قدس؛ در حالی که قریب الوقوع بودن توافق ریاض و تلاویو یکی از فانتزیهای دیپلماتیک ترامپ است اما به نظر میرسد واقعیتهای ریشه دار منطقهای، تغییر منافع در غرب آسیا، و آرمانهای ملی فلسطین، آن را بیش از یک امر قریب الوقوع، به سرابی دست نیافتنی تبدیل میکند.
روز ۴ فوریه، دونالد ترامپ در نشستی مطبوعاتی در کنار بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید در پاسخ به این پرسش که آیا مقامات سعودی تشکیل کشور فلسطین را به عنوان پیش شرط برای به رسمیت شناختن اسرائیل مطرح کردهاند، به سرعت پاسخ داد: نه، آنها چنین درخواستی نکردهاند!
وزارت امور خارجه عربستان سعودی اما بلافاصله در واکنشی با بیان اینکه موضع این کشور در مورد تشکیل کشور فلسطین «محکم و تزلزل ناپذیر» است، تاکید کرد که ریاض در غیر این صورت هیچ توافقی با تل آویو نخواهد داشت.
محمد بن سلمان ولیعهد سعودی تاکید کرد که عربستان سعودی به تلاشهای بی وقفه خود برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی ادامه خواهد داد و بدون تحقق آن روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد. در این بیانیه همچنین تاکید شده است که موضع عربستان در این مورد غیرقابل مذاکره است و مشمول مصالحه نیست.
به نوشته گاردین، علیرغم خوش بینی شدید تیم سیاست خارجی جدید ترامپ، و تبلیغات وسیع پیرامون توافق عادی سازی، این مهم همانطور که برای سلف او، جو بایدن بود، برای ترامپ نیز همچنان به شکل یک هدف دست نیافتنی باقی خواهد ماند؛ در حالی که واشنگتن اصرار دارد که چنین توافقی به طور بالقوه نزدیک است، یک تحلیل واقع بینانهتر نشان میدهد که مسیر دستیابی به توافق، همچنان مملو از موانع است.
قطعه گمشده پازل آرزوهای آمریکا و اسراییل
توافق ابراهیم که در دوره اول حضور ترامپ در کاخ سفید کلید خورد، در واشنگتن به عنوان یک پیشرفت تاریخی در دیپلماسی غرب آسیا مورد استقبال قرار گرفت و رژیم اشغالگر را وارد روابط رسمی با امارات، بحرین، مراکش و سودان کرد. با این حال، غیبت آشکار عربستان سعودی - با نفوذترین کشور عربی - قطعه گمشده در پازلی بود که ایالات متحده و اسرائیل بیش از همه آرزوی تکمیل شدنش را داشتند.
دوران حضور بایدن، رویکرد واشنگتن اما به جای پیشبرد ابتکار ترامپ، عملا این تلاشها را تضعیف کرد. حمایت بی قید و شرط بایدن از جنگ نسل کشی اسرائیل علیه غزه و اقدامات نظامی وحشیانه تلاویو در لبنان، بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان را از آمریکا دور کرد و احتمال توافقات عادی سازی جدید را کاهش داد.
در همین حال، پکن از اعتبار رو به زوال واشنگتن استفاده کرد و در سال ۲۰۲۳، اقدام دیپلماتیک قابل توجهی را با میانجیگری در برقراری مجدد روابط تاریخی بین عربستان سعودی و ایران انجام داد.
علیرغم وقوع تغییرات گسترده در عرصه میدانی، واشنگتن همچنان معتقد است که توافق بین بزرگترین صادرکننده نفت جهان و تلاویو همچنان قابل دستیابی است؛ چنانکه مایک والتز، مشاور امنیت ملی جدید دولت ترامپ، دستیابی به توافق صلح بین ریاض و تل آویو را یک «اولویت بزرگ» برای دولت جدید ترامپ دانست.
هشدار سعودیها؛ توافق بر اساس شرایط چه کسی؟
در حالی که مقامات سعودی با پیوند دادن عادی سازی روابط با اسرائیل به تشکیل کشور فلسطین، خط مشخصی دیپلماسی خود را ترسیم کردند، نه اسرائیل و نه دولت جدید ترامپ هیچ تمایلی برای سازگاری با خواستههای عربستان نشان نداده اند.
