شناسهٔ خبر: 71247215 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«شهروند» تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر یکدست شدن زندگی روزمره کاربران را بررسی می‌کند

الگو یا اجبار؟!

استفاده عموم مردم از شبکه‌های مجازی باعث پدیدارشدن نقاط مشترک زیست انسانی شد

صاحب‌خبر -

  [ حانیه جهانیان ]  در دنیای امروز، شبکه‌های اجتماعی به بخشی جداناشدنی از زندگی بشری تبدیل شدند. مجموعه‌ای از راهکارها و شیوه‌های آسان‌تر و به‌روزتر برای زیست روزمره. شبکه‌های اجتماعی تأثیرات عمیقی بر زندگی روزمره و روابط انسانی دارند. این اتفاق به نحوه مواجهه و استفاده کاربران به این مباحث بستگی دارد. اینکه شیوه‌های اثرگذاری چالش‌برانگیز یا مفید باشند، همگی با توجه به فرد و فاکتورهای متنوع آن متفاوت است. در چنین موقعیتی باید تمامی ابعاد مثبت و منفی یک پدیده را به دقت بررسی کرد. در این گزارش قصد داریم تا به نقش عمیق فضای مجازی و شبیه‌شدن الگوی زیستی کاربران بپردازیم که در ادامه می‌خوانید.

ماجرا چه بود؟
زیست مجازی به مجموعه‌ فعالیت‌ها، تعاملات و زندگی‌هایی اشاره دارد که در بستر شبکه‌های دیجیتال و مجازی شکل می‌گیرد. این مفهوم با ظهور فناوری‌های نوین، بخصوص اینترنت و رسانه‌های اجتماعی، به‌طور قابل توجهی گسترش یافته است. زیست مجازی به معنای زندگی در فضایی است که به واسطه فناوری‌های دیجیتال و اینترنت شکل گرفته و در آن تعاملات اجتماعی، فعالیت‌ها و تجربیات بشری به شدت تحت تأثیر بسترهای مجازی قرار گرفته‌اند. امروزه، شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین و برنامه‌های ارتباطی، بخش عمده‌ای از زندگی روزمره افراد را تشکیل می‌دهند و بسیاری از مردم از این فضا برای برقراری ارتباط با دوستان، خانواده و جامعه استفاده می‌کنند. این نوع زیست می‌تواند مزایایی نظیر ایجاد فرصت‌های جدید برای یادگیری و کسب اطلاعات، برقراری ارتباطات گسترده و حتی تجربه‌ فرهنگ‌های مختلف را به ارمغان آورد. اما اگر اعتدال در الگوگیری از فضای مجازی کنترل نشود می‌تواند باعث یکدست‌شدن و نبود تفاوت در زندگی کاربران شود.

