شناسهٔ خبر: 71361001 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

دور جدید ریاست ترامپ و چالش رهبری آمریکا در آسیا-اقیانوسیه

ترامپ در دوران اول ریاست جمهوری خود، اگرچه بیش‌ترین تقابل اقتصادی با چین را به نام خود ثبت کرد، اما از رقابت ژئوپلیتیک و مهار نفوذ نظامی-ژئوپلیتیکی چین، غافل ماند.

صاحب‌خبر -

به گزارش جماران، با روی کار آمدن دوباره ترامپ در جایگاه رییس جمهوری جدید آمریکا، بسیاری از معادلات و روابط خارجی کشورها دستخوش تغییر و تحول شده است. هنوز مدت کوتاهی از آمدن ترامپ نمی‌گذرد، اما اقدامات تهاجمی او، بسیاری از رهبران کشورهای جهان را بر سر دوراهی قرار داده است.

ترامپ بیش از هر سیاستمداری، بر اقتصاد تاکید دارد و هر موضوع سیاسی را از دریچه منافع اقتصادی در نظر می‌گیرد. همین موضوع باعث می‌شود، برخی مانفع ژئوپلیتیک به حاشیه برود.

به طور معمول دموکرات‌ها علاقه‌ای به اعلام اقدامات خود نداشتند و همیشه مسائل و موضوعات بین‌الملل را در پشت درهای بسته و به دور از صدا و حاشیه پیگیری می‌کردند. اما ترامپ با همه رواسای جمهور پیشین آمریکا فرق دارد، البته با دور قبلی خود فرقی ندارد و همان مسیر قبلی خود را در پیش گرفته است.

به طور خاص جنگ تعرفه‌ها در حال حاضر بارزترین رفتاری سیاسی-اقتصادی ترامپ است. برای اکثر کشورها تعرفه‌های جدید وضع شده و حتی با نزدیک ترین متحدان خود نیز در حال بحث و جدل بر سر تعرفه‌ها است.

به طور کلی برنامه‌ای که ترامپ در نظر دارد و البته به دور از انتظار نبود، با اینکه یک مدل اقتصادی است اما ژئوپلیتیک آسیا به ویژه منطقه آسیا-اقیانوسیه (ایندوپاسیفیک) را به شکل منحصربه فردی دستخوش تحول خواهد کرد. 

در این منطقه بیش از هر نامی، اسم چین خود نمایی می‌کند. منطقه‌ای که آمریکا و متحدان آن با هر روشی که سیاست‌های خود را تنظیم کنند، مولفه چین بیش از هر موردی اثرگذار است.

دور دوم ترامپ و چالش چین در آسیا اقیانوسیه

در این منطقه آمریکا متحدان زیادی دارد، از ژاپن گرفته تا استرالیا، کره جنوبی، فیلیپین و تایوان، همه متحدان کلیدی ایالات متحده آمریکا هستند که بیش از هر عامل ژئوپلیتیکی، چین و منازعات ژئوپلیتیکی به ویژه در حوزه جغرافیای سیاسی با این کشور، علت اتحاد این کشورها با یکدیکر و در طرف دیگر با آمریکا است. 

ترامپ در دوران اول ریاست جمهوری خود، اگرچه بیش‌ترین تقابل اقتصادی با چین را به نام خود ثبت کرد، اما از رقابت ژئوپلیتیک و مهار نفوذ نظامی-ژئوپلیتیکی چین، غافل ماند.

در حال حاضر سه نگرانی در رابطه با نگرش ترامپ به این منطقه وجود دارد که می‌تواند به اقتصادهای آسیای جنوب شرقی و منطقه اقیانوسیه آسیب بزند و گذشته از آن مولفه‌های کلیدی اتحاد ژئواستراتژیک این کشورها در مقابل چین را با چالش روبرو سازد.

در مورد اول به علت اعمال تعرفه‌های جدید از سوی ترامپ، کشورهایی که مازاد تجاری با آمریکا دارند، با اولین چالش روبرو هستند. در مورد بعدی احتمال شدت گرفتن جنگ تجاری میان آمریکا و چین این کشورها را بر دوراهی انتخاب قرار می‌دهد و در مورد سوم، محدودیت صادرات فناوری ایالات متحده به چین، بیش از آمریکا و چین، کشورهای منطقه را با بحران روبرو می‌سازد، چراکه در صورت شدن گرفتن جنگ تجاری چنین تحولاتی می‌تواند به اثرات منفی قابل توجهی بر اقتصاد این کشورها، شدت گرفتن تورم و همچنین احتمال محدودیت از سوی آمریکا یا چین، منتهی شود.

