چرا عادیسازی روابط با اسرائیل و نادیده گرفتن فلسطینیها ثبات را به خاورمیانه نمیآورد؟
مغالطهای به نام «توافقنامه آبراهام»
صاحبخبر - امیر فرشباف: توافقنامههای آبراهام که مجموعهای از توافقهای عادیسازی روابط بود که سال 2020 بین اسرائیل و بحرین، مراکش و امارات متحده عربی امضا شد، همچنان دستاورد اصلی سیاست خارجی ترامپ از دوره اول ریاستجمهوری او محسوب میشود و مورد استقبال متحدان و سرسختترین مخالفان سیاسی او، از جمله حتی جو بایدن، رئیسجمهور سابق قرار گرفته است. در واقع، بایدن نه تنها صمیمانه از توافقنامههای آبراهام استقبال کرد، بلکه با تلاش برای دستیابی به توافق با عربستان سعودی، به دنبال توسعه آن پیمانها بود. پیشنهاد بایدن این بود که در ازای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان، سعودیها یک ارتقای اساسی در شراکت راهبردی با ایالات متحده، همتراز با متحدان عضو ناتو، دریافت کنند. این رویکرد به صلحسازی عربی – اسرائیلی، مشروط به دور زدن مساله فلسطین است. تا سال 2020، اجماع در میان کشورهای عربی این بود که عادیسازی روابط با اسرائیل تنها پس از ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی انجام میشود. تصمیم بحرین، مراکش و امارات متحده عربی برای خروج از این اجماع، در واقع فلسطینیها را از یک اهرم فشار مهم در برابر اسرائیل محروم کرد اما عملیات 7 اکتبر 2023 و جنگ ویرانگر اسرائیل در غزه، عملا عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی را از ریل خارج کرد و به صراحت یادآوری کرد مساله فلسطین را نمیتوان نادیده گرفت یا تابع عادیسازی روابط عربی - اسرائیلی کرد. * توهم مشترک بایدن و ترامپ به رغم این موانع، ترامپ مشتاق است تا کاری را که در دوره اول ریاستجمهوری خود آغاز کرد و بایدن آن را ادامه داد، با انعقاد یک توافق بزرگ بین ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی به پایان برساند. دستاورد این توافقنامهها ارتقای جایگاه اسرائیل و تضعیف موقعیت فلسطینیهاست. همه شواهد حاکی از آن است ترامپ همچنان معتقد است ادغام اسرائیل در منطقه برای رهبران عرب مهمتر از مساله آزادی فلسطین است. منتقدان توافقنامههای آبراهام هرگز ادعا نکردهاند حل مناقشه اسرائیل و فلسطین به همه اختلافات دیگر در منطقه پایان میدهد، در عوض، آنها استدلال کردهاند صلح و امنیت منطقهای بدون حل مساله فلسطین امکانپذیر نیست. در واقع، پیشفرض اصلی توافقنامههای آبراهام - مبنی بر اینکه صلح و ثبات منطقهای میتواند با نادیده گرفتن فلسطینیها حاصل شود - به طور کامل با عملیات 7 اکتبر حماس و هر آنچه پس از آن رخ داد، زیر و رو شده است. توافق آتشبسی که اخیرا میان حماس و اسرائیل اجرایی شد، بر محوریت فلسطین در امنیت و ثبات منطقه تأکید میکند اما همچنین به طور بالقوه فضای دیپلماتیکی را برای از سرگیری تعامل اسرائیل و عربستان سعودی تحت رهبری ترامپ ایجاد میکند. توافقنامههای آبراهام نشاندهنده یک نقطه پیوستگی آشکار بین ترامپ و بایدن است؛ دلایل و تاکتیکهای آنها ممکن است متفاوت باشد اما هر دو رئیسجمهور یک توهم خطرناک را ترویج کردهاند؛ صلح، ثبات و رفاه در خاورمیانه میتواند در کنار جنگ، هرج و مرج و سلب مالکیت در سرزمینهای اشغالی فلسطین وجود داشته باشد. * صلح کاغذی توافقنامههای آبراهام، بهرغم اینکه به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک مورد تحسین آمریکاییها و غربیها قرار گرفتند، بر تعدادی فرضیه نادرست استوار بودند. در واقع، بخش عمدهای از هیجان پیرامون