های اخیر باعث عدم رای‌آوری جلیلی در انتخابات شده است.

احتمالا اگر از نزدیکان یکی از آنها در این باره سوال شود، خواهند گفت که از سال ۱۳۹۲ این سعید جلیلی بود که تک سوار ایدئولوژی نه به مذاکره بوده و در هر انتخاباتی که حاضر شده نیز به دلیل همین رویکرد قربانی یک دوقطبی شده است. این تصویر البته کمیت لنگی نیز دارد، بر این اساس که مشخصا چرا سعید جلیلی در دو دور انتخابات مجلس که از مشهد کاندیدا شده، رای نیاورده است و چگونه حتی بدنه رای مشهد در سال‌هایی که از اساس مذاکره تا این اندازه مساله پیچیده‌ای در کشور نبود به او رای برای پیروزی در انتخابات نداده‌اند.

حالا نیرو‌های سعید جلیلی می‌گویند در دوقطبی بین قالیباف و جلیلی، این جلیلی بوده که شعار رسمی این روز‌ها را تبیین می‌کرده است و قالیباف نمی‌تواند در این زمینه ادعایی داشته باشد. آنها می‌گویند قالیباف حالا تغییر رنگ داده و مخالف مذاکره شده و تا پیش از این او مدافع مذاکره بوده است.

این ادعا البته نقص‌های تاریخی و حقوقی نیز دارد، چرا که مهم‌ترین قانون کشور که در عمل مذاکرات را با موانع قانونی مواجه کرد، قانون اقدام راهبردی مجلس یازدهم بود که ریاست آن نیز با قالیباف بود و حتی بعد از امتناع حسن روحانی از ابلاغ این قانون، این خود قالیباف بود که این قانون را ابلاغ کرد، بنابراین در هیچ تقسیم‌بندی سیاسی نمی‌توان قالیباف را در لیست موافقان مذاکره با غرب قرار داد چه رسد به مذاکره با امریکا. نیرو‌های حامی سعید جلیلی مشخصا در کف توییتر در حال القای این پیام و ایجاد این فشار هستند که اگر قالیباف این روز‌ها در تکرار سخنان رهبری بر ممنوعیت مذاکره با امریکا تاکید می‌کند، تنها برای نمایش است و او پیش از این در موضع دیگری قرار داشته است.

ادبیات تند نیرو‌های جلیلی در توییتر به شکلی است که با استهزا کلیدواژه‌های قالیباف مبنی بر «عقلانیت انقلابی» ریشخند کرده و حتی عجیب‌تر از آن قالیباف را لعنت می‌کنند. این نخستین‌بار نیست که نیرو‌های سعید جلیلی از لعن و نفرین برای رساندن پیام سیاسی خود استفاده می‌کنند. حالا تنها نوبت به محمدباقر قالیباف رسیده است.

محور دوم حمله: عاقبت وفاق با دولت پزشکیان همین است

بخش دیگری از محتوا‌های تند این روز‌ها در توییتر از جانب نیرو‌های سعید جلیلی علیه محمدباقر قالیباف به موضوع ارتباط بین قالیباف با دولت پزشکیان اشاره و تاکید دارد. اکانت‌های توییتری که در خط مقدم این جبهه قرار دارند، مشخصا می‌گویند که قالیباف با دولت وفاق کرد و حالا نتیجه‌اش وضعیت فعلی او است. ادبیات به کار رفته در این مطالب مشخصا می‌گوید که قالیباف در ماه‌های اخیر مشغول وفاق با پزشکیان بود، اما حالا در این مورد می‌گوید دولت باید به راهبرد تعیین شده مبنی بر عدم مذاکره را در پیش بگیرد.

مجموع این توییت‌ها کلیدواژه وفاق را مورد تمسخر قرار داده و آن را محوری برای حمله به قالیباف. پس از رای اعتماد مجلس به کل کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان، دعوای میان نیرو‌های سیاسی نزدیک به سعید جلیلی به خصوص جبهه پایداری و طیف منسوب به رییس مجلس بالا گرفته است. در همین رابطه، روزنامه صبح نو گزارشی منتشر کرده که علیه مخالفان و در ثنای محمدباقر قالیباف، رییس مجلس است.

