حجتالاسلام مرتضی اسکندری تبیین کرد
اضطرار بشر؛ لازمه ظهور منجی + فیلم
استاد حوزه و دانشگاه اضطرار بشر را لازمه ظهور منجی دانست و گفت: وقتی بشریت از کثرت ظلم و ستم به ستوه آمد، تشنه حکومت عدل و داد خواهد بود، اما باید این حال در بشریت پیدا شود و اضطرار پیدا کند. باید روزی برسد که اگر دادگستر جهانی در شرق عالم ندا کند، از غرب عالم نیز مردمانی به ندای او لبیک بگویند. اگر آن ولی خدا پرچم عدل را به اهتزاز درآورد، خلق عالم همگی آن را نشانه سعادت خویش بدانند.
صاحبخبر - اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان، عقیدهای است که در ادیان آسمانی وجود دارد. وجود منجی در معارف و تعالیم ادیان نویدی است از اینکه سرانجام جهان روی به خوشبختی و آسایش میآورد. این منجی در آیین اسلام به مهدی موعود(عج) معروف است که روزی ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. امروزه در جهانی که پر از ظلم و جور مستکبران عالم است، بسیاری از انسانها به دنبال ظهور منجی هستند که تاریکی را در جهان کنار زده و نور الهی را در این دنیای تیره و تار بگستراند. امام زمان(عج) از سلاله پاک پیامبر(ص) است که در پرده غیبت قرار داشته و به اذن الهی ظهور خواهند کرد. منتظران زیادی در طول تاریخ انتظار آن موعود را داشته و دارند؛ اما انتظار برای فرج امام زمان(عج) نیز شرایطی دارد که باید از سوی منتظران حقیقی آن حضرت رعایت شود. در رابطه با مقوله ظهور منجی و شرایط منتظران واقعی برای ظهور حضرت حجت(عج)، به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی اسکندری، استاد حوزه و دانشگاه پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید و میبینید. ایکنا ـ امید به ظهور چگونه در دل انسان ایجاد میشود؟ امید و آرزو از ویژگیهای انسان هستند که در زمره فطریات بشر قرار دارند، زیرا هر دو نگاهی به آینده دارند. هنوز ثابت نشده که در میان جانداران، جانداری آیندهنگر غیر از انسان وجود داشته باشد. البته برخی جانوران لانه ساخته، خوراک میاندوزند و مسیری را طی میکنند اما این تحرکات همگی از باب غریزه بوده و ارتباطی با آیندهنگری ندارد، یعنی جانوران کارهای خود را براساس غریزه انجام میدهند، بدون اینکه خود بدانند چه میکنند؛ لذا لانهسازی و خوراکاندوزی را باید از غرایز جانوران برشمرد. بنابراین، امید و آرزو از ویژگیهای انسان است که میتواند آیندهنگر باشد. پیک سعادت و نوید خوشبختی انسان در امید است. تفاوتی که بین امید و آرزو میتوان قائل شد، در این نکته است که امید با عقل بشر همراه است؛ در حالی که آرزو همیشه این چنین نیست، یعنی امید به خواستههای خردمندانه و ممکن تعلق میگیرد و به محال تعلق نخواهد گرفت. برای مثال بیمار معمولی امید بهبودی داشته و ناتوان از نظر مالی امید توانگری دارد. دانشپژوه نیز امید دانشوری داشته و ستمدیده امید دارد که دست ستمگر قطع شود، اما آرزو این چنین نیست. گاهی آرزو با عقل آرزو هماهنگ و گاهی نیز هماهنگ نبوده و از آن به عنوان آرزوهای غیر عقلایی یاد میشود. برای مثال آرزو به محال نیز تعلق میگیرد، البته محال عادی نه محال ذاتی یا محال