توافقنامههای عادیسازی در سال 2020 کمتر به ارزش ذاتی آنها مربوط بود و بیشتر به نیاز واشنگتن و سایر پایتختهای غربی به اتحاد حول چیزی بود که صرفا به نفع اسرائیل بود. این تمایل به یکی دانستن «مفید برای اسرائیل» با «مفید برای صلح»، در واقع یک ویژگی استاندارد از روند دیپلماتیک تحت رهبری ایالات متحده و اتفاقا دلیل اصلی شکست آن در چند دهه گذشته است. اگرچه بسیاری تلاش کردهاند با مشت عادیسازی بر سندان «دو دولتی» بکوبند اما واقعیت این است که توافقنامههای آبراهام در ابتدا به عنوان راهی برای دور زدن مساله فلسطین و سرکوب عاملیت فلسطینیها مطرح شدند، با این هدف که فلسطینیها چارهای جز پذیرش هرگونه توافق بلندمدتی که ایالات متحده، اسرائیل و منطقه بر آنها تحمیل میکنند، نداشته باشند. در واقع، توافقنامههای آبراهام خود یکی از روندهای متعددی بودند که علیه راهحل دودولتی عمل میکردند؛ نشانهای از اینکه برخی کشورهای عربی پیش رفته بودند و دیگر مایل نبودند منافع دوجانبه یا ژئوپلیتیک خود در برابر اسرائیل را تابع آرمان یک کشور مستقل فلسطینی کنند. علاوه بر این، توافقنامههای آبراهام یکی از معدود اهرمهای فشاری را که فلسطینیها در نبرد عمیقا نامتقارن خود با اسرائیل داشتند، حذف کردند و آن فشار همسایگان عربی فلسطین بر تلآویو بود که افکار عمومی آنها همچنان بشدت با آرمان فلسطین همدلی دارد. آنها با این کار همچنین برخی از آخرین محرکهای باقیمانده اسرائیل برای پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی یا به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیها را از بین بردند. محدود نکردن اسرائیل، فلسطینیها را در برابر اشغالگری خشونتآمیز و حداکثری اسرائیل که شامل گسترش بیسابقه شهرکسازی، خشونت شهرکنشینان و سرکوب فلسطینیان در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی میشود، آسیبپذیرتر کرده است. این مسائل تحت نخستوزیری بنیامین نتانیاهو و کابینه راست افراطی او بدتر شده است. در همین حال، ادعاها مبنی بر اینکه کشورهای عربی میتوانند از روابط نوپای خود با اسرائیل برای پیشبرد آرمان فلسطینیها یا راهحل دودولتی استفاده کنند، به وضوح هرگز محقق نشده است. نه بحرین، نه مراکش و نه امارات متحده عربی هیچ تلاشی برای مداخله در اسرائیل برای جلوگیری از تخریب خانهها یا اخراج فلسطینیها از خانههایشان در بیتالمقدس شرقی یا برای رسیدگی به گسترش شهرکسازی بیسابقه و خشونت شهرکنشینان در سراسر کرانه باختری انجام ندادهاند. آنها از نفوذ فرضی خود برای مداخله در حمله اسرائیل به غزه استفاده نکردهاند؛ حملهای که ۵۰ هزار فلسطینی را کشته و بیشتر زیرساختهای غیرنظامی آن را نابود کرده است. از سوی دیگر، مقامات اماراتی هیچ ابایی از تجارت با شهرکنشینان یا سرمایهگذاری در زیرساختهای دولت اشغالگر مانند ایستهای بازرسی اسرائیل نشان ندادهاند. در حالی که بایدن و دموکراتهای کنگره تلاش کردهاند این ناسازگاریها را نادیده بگیرند، ترامپ و همحزبیهای جمهوریخواهش که بیشتر آنها حتی تظاهر به حمایت از راهحل دودولتی را هم کنار گذاشتهاند، میتوانند این تناقضات را به طور کلی نادیده بگیرند. * عادیسازی عقیم با وجود روزنه کوچکی که آتشبس ایجاد کرده است، وارد کردن سعودیها به توافقنامههای آبراهام برای دولت ترامپ همچنان یک نبرد سخت خواهد بود. اگر چشمانداز توافق اسرائیل و عربستان قبل از 7 اکتبر دور به نظر میرسید، محیط امروز به مراتب کمتر مساعد است. صحنههای وحشتناک مرگ، ویرانی و قحطی که در 16 ماه گذشته از غزه