صبوري مايه فيروزي آمد
قويتر پايه بهروزي آمد
اشاره- شخصيتهاي علمي- فرهنگي در جامعه ايراني، هميشه با اتكا به توانايي و مهارتهاي فردي و همچنين شناخت از تجربه پايهگذاران علمي-فرهنگي نوين در دورههاي تاريخي پرنشيب و فراز ايران، مبادرت به خلق اثري تازه كردهاند تا اميد و انگيزهاي نو در جامعه ايراني خلق شود. دكتر آزاده حيدري، متخصص «علم اطلاعات و دانششناسي» يا «كتابداري»، يكي از اين شخصيتهاي علمي-فرهنگي كشور است كه اثري تازه با عنوان «نمايهنامه تحليلي موضوعي سفرنامههاي ترجمه شده سياحان انگليسي درباره ايران»، از دوره صفويه تا پايان دوره پهلوي دوم را در سال ۱۴۰۰ش. و در اوج فراگيري بيماري مسري «كرونا» منتشر كرده است. بر همين اساس، امروز در صفحه «اسناد تاريخي» روزنامه اعتماد، به معرفي اين اثر ميپردازيم، چراكه ما براساس تجربه، به اين باور علمي رسيدهايم كه در عصر حاضر«سفرنامههايخارجي درباره ايران» نهتنها از بُعد شناختي برخوردارند، بلكه تكميلكننده بسياري ديگر از اسناد كشور هستند. نمونه مصداقي آن در روزنامه اعتماد، انتشار سلسله گزارشهاي اسنادي-پژوهشي-روزنامهنگاري «بيد سياه استعمار بر جان هنر فرشبافي ايران» بود كه با بهره گرفتن از كتاب «نمايهنامه تحليلي موضوعي سفرنامههاي ترجمه شده سياحان انگليسي درباره ايران» در كنار ساير اسناد تاريخي، توانستيم به سبك تازهاي در گزارشنويسي روزنامهنگاري دست پيدا كنيم. البته، بايستي اين موضوع را موردتوجه قرار داد كه اين اثر، از ابعاد چندوجهي پژوهشي-آموزشي در تمامي رشتههاي دانشگاهي برخوردار است و صرفا كاربرد ديپلماسي و تاريخ سياست خارجي ندارد. چنانچه، نويسنده هنگام نگارش، تدوين و تنظيم اين «نمايهنامه تحليلي موضوعي» از ۱۳۰ سفرنامه انگليسي ترجمه شده به فارسي استفاده كرده كه داراي 224 موضوع اصلي به صورت الفبايي و صدها موضوع فرعي مرتبط با هر موضوع اصلي ( ۶۸ هزار مدخل) قابل استفاده و بازيابي است و ميتواند براي تمامي رشتههاي پزشكي، معماري، باستانشناسي، هنر، علوماجتماعي و... كاربردي باشد. بنابراين، در اين شماره از روزنامه اعتماد، ابتدا با بررسي ديدگاه لُرد كرزن، سياستمدار، روزنامهنگار و سفرنامهنويس انگليسي درخصوص «ايرانشناسي» كه برگرفته از سفرنامه وي در كتاب ۲ جلدي «ايران و قضيه ايران» است، در ادامه به ديدگاه «ايرانشناسي» ايراني-فرهنگي، دكتر آزاده حيدري ميپردازم كه در قالب سه سوال و پاسخ مكتوب انجام شده است.
روش انگليسي «ايرانشناسي»
جرج. ن. لرد كرزن در جلد اول سفرنامه «ايران و قضيه ايران» كه سال ۱۳۴۹ش. توسط وحيد مازندراني ترجمه شده، نوشته است: «... ميل دارم سخني چند در باب كتابهايي بنويسم كه در كار ايرانشناسيام به آنها دسترسي يافتهام به خصوص سفرنامهها و كتب تحقيقي و اكتشافي. كمتر كشوري كه تا اين اندازه كم مسافر داشته اين همه زياد كتاب و آثار راجع به آن تصنيف شده است... اميدوارم به زودي در مجلد جداگانهاي فهرست جامعي راجع به كتابهاي در باب تاريخ ايران و سفرنامهها تاحدودي كه مطالعات و منابع موجود اطلاعاتم به من امكان تنظيم داده است انتشار بدهم و در اينجا جدولي هم ضميمه ميكنم كه در اثر بررسيهاي شخصي ترتيب دادهام و آن شامل نام و نشان سفرنامههايي است كه از وجودشان اطلاع داريم و از آغاز قرن دهم (ميلادي-م) بر معلومات ما درباره جغرافيا و تاريخ ايران كه نويسندگانش خود به آن كشور سفر كردهاند، ميافزايند و آثار ايشان با چند استثنا در دسترس عامه است. نام هر يك از مسافران، تاريخ اقامت و سفرشان را هم به ايران ذكر خواهم نمود... و هنگامي كه به اين كار ميپرداختم مجموعه اين ارقام ايجاب كرده است كه در هر موردي حتي بدون يك استثنا به منبع اصلي مراجعه نمايم كه گاهي كار سخت و پرزحمتي بوده است و در