وقوعی. برای مثال پیری آرزومند جوانی و محتضری آرزومند حیات دوباره است. لذا از این تفاوت بین امید و آرزو، روشن میشود که امیدوار هرگز نمینشیند و دست روی دست نمیگذارد، بلکه برای رسیدن به مقصود، تلاش میکند. امیدوار هر قدمی که برمیدارد، در حقیقت نوید امیدی تازه است. به اصطلاح فرد امیدوار یک امید اصلی دارد که از این امید اصلی، امیدهای فرعی دیگری نیز پدید میآید، اما فرد آرزومند مینشیند و گامی به سوی مقصد برنمیدارد. چنینی فردی از آسمان انتظار دارد که آرزوی او را محقق کند. یعنی عوامل جوی دست به دست هم دهند و او را یاری کنند؛ در حالی که امید چنین نیست. امید وقتی که شدت گرفت، به هدف و آرمان تبدیل میشود. آرمان یک امر عقلایی است و امید نیز براساس آنچه گفته شد، خردمندانه است و به معقول تعلق میگیرد. لذا امید و آرمان هر دو با همدیگر گام برمیدارند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی البته امید گاهی فردی و گاهی اجتماعی است. هر یک از افراد بشر امیدی داشته و اجتماع نیز برای خود امیدی دارد. گاهی یک فرد برای رسیدن به امید اجتماعی تلاش میکند. چنین فردی خدمتگزار بشر نام میگیرد و برای آسایش و رفاه دیگران و نیز خوشبختی مردم و برای اینکه دست ستمگران را قطع کرده و جامعه را به دادگری برساند، تلاش میکند. کوتاهی دست ستمگران و رسیدن به عدل و داد، امید همه است یعنی چه کسانی که پیرو دین و مذهب هستند و چه کسانی که پایبند به دین نبوده و برای خود مسلکی دارند و چه کسانی که نه دین و مذهب و مسلکی دارند، چنین امیدی دارند. همگی این افراد از هر طبقهای که باشند، امیدهایی دارند. حتی افراد خوشنشین و لاابالی نیز برای خود امیدهایی دارند؛ اما تفاوت این افراد با دیگران در این است که تنبلی سر تا پای وجود آنها را فرا گرفته و در راه سعادت دیگران قدمی برنمیدارند. لذا وقتی امید اجتماعی شدت گرفت، به آرمان اجتماعی تبدیل میشود. ایکنا ـ رابطه تنفر از ظلم و انتظار منجی چگونه است؟ جمعی از افراد در طول تاریخ برای وصول به امید اجتماعی تلاشهای فراوانی کردهاند که در رأس آن انبیا و اولیا و حجج پروردگار قرار دارند که عظمت آنها در این مقام روشن میشود. ارزش کوششهای ایشان برای اینکه بشر را به سعادت و خوشبختی برسانند، کاملاً واضح است. آنها مردمی هستند که در راه سعادت بشر قدم برداشته و جانبازی کردهاند. اولیای الهی در این مسیر رنجها کشیده و صدمهها دیدهاند. این بزرگان هیچگونه توقع مدح و ستایش نیز نداشته و دنبال مال و منال دنیا نیز نبودهاند. انبیا و اولیای الهی به هیچ وجه جویای نام و ثروت نیز نبودهاند و به اصطلاح اگر خورشید را در دست راستشان گذاشته و ماه را در دست چپشان قرار دهند، از آرمان مقدس خویش دست برنمیدارند، ولو اینکه پیکرشان سوزانده شود. پیامبران و اولیای الهی به هیچ وجه از هدف عالی خویش منصرف نمیشوند. البته رسیدن به این امید اجتماعی موانعی نیز دارد. یکی از موانع بزرگ در این مسیر، خودپسندی و خودخواهی بشر است که به صورت قدرتهای چپگرا و راستگرا جلوهگر شده و مانع بزرگی برای رسیدن به امیدهای اجتماعی شده است. اما انبیا و اولیا در این مسیر قدمها