بسیاری از طرفداران و حامیان مالی اصلی ترامپ، مانند میریام ادلسون، و همچنین دولت اسرائیل، نه تنها با تشکیل کشور فلسطین به هر شکل و شیوهای مخالفند بلکه آشکارا در مورد الحاق کل کرانه باختری به اراضی اشغالی صحبت میکنند؛ بنابراین، هنوز مشخص نیست که ترامپ چگونه قصد دارد دو دیدگاه و انتظارات بسیار متضاد را در راستای رسیدن به توافق ابراهیم، با هم آشتی دهد.
جوزپه دنتیس، تحلیلگر موسسه ایتالیایی مطالعات سیاسی، ترامپ احتمالاً مجبور خواهد شد تا از رویکرد امتحان شده قدیمی خود مبنی بر تکیه بر توافقنامه ابراهیم بهعنوان چارچوب و در عین حال احیای عناصر به اصطلاح «معامله قرن»، عقب نشینی کند.
به گفته دنتیس هدف نهایی چنین تلاشهایی به حاشیه راندن کامل آرمان فلسطین و سوق دادن آن به حاشیه برنامه های منطقه ای و جهانی است.
به نوشته وبگاه تحلیل پولیتیکو، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که دولت ترامپ جنگ صلیبی جدیدی را علیه «انتفاضه جهانی» و کسانی که جرات انتقاد از اسرائیل یا اصرار بر تعقیب جنایات جنگی اسرائیل را دارند، به راه خواهد انداخت.
درواقع رویکرد ترامپ اساساً حول یک محور و رسیدن به یک گزینه مشخص در مذاکرات میچرخد؛ یا میپذیرید یا مذاکره را ترک میکنید؛ همین رویکرد تهاجمی ترامپ در رابطه با توافق ابراهیم و در قبال ریاض، میتواند برای آمریکا و منافع آن در خاورمیانه نتیجه معکوس داشته باشد؛ به خصوص اگر پادشاهی سعودی به رد این شرایط ادامه دهد، خطر همسویی نزدیکتر با برنامههای دیگر بازیگران بین المللی مانند چین یا روسیه، میتواند منافع واشنگتن در منطقه را با مخاطرات جدی مواجه سازد.
سرمایهگذاری عربستان در آمریکا:اهرم فشار یا خرید زمان؟
برخی ناظران بر این باورند که اظهارت اخیر مقامات عربستان سعودی مبنی بر قصد ریاض برای سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در ایالات متحده طی چهار سال آینده، میتواند به عنوان رشوه به ترامپ در ازای کاهش فشار در مورد توافق عادی سازی عربستان و اسرائیل و سایر مسائل ژئوپلیتیکی تلقی شود.
اما به نوشته پولیتیکو علیرغم جذابیتی که چنین تعهد اقتصادی مهمی برای ترامپ خواهد داشت اما بعید است که بتواند او را از اهدافش در این رابطه منحرف یا منصرف کند. البته به نظر می رسد ریاض با این پیشنهاد جذاب اقتصادی، اهدافی فراتر از بحث عادی سازی توافقات با اسرائیل، مثل تقویت تفاهم و همکاری با دولت جدید واشنگتن را مدنظر قرار داده است.
پل راجرز، استاد بازنشسته مطالعات صلح در گروه مطالعات صلح و روابط بینالملل در کالج برادفورد، در این باره میگوید: موفقیت ترامپ برای توافق با عربستان سعودی دستنیافتنی به نظر می رسد چرا که اظهارات اخیر او در مورد گزینه اخراج فلسطینی ها از غزه نشان دهنده رابطه بسیار نزدیک با جناح های سیاسی راست افراطی اسرائیل است و همین مسئله باعث میشود سعودی ها از هر نوع توافقی با تلاویو دوری کنند و برای ریاض مهم نیست چه کسی چه پیشنهادی میدهد.
