ترامپ فردی است که بهشدت به تصویر شخصی خود حساس است، از تحقیر شدن پرهیز میکند، و خود را یک مذاکرهکننده برتر میداند. هرگونه ادبیات تهدیدآمیز یا تحقیرآمیز علیه او معمولاً نتیجه معکوس دارد و موجب سختتر شدن مواضعش میشود. این موضوع را رهبرانی مانند ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، و نخستوزیر ژاپن آقای شینگرو ایشابا، در دیدارهای اخیرشان با ترامپ درک کرده و از درگیری لفظی مستقیم اجتناب کردهاند. آنها بهجای آنکه در مقابل ترامپ موضعی تقابلی بگیرند، تلاش کردند روابط را به سمت منافع دوجانبه سوق دهند و اجازه ندهند که احساسات و غرور شخصی ترامپ بر تصمیمات او سایه بیندازد.
ایران نیز میتواند از این الگوها بهره بگیرد. پذیرش مذاکره بهعنوان یک تاکتیک هوشمندانه، بدون نشان دادن عقبنشینی، میتواند زمینهای ایجاد کند تا همین پرسشهای منطقی که مسئولین مطرح میکنند، مستقیماً در برابر ترامپ و تیم او قرار داده شود. اگر ایران ابتدا مذاکره را بپذیرد و سپس به ترامپ بگوید: “اگر واقعاً به دنبال توافق هستید، چرا تحریم میکنید؟”، این پرسش در فضایی مطرح میشود که ترامپ ناچار به پاسخگویی و توضیح خواهد شد، نه اینکه در موضع قدرت باقی بماند.
از سوی دیگر، ترامپ بیشتر از هر چیز به مسائل اقتصادی علاقه دارد. اگر ایران بتواند از زاویه منافع اقتصادی آمریکا وارد مذاکره شود (مثلاً فرصتهای تجاری بالقوهای که لغو تحریمها میتواند برای شرکتهای آمریکایی ایجاد کند)، احتمال موفقیت افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، ترامپ نیاز دارد که هر توافقی را بهعنوان یک پیروزی شخصی برای خود معرفی کند. اگر ایران بتواند شرایطی فراهم کند که او احساس کند در حال دستیابی به یک “توافق بهتر” است، احتمال کاهش تنش بیشتر خواهد شد.
تجربه بیش از ۲۰ سال اینجانب در گفتگوهای بینالادیان و دیدارهایی که با رهبران دینی و سیاسی کشورهای مختلف داشتهام، نشان داده است که بسیاری از دشمنیها و سوءتفاهمها با گفتگوهای دوستانه و به اصطلاح “نان و نمک خوردن” حل و یا کاهش پیدا میکند. البته نمیخواهم همه مشکلات را به این امر کاهش دهم، اما دیدارهای طرفینی بدون واسطه بسیار مؤثر است. در بسیاری از موارد، گفتگوی مستقیم باعث شده که سوءبرداشتها از بین برود و طرفین به تفاهمات حداقلی دست یابند که بدون دیدار حضوری امکانپذیر نبود.
در نهایت، کلید موفقیت در تعامل با ترامپ این است که مذاکره را بهعنوان یک فرصت برای به چالش کشیدن رفتار او استفاده کرد، نه اینکه با رد کامل مذاکره، ابتکار عمل را به او واگذار کرد. بهجای آنکه ایران از ابتدا مذاکره را رد کند، میتواند مذاکرات را بپذیرد و سپس همان مواضع منطقی و انتقادی را بهطور مستقیم در برابر او مطرح کند. این رویکرد نهتنها احتمال موفقیت را افزایش میدهد، بلکه از تبدیل شدن مسئله به یک جنگ رسانهای و روانی که ترامپ در آن مهارت دارد، جلوگیری خواهد کرد.
تصور کنید روزی را که جناب آقای مسعود پزشکیان، بهعنوان رییس جمهور از ایران، با آقای دونالد ترامپ دیدار کند. بهجای لحن تند و پرخاشگرانهای که در رسانهها دیدهایم، او با دیپلماسی هوشمند وارد کاخ سفید شود و هدیهای خاص برای ترامپ به همراه داشته باشد: یک فرش دستباف نفیس ایرانی، با طرحی زیبا که در آن تصاویری از طبیعت و تمدن ایران و آمریکا در هم تنیده شدهاند. این هدیه، نمادی از هنر، فرهنگ و تاریخ غنی ایران خواهد بود و در عین حال، پیام دوستی و همکاری میان دو کشور را منتقل خواهد کرد.
پس از اهدای این هدیه، پزشکیان با لحنی آرام اما محکم و منطقی، آرزوهای خود را برای آینده بیان کند:
“آقای ترامپ، من بهعنوان یک پزشک، یک سیاستمدار، و یک ایرانی که همیشه دغدغه رفاه مردم را داشته، آرزویی دارم: عدالت و رفاه برای مردم ایران و صلح و دوستی برای منطقه. ما هیچگاه بهدنبال درگیری و جنگ نبودهایم. تحریمها، تهدیدها، و فشارهای اقتصادی، تنها مردم عادی را متضرر میکند. اگر شما واقعاً بهدنبال یک توافق هستید، چرا همچنان تحریمها را ادامه میدهید؟ بیایید از تاریخ بیاموزیم که فشار و تقابل، هرگز نتیجهای جز تداوم بحران نداشته است.”
ترامپ، که علاقه زیادی به ستایش و روابط شخصی دارد، احتمالاً با لبخند پاسخ خواهد داد و درباره هنر فرشبافی ایران ابراز علاقه خواهد کرد. ممکن است او به شوخی بگوید که این فرش را در دفتر خود نگه خواهد داشت تا هر روز به یاد این دیدار باشد.
اما نکته کلیدی اینجاست: این گفتگوی رودررو، بدون واسطه، فرصتی ایجاد میکند که فراتر از رسانهها و توییتهای جنجالی، واقعیات به گوش ترامپ برسد. در چنین فضایی، امکان ایجاد تفاهم و حتی یافتن نقاط مشترک وجود دارد، چیزی که در فضای جنگ لفظی و تهدیدهای متقابل ممکن نیست.
این دیدار فرضی، درسی است برای همه سیاستمداران: گاهی یک گفتگوی هوشمندانه، یک هدیهی نمادین، و یک ارتباط انسانی ساده، میتواند مسیر دیپلماسی را تغییر دهد.
*مدیر مرکز مطالعات اسلام و خاورمیانه
۳۱۱۳۱۱