برداشتهاند و به شدت استقامت کردهاند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی نکته مهم دیگری که باید بدان اشاره شود، تنفر از ظلم است. چنانکه گفته شد، امید و آرزو از فطریات بشر بوده و تنفر از ظلم نیز در فطرت بشر نهفته است. تنفر و بیزاری از ستم در نهاد بشر است که فردی و اجتماعی نیز ندارد. این مقوله منحصر به سرزمین و منطقه خاصی نیست و همه افراد بشر از بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، سرخ و زرد از این حکم فطری مستثنا نیستند. کودک از منظره کتک خوردن کودک دیگر، متنفر بوده، غمگین میشود و گاهی میگرید. او از کتک زننده اظهار انزجار کرده و به کودک مضروب، مهربانی میکند. بنابراین، تنفر و بیزاری از ظلم از فطریات بشر است. جالب این است که این امر فطری تنها منحصر به عقلا نیست و حتی در میان مجانین نیز مشاهده میشود که دیوانگان نیز از ظلم و ستم نفرت دارند. البته عقل در تشخیص مصادیق ظلم دخالت کرده و فطرت را راهنمایی میکند که مصداق ظلم و نمونه ستم چیست. لذا تنفر از ظلم جزو فطرت بشر بوده و هر آنچه منفور بشر باشد، طبیعی است که آن را نابود کند. اگر بشر قدرتی داشته باشد، در زوال امر منفور میکوشد. این سؤال پیش میآید که آیا این امر فطری محقق خواهد شد یا خیر؟ آنچه خدا در فطرت آدمی نهاده است، قطعاً روزی به وقوع میپیوندد، یعنی نفرت از ظلم فطری بوده و قطعاً روزی میرسد که صفحه زمین از ظلم و ستم کاملاً پاک شود؛ چراکه امر فطری محققالوقوع است و به اصطلاح در خارج به عینیت خواهد رسید. خطا در دانشهای انسان رخ میدهد، اما در امر فطری، خطایی نیست و عقربه فطرت واقعیت را نشان میدهد؛ واقعیتی که یا به وقوع پیوسته یا دیری نمیپاید که واقع خواهد شد. توحید امر فطری بوده و واقع شده است. معرفت پروردگار، معرفت پیامبر(ص) و معرفت حجت خدا از اموری است که در فطرت بشر نهفته است. اما فطرت از ظلم، بیزاری از ظلم که فطرت آدمی است، بدون شک روزی محقق خواهد شد. از سوی دیگر محبت، عدل و داد نیز جزو فطرت انسانهاست. پسندیده بودن عدل، خواسته آدمی است که منحصر به فرد خاصی نیز نیست. انسانها از لحاظ فکر و دانش، محیط زندگی، رنگ و نژاد تفاوتهایی دارند، اما این تفاوتها لطمهای به این مطلوب فکری نمیزنند. مردم طالب عدل هستند، البته نه فقط عدالت برای مردم یک مکان، بلکه آنها طالب عدالت برای همه مردم جهان هستند. لذا در نقطهای که عدالت برقرار باشد، آنجا را به اصطلاح بهشت مینامند که محبوب همه انسانهاست. هر یک از آحاد بشریت دوست دارد که به این منطقه برود؛ چراکه محبوب فطری خویش که عدل و داد است، در آن منطقه یافت میشود. لذا عدهای از منطقهای که پر از ظلم و ستم است، میگریزند. بنابراین، بشریت به انتظار چنین روزی ایستاده است، یعنی بشر در انتظار روزی است که عدل و داد همه دنیا را فرا گیرد. لذا این موضوع چون امر فطری است، خطا ندارد؛ چراکه از سنخ دانشها نیست که خطاپذیر باشد. شیفتگی عدل و داد سرانجام به وقوع خواهد پیوست. حکومت عدل نیز باید با رضا و رغبت مردم قرار شود و چنین چیزی به جبر و زور میسر نخواهد شد. وقتی که بشریت به این حد رسید که از کثرت