نظریه مارپیچ سکوت
نظریه مارپیچ سکوت (Spiral of Silence) یک نظریه ارتباطی است که توسط الیزابت نوئل-نیومن در دهه 1970 مطرح شد. این نظریه به بررسی چگونگی تأثیر نگرش‌ها و نظرات عمومی بر رفتار افراد می‌پردازد. افراد تمایل دارند نظرات و نگرش‌هایی را که در جامعه غالب هستند، ابراز کنند و از بیان نظرات مخالف خودداری کنند. کاربران نگران هستند که اگر نظرات مخالف را بیان کنند، ممکن است مورد انتقاد یا طرد قرار بگیرند. این ترس باعث می‌شود که آن‌ها نظرات خود را پنهان کنند رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی به نگرش‌های عمومی دارند و می‌توانند به تقویت یا تضعیف نظرات خاص کمک کنند. این مفهوم به این معناست که زمانی که یک نظر غالب وجود دارد، افرادی که نظر مخالف دارند، به دلیل ترس از انزوا، کمتر به بیان نظر خود می‌پردازند و این باعث می‌شود که نظر غالب بیشتر تقویت شود. بازنمایی مارپیچ سکوت در رسانه و سیاست اتفاقی متداول است. به طور مثال؛ افراد ممکن است به دلیل ترس از انتقادات اجتماعی، از بیان نظرات سیاسی خود خودداری کنند یا نظرات غالب مرتبط با رسانه ممکن است باعث سکوت افرادی شود که نظرات متفاوتی دارند. در انتها نظریه مارپیچ سکوت نشان می‌دهد که چگونه هنجارهای اجتماعی و ترس از انزوا می‌تواند بر بیان آزادانه نظرات تأثیر بگذارد و به شکل‌گیری یک چرخه منفی منجر شود که در آن تنها نظرات غالب شنیده می‌شوند.
انطباق زندگی روزمره با استانداردهای کف مجازی
امیرعباس داوودی، کارشناس ارشد مدیریت رسانه درباره نقش فضای مجازی و یکدست شدن زیست اجتماعی به «شهروند» می‌گوید:« برای درک تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر یکدست و شبیه شدن زندگی کاربران، می‌توانیم به چند استدلال کلیدی بپردازیم. شبکه‌های اجتماعی به دلیل الگوریتم‌هایی که محتوای محبوب را ترویج می‌دهند، باعث می‌شوند کاربران بیشتر تحت تأثیر تبلیغات و محتوای خاص قرار گیرند. این فرآیند انتخاب‌های کاربران را محدود می‌کند و آن‌ها را به سمت محصولات و تعاملات مشابه سوق می‌دهد. تصاویر و محتوای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی معمولاً شامل استانداردهای خاصی از زیبایی و زندگی ایده‌آل است. این استانداردها می‌توانند به نحوی فشار اجتماعی ایجاد کنند که کاربران تلاش کنند خود را با آن‌ها مطابقت دهند، که به نوبه خود می‌تواند به یکنواختی در انتخاب‌ها و سبک زندگی منجر شود. افراد به طور طبیعی تمایل دارند رفتار و نظرات خود را با دیگران تطبیق دهند. با توجه به اینکه شبکه‌های اجتماعی محیطی را فراهم می‌کنند که در آن افراد به طور مداوم با نظرات و سبک‌های زندگی دیگران مواجه می‌شوند، این انطباق اجتماعی ممکن است بیشتر شود و باعث شبیه شدن رفتارها و نظرات شود. شبکه‌های اجتماعی این امکان را ایجاد می‌کنند که افراد به صورت آنلاین خود را معرفی کنند، اما این معرفی می‌تواند تحت تأثیر انتخاب‌های دیگران باشد. به همین دلیل، افراد ممکن است تلاش کنند هویت خود را بر اساس تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی دیده‌اند شکل دهند، که می‌تواند منجر به یکدست شدن هویت‌ها شود.»
کاهش خلاقیت و تنوع در انتخاب‌ها
 داوودی ادامه می‌دهد:«با افزایش فشار برای انطباق و توجه به ترندها، خلاقیت و تنوع در انتخاب‌ها کاهش می‌یابد. این پدیده می‌تواند به یکنواختی بیشتر در جامعه منجر شود و افراد را به تقلید از یکدیگر ترغیب کند.تعاملات در شبکه‌های اجتماعی ممکن است به کاهش تعاملات حضوری و کاهش کیفیت روابط انسانی منجر شود. این می‌تواند به شکل‌گیری روابط مبتنی بر الگوهای رفتار مشابه و یکنواختی در نحوه ارتباط‌گیری کمک کند. در نتیجه، شبکه‌های اجتماعی می‌توانند با ترویج استانداردها، فشارها و انتخاب‌های مشابه، به یکدست شدن و شبیه شدن زندگی کاربران منجر شوند. به همان اندازه که این شبکه‌ها مزایای خود را دارند، مانند آسان کردن ارتباطات و به اشتراک‌گذاری تجربیات، لازم است کاربران به تأثیرات منفی آن‌ها نیز توجه داشته باشند و سعی کنند تنوع و فردیت خود را حفظ کنند.»

همگرایی سلایق
نرگس شفاف،کارشناس، مترجم و ‌ارشد مدیریت رسانه درباره نقش فضای مجازی و کاهش تنوع سلایق انسانی معتقد است:« شبکه‌های اجتماعی با مکانیسم‌های مختلفی به یکدست‌سازی و شباهت زندگی کاربران دامن می‌زنند. این فرآیند را می‌توان از چند منظر تحلیل کرد.  پلتفرم‌ها از الگوریتم‌هایی استفاده می‌کنند که محتوای پُرطرفدار یا جذاب را به طور گسترده توزیع می‌کنند. این باعث می‌شود ترندها (مثل چالش‌ها، مُدها، یا حتی ایده‌ها) به سرعت در میان میلیون‌ها کاربر تکرار شوند. وایرال شدن یک رقص یا جمله خاص در تیک‌تاک، که کاربران را به تقلید از آن ترغیب می‌کند تا از قافله عقب نمانند.کاربران برای دریافت لایک، نظر مثبت، یا اشتراک‌گذاری، اغلب به سمت محتوایی می‌روند که پیش‌تر مورد پذیرش جمع قرار گرفته است. این چرخه، «همگرایی سلیقه‌ها» را تقویت می‌کند. مثل عکس‌های «سلفی در مکان‌های توریستی مشابه» یا استفاده از فیلترهای زیبایی استانداردشده برای نزدیک شدن به ایده‌آل‌های رایج.»

