شناسهٔ خبر: 71252994 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

درباره «ناتوردشت» ساخته محمدرضا خردمندان؛ درامی پرتعلیق و قصه‌گو

«ناتور دشت» اگرچه در روایت خود گاهی کشدار می‌شود و دیر راه می‌افتد اما درامی پرتعلیق و قصه‌گو است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگی قدس، وقتی هسته اصلی یک داستان بر مبنای ناپدید شدن یک کاراکتر شکل بگیرد، طبیعتاً اجزای آن هم خود به خود کنار یکدیگر قرار می‌گیرند؛ از تلاش برای یافتن گمشده که آمیخته به هیجان و تنش، تعلیق و دلهره است تا آدم‌هایی خیر و شر که در این ماجرا نقش‌های کلیدی دارند. بنابراین همه چیز برای خلق داستانی جذاب فراهم است، اما شیوه روایت کلیدی‌ترین بخش ماجراست. فیلم‌هایی که عموماً با ربوده شدن یا گم شدن یک کاراکتر شروع می‌شوند دو راه پیش رو دارند؛ غافل‌گیری یا تعلیق! در شیوه نخست کاراکترها در خط داستانی خود با فراز و فرودهایی باید به دنبال گمشده بگردند و همه چیز در انتهای داستان مشخص می‌شود اما شکل دیگر آن هم این است که مخاطب از ابتدا می‌داند چه کسی در این ماجرا دست داشته و در این مسیر به عنوان شخص سوم با آدم‌های قصه همراه می‌شود. شیوه دوم هم جذاب‌تر است و هم مشکل‌تر. هیچکاک تفسیر جالبی از این شکل روایت دارد و می‌گوید تصور کنید ما دور این میز در حال صحبت هستیم و ناگهان بوم! بمب منفجر می‌شود و یک اکشن خلق می‌شود اما وقتی می‌دانیم بمبی در زیر میز وجود دارد که چند نفر دور آن نشسته‌اند و ۵ دقیقه دیگر منفجر می‌شود، آن وقت است که یک تعلیق خاص خلق می‌شود؛ همان فرمولی که خردمندان برای شیوه روایت داستانش از آن بهره گرفته و با تعلیقی جذاب یک درام دیدنی خلق کرده است.

«ناتور دشت» دومین ساخته محمدرضا خردمندان نام خود را در حالی از رمان معروف سلینجر وام گرفته که داستانش با محتوای کتاب بی‌ارتباط است، اما در جهان داستانی فیلم عنوانی کارآمد دارد و لقب قهرمان قصه است. فیلم با الهام از داستانی واقعی ساخته شده و هسته اصلی آن درباره ماجرای گم شدن دختری به نام «یسنا» است که اردیبهشت ۱۴۰۳ در روستای کلاله استان گلستان ناپدید شد. فیلم با معرفی دو شخصیت کلیدی‌اش احمد و آیهان با بازی‌ هادی حجازی‌فر و میرسعید مولویان آغاز می‌شود؛ احمد پیران محیط‌بان بازنشسته عازم سفری به تهران برای تماشای مسابقه کشتی پسرش صابر است، اما با شنیدن خبر گم شدن یسنا از رفتن منصرف می‌شود و اهالی رحمت‌آباد و روستای‌های اطراف را برای کمک بسیج می‌کند.آیهان که قبلاً معتاد بوده حالا پیش احمد کار می‌کند و عاشق دختری به نام حلماست که پدرش با ازدواج او مخالف است. آیهان تمام تلاش خود را می‌کند که احمد پیران را از ماندن در روستا منصرف و راهی سفرش کند اما احمد در روستا می‌ماند.

فیلم به خوبی توانسته از جذابیت‌های بصری جغرافیا استفاده کند و با قاب‌های تماشایی فضای گرمی به فیلم ببخشد؛ تکرار مستمر پخش شدن کاه در هوا هم به عنوان یک عنصر تصویری، کمک زیادی به لطافت قاب‌ها کرده است؛ با این حال فیلم سکانس‌های جذاب کم ندارد و آزاد کردن پرندگان وحشی توسط احمد هم از صحنه‌های دیدنی آن است. موسیقی درخشان حامد ثابت نیز در خدمت فیلم قرار گرفته و با داستان عجین شده است؛ در کنار این‌ها باید به بازی درخشان میرسعید مولویان اشاره کرد که در جان‌بخشی به شخصیتی چندلایه و پیچیده به خوبی عمل کرده و توانسته در قامت جوانی شرور، زخم‌خورده و عاشق ظاهر شود.‌ هادی حجازی‌فر نیز به یمن یک سکانس نفسگیر و تماشایی که نقطه عطف و طلایی فیلم است، حضورش در «ناتور دشت» را به یاد ماندنی کرده است.

«ناتور دشت» اگرچه در روایت خود گاهی کشدار می‌شود و دیر راه می‌افتد اما درامی پرتعلیق و قصه‌گو است که توجه ویژه‌ای به محیط زیست دارد و دینش را هم به طبیعت ادا می‌کند.