موارد نادري من نتوانستهام كتاب منظور را خود بخوانم و گمان ميكنم جاي تصديق باشد كه چنين فهرستي در نوع خود اولين مجموعه است كه درباره ايران تنظيم يافته حاصل كار كمارجي نيست. در جدولهاي ذيل نام هيچ نويسندهاي كه اثرش اصيل نباشد يا به يكي از زبانهاي اروپايي ترجمه نشده باشد ذكر نخواهد شد. سالهاي ۹۰۰ تا ۱۰۰۰م. عليبن ابوالحسن مسعودي و ابواسحق اصطخري-سالهاي ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰م. ناصرخسرو-سالهاي ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰م. ادريسي و بنيامين بنتودلا (تطيلي) سالهاي ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰م. ياقوت، فراير ويليام دو روبروكس، نيكولو-مافئو ماركوپولو، الوالفدا-سالهاي ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰م. مارينو سانوتو، فراير اودوريكوس دي پوردنون، ابن بطوطه و... درحالي كه لُرد كرزن ۱۱ صفحه را به نام بردن از اسامي سفرنامهنويسان اختصاص داده و آخرين فرد در اين فهرست بانو بيشاپ (ميس ايزابلا برد) در سال ۱۸۹۰م. است، وي درخصوص «تقسيم سفرنامهها از لحاظ دوره» نوشته است: «... از قرون بلافاصله بعد از فتح اسلام سفرنامههاي محدودي راجع به سرزمين ايران در دست است. هر چند كه خوشبختانه از بركت زهد و پارسايي زاهداني كه به مذاهب مختلف متعلق بودهاند از قبيل ربيبنيامين يهودي اسپانيايي و ابنبطوطه مراكشي اهل طنجه و فراير ويليام دورو بروكس و ادوريكوس ديبور دنون كاتوليك نواحي عمده مشرق زمين را بازديد كردند و مقارن همين دوره است كه چهره برجسته ماركوپولو در عرصه كار نمودار ميشود. در نيمه دوم قرن پانزدهم به واسطه اهميتي كه جمهوري ونيز از لحاظ تجارتي احراز كرده بود عدهاي از بازرگانان و نجباي آنجا نيز وارد ميدان شدند چنانكه يك قرن بعد هم علاقههاي روزافزون تجارتي انگلستان را عده مشابه ديگري از پيشقدمان اين كشور به منصه ظهور آوردند و راه تجارتي را از دو جهت جنوب و شمال گشودند.
نمونه اقدام نماينده اسپانيا دون روي دو كلاويخو در قرن پانزدهم كه يادداشتهاي ذيقيمتي درباره ماموريتي كه از جانب هانري سوم از خاندان كاستيل در دربار تيمور در سمرقند به او ارجاع شده بود از خود باقيگذاشت به وسيله ديگران تعقيب شد و بعد از وي در قرن هفدهم سفيراني كه از جانب پادشاهان و زمامداران اروپا به دربار شاهعباس نامي به اصفهان رفته بودند همين كار را انجام دادند. برادران شرلي و مسترتامس هربرت كه همراه سر ددموركتن سفير چارلز رفته بودند شيرينترين كتابي را كه تا اين تاريخ در باب ايران هست و نشانه طرز فكر انگليسيها است، نوشتهاند... قرن بعدي يعني قرن هجدهم- دوره توفان سياسي در ايران است كه از لحاظ جهانگردي يا كار تحقيقات سخت نامساعد به شمار ميرفته و موجب كاهش نسبي مولفان خارجي خواه از نظر تعداد يا ميزان كار يا همكاري آنها گرديده است... در آغاز قرن نوزدهم از دروازه عهد و زماني ميگذريم كه ديپلماسي اروپايي راه ورود به ايران را گشود و عدهاي از جهانگردان پيدرپي از دنبال وزيران مختار و سفرا راه ايران پيش گرفتند و هر دو دسته با شور و علاقه متساوي به تحرير داستان مشاهدات خويش پرداختند... . سپس وي درخصوص «درجه اهميت اين سفرنامهها» نوشته است: «... جا دارد چند تن از ايشان را به واسطه تبحر بيشتر و اين وسعت حدود مشاهدات، در زمره عاليترين افراد ازميان همگنان قرار دهيم. به عقيده من شاردن، تاورنيه، هانواي، ملكوم، موريه، اوزلي، بيلي، فريزر و راولينسون جزو اين دستهاند. از سه نويسندهاي كه تاليفات آنها دير زماني مبناي فكر انگليسي درباره ايران بهشمار ميرفته است يعني موريه و اوزلي نويسنده داستان حاجيبابا (موريه) به اين مناسبت بيشتر شهرت يافته تا سفرنامهاي كه نوشته بوده است... .»
