شناسهٔ خبر: 71248587 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

در آستانه انفجار نور

در شب بیستم بهمن ۱۳۵۷، تهران به صحنه نبردی سرنوشت‌ساز بدل شد. گارد شاهنشاهی با مسلسل‌های آتشین به همافران نیروی هوایی یورش برد، اما فریاد الله‌اکبر مردم، شراره‌های مقاومت را در خیابان‌های شرق تهران شعله‌ور ساخت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، بیستم بهمن ۱۳۵۷، آسمان تهران بوی باروت و خون گرفت، درحالی‌که تصاویر امام خمینی (ره) از دوران تبعیدش در پاریس از تلویزیون پخش می‌شد و شعارهای همافران در حمایت از رهبر انقلاب گوش‌ها را می‌لرزاند، ناگهان گلوله‌های گارد شاهنشاهی سکوت پادگان نیروی هوایی را در هم شکست. همافرانی که تنها سلاحشان ایمان بود، در برابر سیل آتش ایستادند، اما گلوله‌ها بی‌رحمانه سینه‌هایشان را شکافت.

صدای رگبارها به بیرون از پادگان دوشان‌تپه رسید و مردم شرق تهران را به خیابان‌ها کشاند. ابتدا کسی نمی‌دانست چه رخ داده است، برخی گمان می‌کردند که گارد شاهنشاهی به مدرسه علوی، محل استقرار امام (ره)، یورش برده است، اما خبر هجوم به همافران، همچون آتشی در خرمن شعله کشید. فریادهای الله‌اکبر از پشت‌بام‌ها برخاست، تلفن‌ها یکی پس از دیگری زنگ خورد و مردم خانه‌به‌خانه، یکدیگر را به میدان مبارزه فراخواندند.

در آن سو، بختیار همچنان بر توهم قدرت خود ایستاده بود. تهدید می‌کرد، هشدار می‌داد، اما دیگر صدایش پژواکی نداشت. امام (ره) اما، با صلابت همیشگی، در جمع نمایندگان شورای هماهنگی اعتصابات، خون‌سردی و استقامت را یادآور شد و نوید پیروزی داد. در دانشگاه تهران، مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، برای نخستین‌بار برنامه‌های آینده را تشریح کرد، سخنانی که از رادیو و تلویزیون پخش شد و امید را در دل‌های بسیاری زنده کرد.

با فرارسیدن شب، تهران دیگر آرام نبود. پادگان دوشان‌تپه به محاصره مردم درآمده بود. گارد شاه که تا دندان مسلح بود، رودرروی ملتی ایستاده بود که چیزی جز ایمان و خشم مقدس در دل نداشت. برخی می‌گفتند حمله به پادگان خطرناک است، اما گروهی دیگر، مصمم‌تر از همیشه، فریاد می‌زدند که یاریِ همافران وظیفه‌ای مقدس است.

در میانه این آشوب، امام خمینی (ره) با پیامی تاریخی، حمله به نیروی هوایی را محکوم کردند و به ارتش هشدار دادند که هرچه زودتر نیروهای گارد را از خیابان‌ها بازگرداند، در غیر این صورت، تصمیم نهایی را خواهند گرفت، همچنین بار دیگر اعلام کردند که اطلاعیه‌های حکومت نظامی، خدعه‌ای بیش نیست و از مردم خواستند با حضور گسترده در خیابان‌ها، توطئه رژیم را در هم شکنند.

آن شب تهران نخوابید. گلوله‌ها تا بامداد شلیک شد، اما روشنایی صبح، نوید روزهای پایان طاغوت را می‌داد. شب خونین بیستم بهمن، آغازی بر فروریختن آخرین سنگرهای رژیم شاهنشاهی شد؛ شبی که انقلاب را یک گام دیگر به انفجار نور نزدیک‌تر کرد.