شناسهٔ خبر: 71030921 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

روح‌الله همتی ؛

جهاد تبیین: تغییر فرهنگ پژوهشی‌ از کمیت محوری به اثرگذاری

نظام علم و فناوری ایران در سال‌های اخیر تحت تأثیر معیارهای وارداتی علم‌سنجی، از نیازهای واقعی جامعه فاصله گرفته است. تمرکز بر شاخص‌های کمّی، مانند تعداد مقالات علمی، باعث غفلت از نقش پژوهش‌ها در حل مسائل کلیدی کشور شده است. در چنین شرایطی، «جهاد تبیین» به‌عنوان راهکاری فرهنگی و عملیاتی، می‌تواند مسیر بازگشت پژوهش‌ها به ویژه پژوهش های رشته های کاربردی و فنی و مهندسی را به اولویت‌های واقعی، هموار کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از روح‌الله همتی///* این جهاد، با شفاف‌سازی و اقناع جامعه علمی، بستر اصلاح آیین‌نامه‌ها و سیاست‌های ناکارآمد را فراهم می‌کند و به بازیابی جایگاه واقعی علم و فناوری می‌انجامد.

۱.چالش‌های نظام علم و فناوری ایران:

الف.سلطه فرهنگ مقاله‌محوری:

ارزیابی پژوهش‌ها در ایران بیشتر بر اساس شاخص‌هایی نظیر تعداد مقالات، استنادها و  «اچ ایندکس» انجام می‌شود. این فرهنگ، پژوهشگران را به سمت اهداف کمی سوق داده و مسئولیت اجتماعی پژوهش‌ها را به حاشیه رانده است. در رشته‌های مهندسی و کاربردی، اگرچه تولید مقالات زیاد است، اما این مقالات اغلب در حل مشکلات واقعی صنایع و جامعه کاربرد چندانی ندارند. برای مثال، پژوهشی که بتواند ضایعات صنعتی را ۹۰ درصد کاهش دهد، حتی بدون انتشار مقاله، تأثیر بیشتری بر جامعه خواهد داشت و چه بسا  ضرورتی هم برای چاپ مقاله نداشته باشد؛ زیرا، حل مشکل عملی جامعه و صنعت مهم ترین معیار اثرگذاری پژوهش است. همراستا با این موارد، بر اساس پروفایل اسکوپوس دانشگاه‌های برجسته دنیا مانند هاروارد، استنفورد، پکن و ملبورن و..، بیشتر بر پژوهش‌های راهبردی و نیازمحور تأکید دارند اما پروفایل دانشگاه‌های ایران در اسکوپوس نشان می‌دهد که علوم فنی و مهندسی در ایران جایگاه نخست تولید علم را دارند؛  درحالی‌که بر اساس پروفایل اسکوپوس دانشگاه‌های صدر لیست های نظام های رتبه بندی، علوم پایه نظیر فیزیک و نجوم در تولید علم پیشتاز هستند.

ب.آیین‌نامه‌های ناکارآمد:

معیارهای ارتقای اساتید، اعطای امتیازات علمی و تشویقی در ایران عمدتاً بر اساس تعداد مقالات علمی‌پژوهشی است. این ساختار، پژوهش‌های کاربردی و نیازمحور را در حاشیه قرار داده است.

پ.کمبود نیازسنجی پژوهشی:

نبود سازوکارهای مؤثر برای شناسایی نیازهای کلیدی کشور، پژوهشگران را به سمت موضوعات سلیقه‌ای و کم‌اولویت سوق داده است.

ت. تشویق‌های مقاله‌محور:

اختصاص بودجه‌ها، گرنت‌های پژوهشی و پایه های تشویقی، به جای توجه به اثر واقعی خود پژوهش ها بر حل مشکلات و رفع نیازها، بر تعداد مقالات و چارک مجله محور استوار هستند که در شرایط عدم تبیین مرز و فلسفه وجودی علوم و فنون موجب گسترش کمّی علم، بدون اثرگذاری واقعی شده است.