روش ايراني «ايرانشناسي»
دكتر آزاده حيدري، نويسنده كتابهاي ۳ جلدي «نمايهنامه تحليلي موضوعي سفرنامههاي ترجمهشده سياحان انگليسي درباره ايران»، در پاسخ، درباره تعريف «ايرانشناسي» به روزنامه «اعتماد» نوشته است: «ايرانشناسي بيش از يك قرن است كه به مطالعه تاريخ و تمدن و فرهنگ ايراني ميپردازد. داريوش آشوري، نويسنده، زبانشناس و مترجم در كتاب «ايرانشناسي چيست؟» نوشته است: «اين رشته از دانش را نخست اروپاييها بنانهادند و اينك ما ايرانيان ادامهدهندگان راه آنان هستيم.» اگر بهمطالعات و فعاليتهاي ايرانياني كه امروزه درداخل و حتي خارجازكشور پيرامون«ايرانشناسي» فعاليتميكنند، بنگريم، درمييابيم كه ايرانيان امروزه نهتنها ادامهدهندگان اينراه هستند بلكه بهنظرميرسد درسالهاي اخير ازغربيها سبقتگرفته و باتمركز، علاقهو همت بيشتري به پژوهشهاي علمي راجع بهتاريخ ايران ميپردازند و حتي در راستاي اعتلاي فرهنگ و هنر و تمدن ايران تلاش ميكنند و باتاليف مقاله، كتاب و حتي برگزاريكنفرانسها و نشستهايمتنوع، سعي در اشاعه و توسعه دانش ايرانشناسي دارند و ميكوشند با گردهمايي بهاشتراك دانش بپردازند و سطح مطالعات «ايرانشناسي» را ارتقا دهند. وي درخصوص«سفرنامههاياروپايي»، افزوده است: «تاسيس سلسله صفوي درايران مصادف بود با تاسيس پادشاهي متمركز درايران، گسترش هنرومعماري و افزايش توجه كشورهايغربي بهحضور درايران. بنابراين، درايندوره ازتاريخ ايران، بهتدريج هياتهاي بازرگاني، سياسي و تبليغي اروپايي زيادي بهايران آمدند. تعدادي براي تجارتكالا، تعدادي براي اهداف نظامي-سياسي و تعدادي ديگر با مقصدگردشگري تا بنويسند و ثبتكنند هرآنچه را كه ميبينند و ما امروز ميتوانيم با تحليل يادداشتها، خاطرات و گزارش سفرهاي اينجهانگردان از اوضاع و احوال ايران و ايرانيان-در دورانيكه منابع موجود بهطرق مختلف ازبين ميرفته- آگاهي يابيم. طي پنجقرناخير، چندصدسفرنامه توسط جهانگرداناروپايي درباره ايران نگاشته شده است كه بيانگر اوضاعواحوال ايران و ايرانيان در دورههاي مختلف تاريخي است. آنان سختي راه را بهجان ميخريدند تا بهمشرق زمين سفركنند و ديدهها و شنيدههاي خود را درقالب سفرنامه بهرشته تحرير دربياورند. اينسفرنامهها، دانشنامههاي چندموضوعي و چندبعدي هستند، چراكه بعضا به زواياي متنوعياز زندگيايرانيان پرداختهاند و امروزمطالعهوتحليل آنهاميتواند راهنمايمحققان حوزههايمختلف ايرانشناسي، مردمشناسي، جامعهشناسي، زبانشناسي، هنر، علومپزشكي، مهندسي و... باشد. خوشبختانه تعدادزيادي ازآنها بههمت مترجمان ايراني ترجمه و منتشرشده و دراختيارمحققان قرارگرفته است. مطالعهسفرنامهها ميتواندگام مهمي در توسعه پژوهشهاي ايرانشناسي باشد.»
در پايان، دكتر حيدري، متخصص«علم اطلاعات و دانششناسي» درخصوص آموزش نسل جديدي از دانشجويان كشور براساس آگاهي از روش تحقيق كتابخانهاي تبيين كرده است: «در اين ميان، كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني با افزايش بودجه خريداري منابع، حفاظت، نگهداري و طبقهبندي صحيح و متخصصان علم اطلاعات اعم ازكتابداران و آرشيوداران با فهرستنويسي، چكيدهنويسي و نمايهسازي دقيق كتابها، اسناد و مقالات، سهم بزرگي در طبقهبندي دانش ايفا ميكنند. ازسويديگر، آشنايي دانشجويان ازهمان سالهاي ابتدايي ورود به دانشگاه با نحوه استفاده از منابع مرجع همچون دانشنامهها، فهرستها، كتابشناسيها، دائرهالمعارفها و فرهنگها و همچنين نمايهنامهها ميتواند در پرورش نسلي كتابخوان و پژوهشگر موثر باشد. تهيه نمايههاي موضوعي و استاندارد، بهجاي نمايههاي ماشيني و كليدواژهاي، يكياز راههاي مهم دسترسي درست به اطلاعات است لذا وقت آن رسيده كه كتابداران و متخصصان علم اطلاعات با تخصص نمايهسازي به اين مهم اهتمام ورزند يا بر روند آن نظارت داشته باشند و ناشران كتابهاي تخصصي نيز بهكيفيت نمايهها توجه بيشتري داشته باشند.»
منابع: كتابخانههاي شماره ۱ و ايرانشناسي مجلس و همچنين كتاب «نمايهنامه تحليليموضوعي سفرنامههاي ترجمه شده سياحان انگليسي درباره ايران» با پژوهش آزاده حيدري