جوان آنلاین: مرد جوانی که ۱۶ سال قبل در یک درگیری پسرعمویش را به قتل رسیده بود با اقدام خداپسندانه اولیای دم بخشیده شد. اولیای دم اعلام کردند به احترام اعیاد شعبانیه و به شرط اینکه خانواده او ۱۰ زندانی مالی را آزاد کنند، قاتل را میبخشند.
یکی از روزهای آبانماه ۱۳۸۷، اهالی روستایی در اطراف تهران به مأموران پلیس خبر دادند چند مرد در یکی از مزارع اطراف روستا درگیری خونینی را رقم زدهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی محل حادثه شدند و دریافتند چند مرد میانسال و جوان در مزرعه بزرگی با هم درگیر شدهاند و در جریان آن یکی از آنها زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است.
پسرعمو
بدین ترتیب مأموران پلیس برای بررسی حادثه به بیمارستان رفتند و مشخص شد در حادثه درگیری، پسر ۲۲ سالهای به نام محمد از ناحیه سر زخمی شده و در اتاق عمل تحت درمان است. درحالیکه تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، تیم پزشکی اعلام کرد تلاش برای نجات جان پسر جوان نتیجهای نداشته و وی بر اثر ضربه سختی که به سرش وارد شده، فوت کرده است.
با اعلام قتل پسر جوان، پرونده روی میز بازپرس جنایی قرار گرفت و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای تحقیقات وارد عمل شدند. بررسیها نشان داد روز حادثه مقتول و پدرش با عمویش درگیر میشوند که پسرعمویش به طرفداری از پدرش با میله آهنی ضربهای به سر محمد میزند و باعث مرگ او میشود.
اختلاف ملکی
تیم جنایی در نخستین گام در بیمارستان از پدر مقتول تحقیق کردند. وی در توضیح ماجرا گفت: «کارمان کشاورزی است و چند سالی میشود که روی زمینهای کشاورزیمان در اطراف تهران مشغول به کاریم و در همان حوالی هم زندگی میکنیم. پدرم ملک و املاک زیادی در اطراف تهران داشت و بعد از فوتش همه آنها به من و برادرم ارث رسید. یکی از زمینهایی که به من و برادرم ارث رسیده، زمین هزار متری است که حادثه خونین در آنجا رخ داد. زمین هزار متری از زمینهای مرغوبی است که من تصمیم داشتم روی آن کار و از آن درآمد کسب کنم، اما برادرم اصرار داشت زمین را بفروشیم. ما سر همین موضوع با هم اختلاف پیدا کردیم و چندبار هم مشاجره لفظی داشتیم و به نتیجهای هم نرسیدیم. اختلافات و درگیریهای ما روز به روز بیشتر میشد تا اینکه روز حادثه همراه پسرم سر مزرعه رفتیم تا با برادرم صحبت کنم. دقایقی با هم درباره اختلافمان حرف زدیم، اما صحبتهای ما به مشاجره لفظی رسید و درگیر شدیم. در درگیری پسرم به دست پسر برادرم به نام شاهرخ زخمی شد و در بیمارستان فوت کرد.»
عذاب وجدان
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران شاهرخ را تحت تعقیب قرار دادند، اما دریافتند وی پس از حادثه به محل زندگیاش نرفته است. درحالیکه جستوجو برای دستگیری قاتل ادامه داشت، شاهرخ به اداره پلیس رفت و خودش را تسلیم و به قتل اعتراف کرد.