در بخشی از این گزارش که بخش تندروی اصولگرایان را «جریان ضد وحدت» خوانده، آمده است: «جریان ضد وحدت بعد از رای اعتماد مجلس به کابینه، فرصت را برای دور جدید حمله به قالیباف مناسب دیده و با تحریف واقعیت دوقطبی جدیدی ایجاد کردند. این چهره‌ها و جریان‌های مدعی که همواره با نگاه طلبکار به جمهوری اسلامی نگریسته‌اند و به واسطه تنگ‌نظری، دایره انقلابی‌گری را کوچک کرده‌اند، در دو انتخابات سال‌های ۹۲ و ۱۴۰۳ با نفی لزوم اجماع در نهایت از عوامل پیروزی جریان اصلاحات بوده‌اند، اما اکنون با ادامه همان مشی طلبکارانه اتهام‌زنی به چهره‌های انقلابی را ادامه می‌دهند.

این گروه‌ها و افراد پس از رای اعتماد کامل مجلس به کابینه بدون توجه به آرایش نیرو‌های سیاسی در مجلس و نحوه تعامل نمایندگان با رییس‌جمهور به بیان تحلیل‌های عجیب درباره نسبت رییس مجلس و کابینه پرداختند؛ حال آنکه پیام این کابینه برای نمایندگان، تمایل رییس‌جمهور به همکاری ارزیابی شد و در نهایت وزرایی، چون ظفرقندی و میدری هم تحت تاثیر نطق نهایی رییس‌جمهور با رای مثبت نمایندگان مواجه شدند.»

به نظر می‌رسد به بهانه رای اعتماد کامل به کابینه پیشنهادی رییس‌جمهوری، دوباره تنش میان این دو گروه سیاسی درون اصولگرایان سر باز کرده و به محلی برای تسویه حساب‌های جناحی بر سر وقایع گذشته تبدیل شده است؛ وقایعی که هر طرف، دیگری را مقصر شکست‌ها می‌داند. این انتقاد در حالی از جانب نیرو‌های جلیلی علیه قالیباف مطرح می‌شود که او در موضوع حضور محمدجواد ظریف در دولت، به صورت روشن موضع‌گیری کرد و درباره ابلاغ قانون حجاب تنها بعد از مصوبه شورای عالی امنیت ملی کوتاه آمد.

با این وجود نزدیکان سعید جلیلی و حلقه نیرو‌های او احتمالا انتظار رفتاری تند و سنگ‌اندازی جدی از جانب قالیباف در مسیر کار دولت را داشتند. هم در مورد رای اعتماد مجلس به تمامی کابینه پزشکیان و در روز‌های اخیر هم در مورد جمع شدن تعدادی امضا برای استیضاح عبدالرضا همتی، این جریان قالیباف را محور فشار قرار دادند تا در عمل تئوری‌های خود در مورد نحوه با دولت چهاردهم را پیاده کند.

محور سوم حمله: لعن و نفرین؛ ادبیات همیشگی با هدف جدید

سومین موج از حملات توییتری در روز‌های اخیر از طرح نیرو‌های حامی جلیلی علیه قالیباف بر ادبیات همیشگی این طیف متکی است؛ لعن و نفرین. نفرین منتقدان از اساس در ادبیات این جریان جایگاه ویژه‌ای دارد. از دولت نخست حسن روحانی لعن کردن روحانی ادبیاتی پرکاربرد در طیف نیرو‌های جلیلی و البته جریان پایداری بود. از همان سال‌ها تا امروز نیز موضوع لعن و نفرین در ادبیات سیاسی این جریان اهمیت ویژه‌ای داشته است؛ از علی شریعتی و سید محمد خاتمی و حسن روحانی و علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی تا حالا در سال‌های اخیر علی لاریجانی و محمدجواد ظریف و اخیرا نیز محمدباقر قالیباف.

این ادبیات البته به صورت ریشه‌ای در ایدئولوژی این جریان ریشه دارد. مردادماه سال جاری ویدیویی از آیت‌الله غلامرضا فیاضی، عضو هیات امنای موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) - موسسه‌ای که توسط آیت‌الله مصباح‌یزدی در قم تاسیس شد و شالوده فکری و سازمانی تاسیس جبهه پایداری را تشکیل داد- بازنشر شده است که البته زمان دقیق ضبط این ویدیو مشخص نیست.