ظلم و ستم به ستوه آمد، در این صورت تشنه حکومت عدل و داد خواهد بود، اما باید این حال در بشریت پیدا شود و اضطرار پیدا کند و به این نقطه برسد که باید دستی از غیب به در آید، محبوبی آسمانی بیاید و زمین را پر از عدل و داد کند. تا زمانی که بشریت به این نقطه نرسد و تشنه منجی نباشد، این امر نیز به وقوع نمیپیوندد. باید روزی برسد که اگر دادگستر جهانی در شرق عالم ندا کند، از غرب عالم نیز مردمانی به ندای او لبیک بگویند. اگر آن ولی خدا پرچم عدل را به اهتزاز درآورد، خلق عالم همگی آن را نشانه سعادت خویش بداند. ایکنا ـ تحقق آرزوی بشر در ظهور منجی چگونه است؟ روزی فرا میرسد که بشر به آرزوی چند هزار ساله خود خواهد رسید و آن روزی است که حضرت مهدی موعود(عج) ظهور کند. نکتهای که باید بدان دقت کرد، این است که حضرت مهدی(عج) شخصی بوده و یا نوعی است؟ مهدی شخصی یعنی آن حضرت فردی معین، زنده و کاملاً با اوصاف شناخته شده بوده و از نظر تبار، خاندان و شخصیت نیز کاملاً شناخته شده هستند. مراد از مهدی نوعی نیز آن است که ایشان فردی نامعین بوده و در زمانی به دنیا میآید و قیام کرده و جهان را پر از عدل و داد میکند. به اصطلاح یک مفهوم کلی که در یک مصداق جلوهگر خواهد شد. شکی نیست که مهدی موعود(عج) شخصی بوده و نوعی نیست. از نظر منطق و برهان، نوعی بودن حضرت مهدی(عج) باطل و نادرست است؛ چراکه نقض غرض خواهد شد و از قیام حضرت مهدی(عج) از این جنبه به غرض اصلی نخواهیم رسید. غرض از قیام مهدی موعود(عج)، پر کردن جهان از عدل و داد است، اما اگر مهدی(عج) نوعی باشد، اتفاقاً جهان پر از ظلم و ستم میشود؛ چراکه ممکن است قدرتمند دروغگویی این جامه را دربر کرده و ادعا کند که من مهدی موعود هستم. لذا مدعیان مهدویت بسیار خواهند بود، یعنی در هر زمان، در هر سرزمینی ممکن است که چند نفر ادعای مهدویت کنند و سادهدلان و جاهلان به آنها بگروند و همین افراد منطقه خویش یا جهان را پر از ظلم و ستم کنند و این ظلم و ستم را نیز به نام عدل و داد و مهدویت به خورد مردم داده شود. مهدویت نوعی زاینده ستم و جنگ، کینه و انتقام است. بنابراین، وجود مهدی نوعی معقول نیست. علاوه بر این، وعدههای انبیا و اولیا نیز باطل خواهد شد. آنها به آمدن مهدی موعود شخصی وعده دادهاند نه نوعی. قول به مهدویت نوعیه، دو دستگیها و اختلافات بشر را بیشتر کرده و درهای هدایت بسته خواهد شد. در تاریخ کم نبودند کسانی که ادعای مهدویت کردند و چه خونها ریخته شد و چه ستمهایی که به وجود آمد. بنابراین، مهدی موعود باید شخص معینی باشد که شناخت او برای خلق آسان باشد و در تشخیص او اشتباه رخ ندهد. مهدویت نوعیه با اسلام منافات دارد. روایات متواتری وجود دارد که حضرتش شخصی معین، موجود و زنده است. علاوه بر این، مهدی نوعی یعنی زمین از حجت خالی است که این خالی بودن از حجت، مخالف مبانی محکم دین بوده و برخلاف اصول قدیم اسلام است. مدعیان وحدیت از همین مسلمانان بلند شدند. برخی از ایشان ناآگاه بودند و برخی دیگر آگاهانه آمدند و حقیقت را کتمان کردند. مهدی موعود شخصی که میخواهد جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه ظلم