تلاش برای محو کامل آرمان فلسطین؛برنامهای فاقد مشروعیت
فراتر از محاسبات ژئوپلیتیکی، احساسات عمومی در جهان عرب همچنان یک مانع بزرگ بر سر راه عادی سازی است؛ رد کردن موضوع تشکیل یک دولت فلسطینی، همراه با فشار تهاجمی گسترده برای برقراری روابط بین عربستان و اسرائیل، در نظر افکار عمومی جهان عرب، تلاش برای محو کامل آرمان فلسطین تلقی میشود و در میان جمعیت های عرب و مسلمان برنامهای فاقد مشروعیت است.
علاوه بر این، بسیاری از ناظران بر این باورند که جنایات جنگی اسرائیل و نسل کشی در غزه، ادامه مذاکرات صلح را برای محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، بسیار دشوار و ناراحت کننده کرده است.
اما دیدگاههای کشورهای منطقه علیه عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس محدود به جنگ بی رحمانه ۱۵ ماهه در غزه نیست و مخالفتها با توافق عادی سازی ریشه در سالها گذشته دارد. شاخص افکارسنجی کشورهای عرب درسال ۲۰۲۲ نشان میدهد که به طور متوسط ۸۴ درصد از شهروندان ۱۴ کشور عربی و مسلمان منطقه، روابط دیپلماتیک با اسرائیل را رد میکنند؛ این ارقام موید این مسئله مهم است که مجریان عرب توافق ابراهیم حتی در تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی کشورهای خود توفیقی نداشتهاند.
در این میان جنگ غزه، دیدگاههای ضد اسرائیلی را در عربستان سعودی تقویت کرده است و دست آورد توافق عادی سازی بدون قید و شرط با اسرائیل فقط بیثبات کردن جایگاه و وجهه ولیعهد در داخل شبه جزیره عربستان و خارج از این کشور و عاملی برای تحقیر شخص بن سلمان خواهد بود؛ چرا که ولیعهد سعودی پیش از این علناً اقدامات اسرائیل در غزه را محکوم کرده و آن را به عنوان «نسل کشی» به رسمیت شناخته است.
هر توافقی بدون درنظرگرفتن حقوق فلسطینیان سرابی در بیابان است
با وجود همه گمانهزنیها درباره توافق ریاض و تلاویو در این زمینه، فشار برای دستیابی به توافق احتمالی، بیش از اینکه رنگ و بوی پیشرفت دیپلماتیک به خود بگیرد، شبیه سرابی است که تصورات خیالی واشنگتن و تل آویو ساخته و پرداخته کردهاند.
در چنین شرایطی حتی اگر چشم انداز توافق احتمالی عربستان و اسرائیل را مثبت ارزیابی کنیم، این توافق به این معنی خواهد بود که فلسطینیان در آینده اهمیت سیاسی کمتری خواهند داشت و این مسئله منطقه را به سمت رادیکال تر شدن سوق خواهد داد؛ قطعا افکار عمومی در کشورهای عربی و مسلمان منطقه چنین مسئلهای را برنمی تابد و واکنش گروههای مقاومت فلسطینی و کشورهای حامی مقاومت فلسطین را در پی خواهد داشت؛ شاید تاکتیکهای تهاجمی ترامپ بتواند برخی مقامات و سران کشورهای غربی منطقه را مرعوب کند اما هرگز نخواهد توانست تغییری در نگرشهای عمیق منطقهای ایجاد کند.
بدیهی است که پیگیری هرگونه توافقی بدون در نظر گرفتن خواسته مردم فلسطین و بدون در نظر گرفتن امتیازات عمده برای فلسطینیها میتواند تنش ها را چه در سرزمینهای فلسطینی و چه در سراسر منطقه غرب آسیا بیشتر شعله ور کند و منطقه را به سمت بی ثباتی بیشتر سوق دهد.
در حال حاضر، مفهوم توافق میان عربستان و اسرائیل بیشتر خیالی است تا واقعیت؛ توهمی که به جای اینکه ریشه در واقعیتهای سیاسی داشته باشد با تفکرات واهی تداوم یافته است.