وی گفت: «من با پسرعمویم هیچ مشکلی نداشتم، اما پدرهای ما به خاطر زمینهای کشاورزی با هم اختلاف داشتند. روز حادثه همراه پدرم به مزرعه کشاورزیمان رفتیم. پدر و عمویم با هم درگیر شدند و محمد به سمت پدرم حمله کرد و گلوی او را گرفت. من قصد قتل نداشتم و فقط میخواستم به پدرم کمک کنم که میلهای آهنی برداشتم و ضربهای به سر پسرعمویم زدم، اما فکر نمیکردم او فوت کند. پس از حادثه من و پدرم از آنجا رفتیم و عمویم پسرش را به بیمارستان منتقل کرد. چند ساعت بعد به بیمارستان رفتم و فهمیدم پسرعمویم فوت کرده است. خیلی پشیمان شدم و عذابوجدان به سراغم آمد، به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و به اداره پلیس آمدم.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه جنایت راهی زندان شد تا اینکه مدتی بعد برای محاکمه از زندان به دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد. قاتل در دادگاه اظهار پشیمانی کرد و گفت قصد قتل پسرعمویش را نداشته است و از اولیای دم خواست او را ببخشند، اما عمو و زنعمویش برای او درخواست قصاص کردند. قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهم و وکیلش، وی را مجرم شناختند و به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کردند. سپس متهم به حکم دادگاه اعتراض کرد، اما حکم قصاص وی در دیوان عالی کشور تأیید و برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرا فرستاده شد.
۳ بار پای چوبه دار
پس از این پرونده، متهم سیر مراحل اجرای حکم را طی کرد و نام شاهرخ در لیست افراد اعدامی قرار گرفت و او در نهایت برای اولین بار پای چوبه دار حاضر شد. وقتی طناب دار به گردن متهم انداخته شد، شاهرخ با گریه و التماس از اولیای دم درخواست بخشش کرد و پدر و مادر مقتول هم با میانجیگری تیم صلح و سازش به قاتل مهلت دادند. قاتل از پای چوبه دار راهی سلولش شد، اما مدتی بعد دوباره برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت. وی اینبار هم با گریه و التماس از عمو و زنعمویش مهلت خواست و دوباره از چوبه دار فاصله گرفت، اما اولیای دم همچنان اصرار به قصاص داشتند و او را برای همیشه نبخشیدند. متهم برای سومین بار نامش در لیست محکومان قصاص قرار گرفت، اما ۲۴ ساعت قبل از اجرای حکم اولیای دم در اقدامی خداپسندانه به دادسرا رفتند و قاتل را برای همیشه بخشیدند.
خواب شیرین
پدر مقتول در توضیح بخشش قاتل فرزندش گفت: «وقتی پسرم به قتل رسید، من و همسرم تصمیمی جز قصاص نداشتیم. قاتل پسر برادرم است، اما من و همسرم غم بزرگی کشیده بودیم و در هر صورت میخواستیم حکم قصاص را اجرا کنیم. میانجیگری بزرگان و ریشسفیدان ما را آرام نمیکرد، به همین دلیل هم شاهرخ را چندی قبل برای اولین بار پای چوبه دار بردیم. وقتی التماس کرد حسی به من و همسرم گفت به او مهلت بدهیم و در فرصت بعدی حکم را اجرا کنیم. آن شب که به شاهرخ مهلت دادیم، خواب شیرینی دیدم. پسرم به خوابم آمد، لباس نو به تن داشت و خوشحال بود. بار دوم که متهم پای چوبه دار حاضر شد و دوباره به او مهلت دادیم، شب دوباره پسرم به خوابم آمد و باز هم خیلی خوشحال بود، احساس کردم که او هم از اینکه حکم را اجرا نکردهایم، خوشحال است. دلمان راضی نمیشد قاتل پسرمان را ببخشیم تا اینکه ۲۴ ساعت قبل از اجرای حکم محمد دوباره به خوابم آمد. او لباس نو پوشیده و در جشنهای اعیاد شعبانیه شرکت کرده بود.»
شرط بخشش
پدر مقتول ادامه داد: من خوابهای پسرم را به فال نیک گرفتم و تصمیم گرفتیم قاتل را به احترام اعیاد شعبانیه ببخشیم تا روح پسرمان همچنان شاد باشد. الان به یک شرط قاتل را میبخشیم و شرطمان این است که خانواده شاهرخ ۱۰ زندانی مالی را که به خاطر بدهی به زندان افتادهاند، آزاد کنند تا شب عید این زندانیان هم کنار خانوادههایشان باشند. با اعلام این شرط از سوی اولیای دم، خانواده شاهرخ ۱۰ زندانی مالی را شناسایی و زمینه آزادی آنها را فراهم کردند. بدین ترتیب متهم پس از ۱۶ سال از زندان آزاد شد و به آغوش خانوادهاش بازگشت.