کلیشه و فاصله‌گرفتن از خلاقیت
شفاف ادامه می‌دهد:«شبکه‌های اجتماعی مرزهای جغرافیایی را کمرنگ می‌کنند و فرهنگ مسلط (مثل سبک زندگی غربی) را به عنوان هنجار جهانی معرفی می‌کنند. در نتیجه، علایق، ارزش‌ها، و حتی زبان کاربران (مثلاً استفاده از اصطلاحات انگلیسی) به شکلی مشابه شکل می‌گیرد. گسترش جهانی مُد «استارباکس» یا علاقه به سریال‌های نتفلیکس در جوامع مختلف. الگوریتم‌های کاربران را در حباب‌های فکری قرار می‌دهند و تنها محتوایی را نشان می‌دهند که با عقاید قبلی آنها همسو است. این موضوع اگرچه در ظاهر باعث تنوع می‌شود، اما در واقع گروه‌های بزرگتری از کاربران را حول ایده‌های مشابه گرد هم می‌آورد. تشدید قطبی‌سازی سیاسی در توئیتر، اما همزمان با شکل‌گیری اکثریتی که تنها به یک روایت خاص اعتماد می‌کنند. اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها با تبلیغ سبک زندگی خاص (مثلاً لوکس‌گرایی، تناسب اندام افراطی، یا مصرفگرایی) به کاربران القا می‌کنند که موفقیت و خوشبختی در گرو دنبال‌کردن این الگوهاست.  تبلیغ محصولات زیبایی یکسان توسط اینفلوئنسرهای مختلف، که منجر به استانداردشدن تصویر «زیبایی ایده‌آل» می‌شود. کاربران تمایل دارند خود را مطابق معیارهای پذیرفته‌شده اجتماعی (مثلاً شاد، موفق، یا ماجراجو) نمایش دهند و از نشان دادن ویژگی‌های منحصربه‌فرد یا تجربه‌های نامتعارف اجتناب می‌کنند. این امر منجر به ایجاد پروفایل‌های «کلیشه‌ای» می‌شود . انتشار عکس‌های «تک‌فریمِ کامل» از زندگی که واقعیت‌های روزمره را پنهان می‌کند. نمایش مداوم تجربه‌های دیگران (مثلاً سفر، مهمانی، یا خرید) کاربران را تحت فشار قرار می‌دهد تا برای احساس تعلق، همان رفتارها را تکرار کنند. هجوم به خرید محصولات تکنولوژی جدید صرفاً به دلیل دیدن تبلیغات پی در پی. شبکه‌های اجتماعی از طریق تقویت هنجارهای جمعی، محدودکردن گزینه‌های نمایشی، و ایجاد سیستم پاداش مبتنی بر پیروی از ترندها، به تدریج سبک زندگی، ارزش‌ها، و حتی رویاهای کاربران را به سمتی هدایت می‌کنند که شباهت‌هایشان بیش از تفاوت‌هایشان برجسته شود. هرچند این پلتفرم‌ها به صورت نظری امکان نمایش تنوع را فراهم می‌کنند، اما مکانیسم‌های ذاتی آنها (مانند الگوریتم‌ها و اقتصاد توجه) عملاً همگرایی را تسهیل می‌کنند.»

شبکه‌های مجازی و کمرنگ شدن زیست فردی

از مهم‌ترین تاثیرات شبکه‌های اجتماعی بر کمرنگ‌شدن علایق فردی و عدم بازنمایی آن در اجتماع در ادامه آمده است:
گسترش اطلاعات: شبکه‌های اجتماعی به سرعت اطلاعات را منتشر می‌کنند و باعث می‌شوند فرهنگ‌ها و عادات مختلف به سرعت در بین افراد گوناگون پخش شوند. افراد به راحتی از الگوهای رفتاری و فرهنگی یکدیگر تقلید می‌کنند، که ممکن است به یکدست شدن فرهنگی منجر شود. شبکه‌های اجتماعی به ایجاد معیارهای اجتماعی جدید کمک می‌کنند که ممکن است باعث شبیه شدن رفتارها و سلیقه‌ها شود.  افراد ممکن است تحت فشار قرار بگیرند تا رفتارها و نگرش‌های مشابهی را اتخاذ کنند تا در جمع پذیرفته شوند.  با گسترش فرهنگ‌های غالب، تنوع فرهنگی و فردی ممکن است کاهش یابد. هویت‌های محلی و سنتی ممکن است تحت تأثیر فرهنگ‌های جهانی قرار گیرند و تضعیف شوند.
کاهش تعاملات واقعی: استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعی ممکن است منجر به کاهش تعاملات واقعی و حضوری شود. بسیاری از ارتباطات در شبکه‌های اجتماعی سطحی و غیرعمیق هستند و ممکن است به جای تقویت روابط انسانی، آن‌ها را تضعیف کنند.