در طرف دیگر، سیاست ترامپ کمتر به اتحادها، نهادها، حاکمیت قانون و ارزش‌ها مربوط می‌شود. این مسئله می‌تواند نشان دهد که متحدان ایالات متحده انتظار حمایت کمتری از واشنگتن داشته باشند و ممکن است نیاز به تحمل بار بیشتری برای حفظ ثبات منطقه خود داشته باشند اما همین مسئله می‌تواند در بلند مدت تعهد ایالات متحده به منطقه را زیر سوال ببرد. علاوه بر این، تفاوت‌ها در مواضع بین منصوبان کابینه ترامپ، از جمله آن‌هایی که بر سیاست‌های اقتصادی، امنیتی و خارجی در آسیا نظارت می‌کنند، ممکن است میزانی از نوسانات سیاست را نشان دهد.

خروجی رفتار ترامپ، ممکن است چین و روسیه را قادر سازد تا در شکل دهی مجدد به نهادها و اقدامات بین المللی خود اثرگذارتر از قبل باشند. این بدان معناست که بازیگران کوچک‌تر و متوسط ممکن است مجبور باشند کمتر به قوانین تعیین‌شده بازی تکیه کنند و اگر بخواهند تلاش‌های بازیگران قدرتمندتر از جمله ایالات متحده را تحمل کنند در نهایت نظام بین‌الملل به جهانی دو قطبی شده بیشتر شباهت دارد تا چند قطبی!

با این حال، محدودیت‌های شدیدتر بر صادرات چین به ایالات متحده و کالاهایی که مبدا آنها چین است، ممکن است فرصت‌هایی را برای کشورهای جنوب شرقی آسیا ایجاد کند. اما، تنش‌های قابل توجه بر سر مسائل اقتصادی می‌تواند دولت‌های منطقه را تحت فشار قرار دهد، چراکه نقش «واسطه» آنها را کاهش می‌دهد و برخی از کشورهای آسیای جنوب شرقی ممکن است تصمیم بگیرند که چین را برای به دست آوردن فرصت‌های اقتصادی جدید، راضی کنند.

در سالهای اخیر که ترامپ رییس جمهوری آمریکا نبود، معاهده گروه چهار و معاهده آکوس در این منطقه منعقد شد که متحدان ژئواستراتژیک آمریکا در این منطقه را بیش از پیش یه یکدیگر نزدیک کرد. اما رویکرد ترامپ به شکل متمایزی، متفاوت از این استراتژی کلان آمریکا است.

او در دوران اول ریاست خود، حتی تمرین‌های متشرک نظامی با ژاپن و کره جنوبی را به حداقل خود در تاریخ این اتحادها رساند. تا حدی که حتی مشاوران او نیز از کاهش آمادگی متحدان در مقابل چین ابزار نگرانی کردند. در نگاه ترامپ این اقدام پیامد مهمی نداشت، اما همین موضوع باعث شد که در برداشت چین از سایه حضور استراتژیک آمریکا در آسیا اقیانوسیه، بازنگری شود و نتیجه آن خیزش نفوذ دریایی چین در منطقه به ویژه منطقه دریای جنوبی چین بود.

ترامپ امروز بیش از هر زمان دیگری مجددا بر لزوم هزینه کشورهای متحد تاکید دارد و به توافقات چندگانه و ائتلاف‌ها، اعتقاد چندانی ندارد، او م‌یخواهد همه چیز را به صورت دوجانبه و شخصا بررسی کند، در حالی که هژمونی آمریکا و نفوذ قدرت آن در طول دهه‌ها بر پایه همین ائتلاف‌ها، نهادینه شده است.

اگر ترامپ بخواهد، همه مسائل را از فیلتر خود عبور دهد، بی شک بسیاری از مناسبات کشورهای این منطقه هم با یکدیگر و هم با طرفین این جنگ بزرگ اقتصادی یعنی چین و آمریکا، دستخوش دگرگونی می‌شود. به احتمال زیاد تاکید و تمرکز ترامپ بر محور جنگ اقتصادی، تمرکز آمریکا را از بازی بزرگ رقابت ژئوپلیتیک دور می‌کند و احتمال افزایش نفوذ ژئواستراتژیک چین را بیش از هر زمانی، محتمل‌تر سازد.

اخبار مرتبط

انتهای پیام