و ستم را برچیند، باید علم نامتناهی، بینش و بصیرت نامتناهی، استقامت نامتناهی، قدرت روحی فوقالعاده و رحمت بیانتها داشته و مهربان باشد. ایشان باید خلقدوست و پاکیزه از کینهها و عقدههای روحی بوده و خلق نزد او یکسان باشد. البته ایشان باید میزانهای برتری را تقوا دانسته و فضایل معنوی را به خوبی بداند. همچنین، باید چنان پایبند عدالت باشد که حتی نگذارد پوست ارزنی نیز از دهان موری گرفته شود. مهدی موعود شخصی باید خلق عظیم داشته باشد، وگرنه مردم از دور او پراکنده میشوند. او امید بشریت، برگزیده پروردگار و بنیانگذار عدل جهانی است. او باید پاکیزهترین فرد بشر بوده و سراپای وجودش آکنده از فضیلت و عدالت باشد. هیچ نقطه ضعفی در وجود او و تبار و نیاکانش وجود ندارد. مهدی موعودی که انبیا و اولیا و پیغمبر اکرم(ص) بشارت آمدن او را دادهاند، شخصیتی است که نیاکانش همگی به فضیلت، کمال، اوج تقوا، پرهیزکاری و مکارم اخلاق مشهور هستند. آن بزرگواران مردم گمنامی نبوده و در میان مردم زندگی کردهاند. ایشان در محیط دوست و دشمن بودند. دوستان آنها را دیده و نقطه ضعفی در زندگی آنها مشاهده نکردند. دشمنان نیز که ایشان را زیر ذرهبین قرار داده بودند، جز تقوا و فضیلت و انسانیت چیزی نیافتند. آن بزرگواران پیوسته در راه حق استقامت ورزیدند و لذا دشمنان عدل و داد، آنها را کشتند تا نور خدا را خاموش کنند، اما نور خدا همچنان برقرار ماند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی ایکنا ـ انتظار صحیح برای فرج امام زمان(عج) دارای چه ویژگیهایی است؟ چنین فردی از چنین دودمانی با این همه فضیلت، شایسته است که منجی عالم باشد، اما وجود مقدس حضرت حق، او را در پس پرده غیبت قرار داد. پدران بزرگوار ایشان چون غیبت نداشتند، به شهادت رسیده و با زهر جفا مسموم شدند. یکی از راههای حفظ حضرت مهدی(عج) از شر دشمن خونآشام، غیبتی بود که برای ایشان رخ داد. البته باید بدانیم مقصود از غیبت، ناشناس بودن حضرت است، نه اینکه ایشان در یکی از قلل کوهها در میان برج و بارویی پنهان شده و در غاری مسکن گزیده باشد. مقصود از غیبت این نیست و حضرت در میان مردم رفت و آمد دارند، اما ناشناخته هستند. ایشان در عبادت بزرگ حج شرکت میکنند. مزارهای مقدس پدران خویش را زیارت میکنند و در مراسم عزاداری جد بزرگوارشان امام حسین(ع) تشریففرما میشوند. مردم آن حضرت را میبینند اما نمیشناسند. لذا غیبت حضرت بدین معناست که بهترین محافظ طبیعی حضرت بوده و پاسبان عادی حیات حضرت مهدی(عج) به شمار میرود. اگر این غیبت به حضور تبدیل میشد، این ذخیره الهی را نیز به شهادت میرساندند و بدبختی و سیهروزی برای همیشه جهان را فرا میگرفت و نقطه امیدی نبود. لذا غیبت حضرت مهدی(عج) یکی از رحمتهای الهی بر خلق بود، گرچه مردم محروم شدند و سبب محرومیت نیز خود آنها بودند، اما از این طرف، خداوند ذخیره الهی را برای روزی که ظهور به وقوع بپیوندد، نگاه داشت. امروز همگی باید منتظر فرج باشیم. انتظار فرج چیست؟ فرج یعنی گشایش، گشایشی که امید امیدواران است و ناامیدی در این فرج راه ندارد. فرج به یقین به وقوع میپیوندد، گرچه ممکن است به طول انجامد. البته امر مهم و بسیار ایدهآل در امیدهای بزرگ این است که انجام آنها طول خواهد کشید. امیدهای کوچک به زودی محقق میشوند، اما امید هرچه بزرگتر باشد، گاهی تحقق آن دیرتر و درازمدتتر است، به ویژه اینکه بزرگترین امیدها باشد. انتظار فرج یعنی امید به آمدن موعود امم و همانا بزرگترین امیدها است. این انتظار، امید به فراگرفتن عدل و سیادت عدل بر همه جهان است. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی انتظار فرج همان آمادگی برای گشایش عظیم الهی در زمین است. اولین مرتبه این انتظار، انتظار روحی است. انسان باید در این مرحله خوشحال و امیدوار باشد که چنان صحنهای رخ خواهد داد. مرحله بعدی، انتظار عملی است. انتظار عملی مانند آمادگی میزبان برای مهمان و فراهم کردن وسایل پذیرایی مناسب با مقام مهمان و شخصیت او و نیز فراهم کردن استراحتگاه او است. کشاورز وقتی انتظار باران دارد، حتماً بذر زمین خود را کاشته است. بازرگان زمانی منتظر سود است که کالای خود را آماده کرده و در معرض فروش گذاشته است. وقتی تعداد منتظران و آمادگان به عددی برسد که هنگامه ظهور منجی فرا رسد، ظهور محقق خواهد شد. وقتی که مردم شهر تشنه باشند و کوچه به کوچه، شهر به شهر به دنبال حکومت عدل بگردند، ظهور محقق خواهد شد. توصیه امام صادق(ع) این است که فردی که دوست دارد از اصحاب حضرت مهدی(عج) باشد، باید منتظر بوده، پارسا باشد و به محاسن اخلاق عمل کند. این حدیث متضمن چند نکته است. نکته اول امر قلبی است. انسان باید امید به قیام حضرت داشته باشد و مبادا یأس و نومیدی در وجود او راه پیدا کند. نکته دوم اینکه انسان باید دوست داشته باشد که در شمار یاران حضرت قرار گیرد و در ایجاد عدل جهانی شرکت جوید. نکته سوم اینکه انسان باید دارای ورع و پارسایی بوده و از گناه اجتناب کند. نکته بعدی اینکه انسان باید از حسن خلق برخوردار باشد. بنابراین، انسان باید انتظار فرج کشیده و این انتظار روحافزا و دلپذیر را همراه خود داشته باشد. گنج بدون رنج حاصل نمیشود، به ویژه اینکه گنج انتظار قطعی است. انتظار فرج به معنای در انتظار ماندن و رنج کشیدن در راه تحصیل گنج قطعی بوده و چنین انتظاری شیرین است. کسی که میگوید با یک گل بهار نمیشود، گل ظاهری و گل بوستان طبیعت را نام برده است. بادهای خزان زیبایی گل بهاری را از بین میبرد، اما بشریت گلی را میشناسد که اگر در باغ جانهای بشر بروید و لب بر خنده نشاط باز کند، دنیا را از ظلم و ستم نجات داده و به سعادت میرساند. ایکنا ـ امام زمان(عج) چه ویژگیهای شخصیتی دارند؟ انسان باید به ساحت مقدس امام عصر(عج) معرفت پیدا کرده و بداند که اراده آن حضرت بر اراده او مسلط است. قدرت حضرت بر قدرت انسان قاهر است و باید در این طلبه، سلطنت و قاهریت تأمل کرد. بشر باید به ولایت تکوینی حضرت مهدی(عج) معرفت پیدا کند. ایشان سلطان عالم به سلطنت پروردگار بوده و به مالکیت خدا مالک است. آن حضرت از خود هیچ ندارد و تمامی این نعمتها عطای پروردگار است. اینجاست که از معرفت به درگاه ایشان عرضه میداریم که «أعطني مما أعطاك الله؛ از آنچه که خدای بزرگ به شما عطا کرده، به ما هم