۲.راهکارها:

الف. اصلاح آیین‌نامه‌ ارتقا: 

بندهای آیین‌نامه‌ ارتقا که تولید مقالات را به‌عنوان معیار اصلی و وتویی در نظر گرفته‌ است، باید بازنگری شود. پژوهش‌هایی که تأثیر مستقیم بر رفع نیازها و حل مشکلات جامعه دارند، باید از امتیازات ویژه و حتی کفایی برای ارتقای مرتبه برخوردار شوند.

ب. بازنگری در سیاست‌های تشویقی:

گرنت‌ها و اعتبارات پژوهشی باید به پروپوزال‌هایی تخصیص یابند که با تأیید بهره‌برداران، قابلیت رفع نیازها و حل مشکلات کلیدی جامعه و صنعت داشته باشند.

پ.تشکیل کارگروه‌های نیازسنجی:

ایجاد کارگروه‌های مشترک میان دانشگاه‌ها، صنایع و نهادهای دولتی، برای شناسایی اولویت‌های پژوهشی ضروری است. این کارگروه‌ها باید بودجه‌های پژوهشی را به‌صورت هدفمند تخصیص دهند و آموزش نیاز محور را توسعه دهند.

ث. تاسیس و جهت دهی به ساختارهای پژوهش‌محور:

پژوهشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها باید در دانشگاه ها تاسیس و با اولویت پژوهش روی نیازهای محلی و ملی جهت دهی شوند. همچنین ساختار دانشگاه‌های ایران باید از آموزش‌محوری صرف به سمت تعادل میان آموزش و پژوهش نیازمحور تغییر کند.

ج.الگوگیری از تجربه‌های موفق جهانی:

گزارش تاریخی «علم مرز بی‌پایان» وانوار بوش (۱۹۴۵) نشان می‌دهد که تفکیک مأموریت علوم بنیادی و کاربردی و هدایت سیاست‌های پژوهشی بر این اساس، می‌تواند اثربخشی علم را افزایش دهد. کشورهای موفقی مانند چین، با تأکید بر نیازهای ملی و محلی، توانسته‌اند سیاست‌های پژوهشی خود را متحول کنند. ایران نیز می‌تواند از این الگوها بهره بگیرد.

چ. اجرای جهاد تبیین:

تغییر ساختارهای علمی و سیاست‌گذاری بدون روشنگری و اقناع عمومی امکان‌پذیر نیست. در این راستا، برگزاری نشست‌های تخصصی، مناظرات علمی، و انتشار یادداشت‌های تحلیلی در رسانه‌ها و مجلات علمی، می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش عمومی تغییرات شود. همچنین نشر تجربیات موفق جهانی و تبیین چالش‌های ناشی از رویکردهای غرب‌گرایانه، در اقناع جامعه علمی و عمومی مؤثر خواهد بود.

نتیجه‌گیری:

نظام علم و فناوری ایران، برای بازگشت به جایگاه واقعی خود، نیازمند اصلاحات جدی در سیاست‌ها، آیین‌نامه‌ها و ساختارهای پژوهشی است. جهاد تبیین می‌تواند با روشنگری و شفاف‌سازی، انگیزه‌های جامعه علمی را از کمّی‌گرایی به سمت حل مسائل کلیدی کشور هدایت کند. بدین ترتیب، علم و فناوری ایران در شرایط تحریم و تنگنا می‌تواند در خدمت نیازها، مسائل و مشکلات کشور قرار گیرد. جهاد تبیین نه‌تنها یک وظیفه دینی و اجتماعی، بلکه راهبردی فرهنگی برای بازگرداندن اولویت‌های واقعی به نظام علم و فناوری است. این جهاد با تمرکز بر شفاف‌سازی، اقناع نخبگان علمی و تقویت مسئولیت‌پذیری، می‌تواند تغییرات ساختاری لازم را در نظام علمی کشور تسریع کند. نهادینه شدن فرهنگ انجام پژوهش‌های نیاز محور و مسئله‌محور به‌جای پژوهش های کمیت محور، از اهداف کلیدی این حرکت است.