فیاضی در این ویدیوی کوتاه با لحن تاکیدی خاصی مرحوم دکتر علی شریعتی را با پسوند «لعنة‌الله علیه» یاد می‌کند، می‌گوید که حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی، شیعه نیست و مرحوم آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی هم ملعون است و تاکید می‌کند اگر او ملعون نباشد، کس دیگری ملعون نیست. اردیبهشت سال ۱۴۰۱ نیز سعید قاسمی از چهره‌های نزدیک به سعید جلیلی در یک سخنرانی به صراحت گفت: لعنت خدا و رسول بر خاتمی، هاشمی و روحانی. لعنت کردن محمدجواد ظریف نیز چه در زمان فعالیت به عنوان وزیر امور خارجه و چه این روز‌ها که به عنوان معاون مسعود پزشکیان فعالیت می‌کند نیز برای همگان آشناست.

مساله اصلی کوچک شدن دایره افرادی است که از لعن و نفرین این جریان بیرون مانده‌اند. اگر در دهه ۸۰ این اصلاح‌طلبان و هاشمی‌رفسنجانی بودند که مورد لعن و نفرین قرار می‌گرفتند، اگر در دهه ۹۰ این علی لاریجانی بود که هدف لعن و نفرین این جریان قرار می‌گرفت، حالا کار خالص‌سازی به جایی رسیده است که محمدباقر قالیباف مورد لعن و نفرین قرار می‌گیرد. موضوع مذاکرات و محور حملات به قالیباف نیز بهانه‌ای برای این شده است که قالیباف نیز در لیست کسانی قرار بگیرد که مورد لعن و نفرین شفاهی این جریان هستند.

محور چهارم حمله: رتبه‌بندی در جبهه انقلاب و مقایسه جلیلی با قالیباف

محور چهارم حملات به قالیباف بعد از این سخنرانی از جانب چهره‌های شاخص‌تر بود. چهره‌هایی که مشخصا از چند ماه قبل از انتخابات مجلس دوازدهم هم درگیری‌های شدیدی با قالیباف داشتند که این درگیری‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم به اوج خود رسید به شکلی که شاید بتوان گفت سطح تنش و دوقطبی بین دو طیف قالیباف و جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه سال جاری از دوقطبی بین کاندیدا‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا فراتر رفت.

علی‌اکبر رائفی‌پور، از چهره‌های حامی سعید جلیلی در انتخابات اخیر نیز در این سونامی حمله به قالیباف در توییتر نوشته است: «آنقدر منفعل بودند تا باز هم امام جامعه خودش به خط بزند. این جماعت سال‌هاست ولایت را سیبل و خاکریز خودشان کرده‌اند و وقیحانه هر کسی جز خودشان از جمله منتقدان‌شان را ضدولایت فقیه می‌خوانند.»

محور اصلی این حملات البته بر اساس یک رویکرد است؛ رتبه‌بندی جبهه انقلاب و امتیازدهی به قالیباف و جلیلی و تعیین تقدم و تاخیر برای آنها در تعیین سلسله مراتب در این جبهه از نظر ارزشی. اکانت‌های منتسب به جریان حامی جلیلی مکررا روی این محور مانور دادند که آنچه امروز قالیباف- بعد از صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای درباره مذاکرات- بر آن تاکید می‌کند، استراتژی همیشگی جلیلیون بوده است و این را نشانی از عقب بودن قالیباف در قیاس با جلیلی در سلسله مراتب جبهه انقلاب توصیف کردند. عجیب اینکه حتی بعضا گفته‌هایی مبنی بر اینکه «جلیلی قبل از رهبری مذاکره را غیرشرافتمندانه خواند و هزینه‌اش را هم داد» نیز بیان شد.

سطح تنش و حملات نیرو‌های جلیلی - با همپوشانی با بخشی از نیرو‌های جبهه پایداری- علیه قالیباف این‌بار البته از مرز‌های گذشته جدی شده است کما اینکه ادعا‌های عجیبی از جانب نزدیکان و لشکر سایبری این جریان در توییتر مطرح شده که مدعی است قالیباف از چند ماه قبل از پایان سال ۱۴۰۲ در حال تلاش تبلیغاتی برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری بوده است.

بدون شک این آخرین حلقه از مجموعه حملات نیرو‌های سعید جلیلی به قالیباف نیست. نیرو‌هایی که سعی دارند تا مقصر شکست در انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ را عدم کناره‌گیری قالیباف به نفع جلیلی در نخستین دور این رقابت بخوانند. این هجمه از نخستین ساعات بعد از اعلام نتایج انتخابات در مردادماه سال جاری شروع شد و آنچه امروز در حال رخ دادن است تنها بخشی از یک مجموعه سریالی است که آغاز آن به سال ۱۳۹۲ باز می‌گردد و البته نقطه پایان روشنی ندارد.