بیرون آمده، افکار عمومی را در سراسر جهان عرب و مسلمان شعلهور کرده و اعتبار اسرائیل و آمریکا را در سراسر جهان از بین برده است. برخی متحدان سنتی غربی، مانند ایرلند، نروژ و اسپانیا نیز شروع به فاصله گرفتن از اسرائیل کردهاند. حتی امارات متحده عربی که زمانی به عنوان نماد عادیسازی روابط عربی-اسرائیلی شناخته میشد، مجبور شده است روابط خود را با تلآویو کمرنگ کند؛ مشاغل اماراتی دیگر به ارتباطات اسرائیلی خود نمیبالند و روابط گرم سابق رهبران امارات با نتانیاهو سرد شده است. به عبارت دیگر، جنگ غزه ممکن است توافقنامههای آبراهام را از بین نبرده باشد اما عملا آنها را متوقف کرده است. برای سعودیها، هزینههای عادیسازی روابط با اسرائیل از 7 اکتبر، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در حالی که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، پیش از این تنها خواستار تعهد لفظی اسرائیل به تشکیل کشور فلسطین بود، اکنون ریاض خواستار اقدامات ملموس در جهت تشکیل کشور مستقل فلسطین است. سعودیها که از میانجیگری آمریکا ناامید شدهاند، با فرانسه برای راهاندازی ابتکار جدیدی با هدف نجات هر آنچه از راهحل دودولتی باقی مانده است، همکاری کردهاند. در هر صورت، عادیسازی روابط با دولتی که آن را به ارتکاب «نسلکشی» و «پاکسازی قومی» متهم کردهاند، برای ولیعهدی که تعلق خاطر چندانی به فلسطین ندارد، دشوار خواهد بود. کیفرخواست دادگاه بینالمللی کیفری علیه نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق اسرائیل به دلیل جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت، مانع دیگری برابر ریاض ایجاد میکند. موضع فعلی عربستان سعودی را میتوان به بهترین وجه در بیانیهای که در اجلاس سران عربی - اسلامی در ریاض در ماه گذشته به تصویب رسید، دید. این بیانیه نه تنها اتهام نسلکشی را تکرار کرد، بلکه خواستار اخراج اسرائیل از سازمان ملل متحد شد و این یعنی روندی دقیقا خلاف جهت عادیسازی. * توافقی برای جنگ و بیثباتی علاوه بر اینها، با افزایش هزینههای تعامل منطقهای با اسرائیل، بازده مورد انتظار آنها از توافق، یعنی ثبات، کاهش یافته است. تنها چیزی که رهبران عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیجفارس بیش از هر چیز دیگری برای آن ارزش قائلند، «ثبات» است اما 16 ماه گذشته - که حامل نابودی غزه توسط اسرائیل، جنگ گسترده با لبنان، حملات متقابل با ایران و تهاجم و تصرف بخشهای وسیعی از خاک سوریه بوده است - هیچ معنایی جز بیثباتی نداشته است. اگر وعده توافقنامههای آبراهام، صلح و ثبات بود، حقیقت «خاورمیانه جدید» نتانیاهو، خونریزی و بیثباتی بیپایان بوده است. آنچه امروز ارائه میشود، چشماندازی شامل ادغام مسالمتآمیز اسرائیل در منطقه نیست، بلکه چشماندازی است که بر سلطه خشونتآمیز اسرائیل مبتنی است. توافقنامههای آبراهام نه تنها صلح و امنیت را به خاورمیانه نیاوردهاند، بلکه در واقع با جسارت بخشیدن به توسعهطلبی و تضمین معافیت تلآویو، به تولید نتیجهای معکوس کمک کردهاند. این باور که عادیسازی روابط عربی - اسرائیلی میتواند فلسطینیها را دور بزند یا به هزینه آنها پیش برود، همانطور که رویدادهای اخیر به وضوح نشان میدهد، در بهترین حالت گمراهکننده و در بدترین حالت خطرناک است. نزدیک به ۵ سال از توافقنامههای آبراهام و مرگبارترین خشونتها در تاریخ درگیری اسرائیل و فلسطین گذشت تا دولت بایدن بالاخره با این واقعیت کنار بیاید؛ دولت ترامپ هم بهتر است همین درس را بیاموزد. منبع: فارن افرز∎