عطایی کنید». آن حضرت از خود ما به ما اولی است و هر کمال و فیضی که میرسد، به برکت اوست. لذ باید او را از خود نیز بیشتر دوست بداریم. جهان همانند انگشتری دور انگشت ایشان میچرخد و از نگاه چشم آن حضرت که چشم الهی است، جان میگیرد و انسانها در این میان از پیوند و توسل به آن حضرت غافل بوده و در این جنبه مقصرند. بنابراین، باید آن حضرت را حداقل به عنوان یک پدر مهربان شناخت. حضرت ثامنالحجج(ع) در وصفی برای امام و حجت خدا فرمودند که باید امام زمان(عج) را به عنوان پدری مهربان شناخت. پدر در مقابل فرزند احساس مسئولیت میکند و پیش از آنکه به فکر راحتی خود باشد، به فکر آسایش فرزند بوده و بهترین امکانات را بدون هیچ توقعی برای او فراهم میکند. وقتی پدر مشاهده میکند که فرزندش آسایش روحی و مادی دارد، مسرور میشود و چه بسا سرور او بیشتر از شادی فرزند باشد. وضعیت کسی که این محبت را درک کند و به امام عصر(عج) به این چهره بنگرد، در قبال امام زمان(عج) تغییر خواهد کرد. یکی از وجوهی که برای استغفار معصومین(ع) گفته شده، این است که استغفار ایشان، استغفاری برای شیعیان و محبان گنهکار خویش است. این یکی از وجوه استغفار است. در زیارت آل یاسین اینگونه آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفر؛ سلام بر تو، هنگامی که حمد میگویی و استغفار میکنی». لذا این استغفار برای شیعیان گناهکار است. وقتی احساس کنیم که امام عصر(عج) برای ما استغفار میکنند، شرمنده شده و سر به زیر میافکنیم و باید دوستدار چنین پدر مهربانی باشیم. در احادیث نه تنها امام(عج) را به عنوان والد شفیق معرفی کردهاند، بلکه محبت ایشان را همانند محبت یک مادر بسیار مهربان دانستهاند. بالاترین نمونه محبت و عاطفه، محبتی است که مادر به فرزند خود دارد که این موضوع ضربالمثل همه اقوام است. لذا باید این موضوع را باور کنیم که محبت امام عصر(عج) به ما بیش از محبت پدر و مادر مهربان است. بنابراین، همان انتظاری که از پدر و مادر خویش داریم را نیز میتوانیم از امام عصر داشته باشیم. همگی باید حوائج خویش را به درگاه آن حضرت عرضه بداریم؛ گرچه بزرگترین حاجت این است که ظهور امام عصر(عج) رخ دهد که برآورده شدن همه حوائج در ظهور نهفته است. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باید بدانیم که امام عصر(عج) ولی نعمت ما بوده و خداوند به برکت او نعمتهای خود را به ما عطا میکند. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) سزاوار است کسی که نعمتی به او از سوی کسی رسیده، این کار منعم را به زیبایی تلافی کند. حضرت در ادامه فرمودند که اگر انسان نمیتواند نعمت منعم را به زیبایی تلافی کند، حداقل در حد توان خود از او تعریف و تمجید کرده و او رابه نیکی ستایش کند. اگر زبان انسان در این جهت الکن شد و توانایی نداشت، باید نعمت را شناحته و محبت منعم را به دل بگیرد. اگر انسان در این زمینه نیز کوتاهی کرد، دیگر اهلیت و صلاحیت این نعمت را ندارد. محبت به امام عصر(عج) کلیدی برای رسیدن به کمالات است. البته محبتی که همراه با پیروی و اطاعت از امام عصر(عج) باشد. گفتوگو از محسن مسجدجامعی انتهای پیام∎