در نخستین کنش و واکنش‌ها، جلیلی خبری در کانالش منتشر می‌کند که جلسه‌ای سه نفره با محمدباقر قالیباف و یکی از چهره‌های شاخص جبهه مقاومت را منتشر کرد که در آن جلسه بنا بر کناره‌گیری رییس مجلس شد و وی قبول نکرده است. این خبر با واکنش تند قالیباف همراه شد و روز بعد در کانال رسمی ستاد قالیباف بیانیه‌ای درباره برخی اخبار منتشر شده توسط ستاد جلیلی منتشر شد و تصریح کرد که تاکید دلسوزان نظام برای کناره‌گیری جلیلی به دلیل بالا بودن قالیباف در نظرسنجی‌های دوقطبی همچنین امکان دوقطبی‌سازی و ایجاد ترس از سعید جلیلی توسط رقیب بود که دیدیم اتفاق افتاد.

این کانال مدعی شد که قالیباف در آن جلسه ادعا نکرده است که، چون حجت شرعی دارد، کنار نمی‌رود، بلکه آماده کناره‌گیری بود، اما کناره‌گیری‌اش مساوی با پیروزی رقیب در مرحله اول می‌شد. پس از آن بود که علیرضا کمیلی از اعضای ستاد جلیلی در پاسخ به موضوع «جلسه جلیلی و قالیباف در مشهد و تهران پیش از برگزاری دور اول انتخابات» نوشت: «بنای اجماع همواره بر کناره‌گیری افراد دارای رای کمتر بوده است، اما این دوره برخی با حدس و گمان می‌گفتند اگر جلیلی با وجود سه برابر رای بیشتر از قالیباف کنار برود، بهتر است... که ارقام نشان داد اگر دکتر قالیباف کنار می‌رفت، بعید نبود که همان دور اول هم کار تمام شود.»

او همچنین هرگونه خبری مبنی بر تکلیف به جلیلی برای کنار رفتن توسط قالیباف که در ساعات انتهایی آغاز رقابت دور نخست منتشر شده بود را رد و تاکید کرد: «کار به اینجا رسید که دکتر قالیباف فرمودند بنده حجت شرعی دارم برای ماندن... از چه کسانی؟ از آنها که به من تکلیف کردند بیایم! یعنی...!»

حمید رسایی نیز همان روز‌ها در واکنش به ادعای پیروزی قالیباف در صورت کنار رفتن جلیلی به تندی به او و حامیانش تاخت و نوشت: «به توهین و تخریب یکی از کاندیدا‌ها اهمیت ندهید. این بندگان خدا بابت پروژه تخریب، قراردادی دارند و مجبورند! بهترین پاسخ برای رای ندادن به قالیباف، نفر چهارم شدن وی بعد از نبویان، ثابتی در انتخابات مجلس است، آن هم در شهری که ۱۲ سال شهردار و ۴ سال نماینده و رییس مجلسش بوده». 

روزنامه اصولگرای فرهیختگان اینجای کار بود که وارد میدان شد و به جلیلی‌ها تاخت و نوشت: «همان تعبیری که مرحوم ترکان به وزیر کار اسبق گفت. مثلا به اعضای ستادشان امید می‌دادند «رای روستا‌ها به سمت جلیلی بازگشته است!» که البته چنین نشد. اما بر فرض اینکه این گزاره قرین به صحت بوده باشد، این افراد آیا نمی‌دانستند که جمعیت روستایی کسری از جمعیت طبقه متوسط برخی شهر‌های بزرگ که پای صندوق آمدند هم نمی‌شود؟»

استدلال‌های طرفداران قالیباف و ستاد او باعث شد تا شوالیه سعید جلیلی وارد میدان شود. امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس و مشاور ارشد سعید جلیلی در یادداشتی نوشت که «جلیلی رای بیشتری داشته و طبیعتا باید در صحنه باقی می‌ماند و بعد از پایان دور اول نیز معلوم شد که رای او حدود سه برابر قالیباف بوده است.» ثابتی با انتقاد از محمدباقر قالیباف مدعی شده که اگر او «به نفع جلیلی کنار می‌رفت، جلیلی می‌توانست همان دور اول کار را تمام کند».

