از رانندگی میترسم. از رانندگی نه؛ از تصادف کردن. دیروز تصادف کردم. یک جور بدی. موقعی که حادثه اتفاق افتاد، به خاطر قرار گرفتن در موقعیت استرسزا، آنقدر آدرنالین و سطح هیجانم بالا بود که با خندهای عصبی به آقای همراه مرد راننده که البته مقصر هم بود گفتم: «این فرورفتگیها و غر شدن ماشین کار منه؟» و در جواب بلهشان، با لحنی لرزان جواب دادم: «درعوض، داغون شدن سپر من هم کار شماست.»
بعد که آدرنالینم به سطح نرمال برگشت و کمکم فهمیدم چه شده و فشارم شروع کرد به افتادن و دستوپایم شروع کرد به لرزیدن، فقط دوست داشتم ماجرا را برای یک نفر هم که شده تعریف کنم تا آرام شوم. با کشیدن کروکی و جزئیات برای یکی از دوستانم در تلگرام و با تماس تلفنی برای یکی دیگر از دوستانم تمام ماجرا را مفصل تعریف کردم. حالا فشارم کمکم بالا میآید، دستوپایم دیگر نمیلرزد و درمیانه همه اضطرابهایم، چیزی که به آن فکر میکنم این است که مهمترین چیزی که در هر رابطهای باید وجود داشته باشد، گفتن و شنیدن است.
گفتنی که مطمئن باشی طرف مقابلت میشنود، درک میکند و اهمیت میدهد. احتمالا نیچه درست گفته بود «تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت.» گفتگو و شنیده شدن در هر رابطهای، پایه و اساس سلامت و ماندگاری آن است. بیان احساسات، دغدغهها و تجربیات به یکدیگر نه تنها به کاهش استرس و فشار روانی لحظهای که در آن گیر کردهایم کمک میکند، بلکه باعث میشود افراد احساس کنند که درک میشوند و تنها نیستند. این ارتباط صادقانه و شفاف باعث ایجاد اعتماد و اطمینان در رابطه میشود و به طرفین اجازه میدهد که بهتر با چالشها و مشکلات روبرو شوند.
گوش شنوا داشتن و با دقت به صحبتهای دیگران گوش دادن، نشان از احترام و اهمیت دادن به احساسات و نیازهای طرف مقابل است. این توجه و دقت، نه تنها به افزایش اعتماد و اطمینان در رابطه کمک میکند، بلکه باعث میشود افراد احساس ارزشمندی و عزت نفس کنند. من فکر میکنم یک ارتباط موثر بیشتر از هر چیزی نیازمند گوش شنوا و صداقت در بیان احساسات است. وقتی دو نفر بتوانند با اطمینان و بدون نگرانی از قضاوت شدن، با همدیگر صحبت کنند، رابطهشان عمق بیشتری پیدا میکند و بهبود مییابد. به همین دلیل، گفتن و شنیدن نه تنها به پایداری رابطه کمک میکند، بلکه مسیری برای رشد و پیشرفت دو طرف فراهم میکند.
الهه ضمیری _ خبرنگار تحریریه جوان قدس