در مقابل احمد جانجان، چهره سیاسی و اقتصادی نزدیک به قالیباف در کانال تلگرامی خود نوشت: «درست طبق پیش‌بینی و انتظارمان! آقای جلیلی ۹۲ را مجددا تکرار کرد! حالا باز برید دست ببرید توی نظرسنجیا و ببرید توی ایتا که به قول خودتون از رای حرام قالیباف بریزه توی سبد رای‌تون». در میانه همه این زد و خورد‌های رسانه‌ای گفته‌های سیدحسن نقوی حسینی، چهره‌ای که در سال ۱۳۹۲ در ستاد سعید جلیلی بود و طی سال‌های گذشته همواره به عنوان حلقه نزدیکان او شناخته می‌شد، اما به یک‌باره از او برید و به ستاد پزشکیان رفت نیز قابل توجه است.

نقوی‌حسینی در گفت‌و‌گو با انتخاب تاکید دارد: «اگر جلیلی هم به نفع قالیباف کنار می‌رفت، باز هم پزشکیان پیروز می‌شد، زیرا در مرحله اول، کسانی که به قالیباف و پورمحمدی و پزشکیان رای دادند، بیان کردند که نمی‌خواهند به جلیلی رای دهند. آرایی که به جلیلی داده شد هم بیان کردند که با قالیباف مخالفند. اگر قالیباف می‌ماند هم باز اصولگرایان شکست می‌خوردند».

نکته قابل توجه دیگر کنش و واکنش ۴۸ ساعت گذشته بین حامیان قالیباف و جلیلی با توجه به کناره‌گیری بایدن از انتخابات ریاست‌جمهوری است. نزدیکان قالیباف، تیم رسانه‌ای در مجلس و خارج از مجلس با تاکید بر این خبر تصمیم جلیلی بر ماندن در صحنه رقابت‌ها را زیر سوال بردند و او را متهم به بی‌توجهی به مصلحت و منافع حزبی و جریانی کردند. در مقابل حامیان جلیلی نیز ساکت ننشستند.

واکنش تند مهدی نیکخواه از چهره‌های جریان عدالتخواه نمونه روشن این موضوع بود که نوشت: «فقط مونده بود انصراف بایدن از انتخابات امریکا را بزنن تو سر جلیلی که برادران و خواهران نو‌اصولگرای قالیبافی زحمتشو کشیدن. خسته نباشید!»

دشمن در امریکا و دشمنی در بین خودی‌ها

مشخصا نزاع بین حامیان جلیلی و قالیباف همچنان ادامه دارد و در روندی تصاعدی رو به رشد خواهد بود. به خصوص که نیرو‌های حامی سعید جلیلی این احساس را دارند که اگرچه قالیباف نیز از ورود به نهاد ریاست‌جمهوری باز مانده، اما در نهایت ریاست یک قوه را در دست دارد و این تنها سعید جلیلی است که از مجلس رانده و از دولت مانده، کماکان در سایه نقد و نیروهایش را در بخش‌های مختلف علیه روسای سه قوه بسیج می‌کند.

این جریان احتمالا با این راهبرد رو به جلو حرکت می‌کند که با سنگ‌اندازی از طریق نهاد‌های مختلف از ستاد امر به معروف تا برخی نمایندگان در شورای عالی فضای مجازی و مجلس می‌تواند دولت پزشکیان را زمین‌گیر کند و با این شرایط اقتصادی و سیاست خارجی او وضعیتی شکننده پیدا خواهد کرد. پیشگویی یاسر جبراییلی که اخیرا گفته بود دولت انقلابی را بر سر کار خواهیم آورد نشانی از این رویاپردازی‌های شیرین این جریان است. در این چشم‌انداز حذف و کنار زدن محمدباقر قالیباف بخش مهمی از این راهبرد است.

به همین دلیل این جریان همان اندازه که در تخریب و حمله به دولت فعلی سنگ تمام می‌گذارد، سعی می‌کند در تخریب قالیباف نیز کوتاهی نکند. فارغ از اینکه از اساس در ناصیه سعید جلیلی رای‌آوری از مردم امری ممکن است یا خیر، حامیان او سعی دارند در یک مبارزه چندقطبی هر حریفی را کنار بزنند؛ خواه این رقیب دولت پزشکیان و نزدیکان او باشد خواه محمدباقر قالیباف.