شناسهٔ خبر: 70924760 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

گفت‌و‌گو با ناصر فیض شاعر و طنز‌پرداز درباره نشان ادبی «پارسی جان» و تقدیر از اثرگذاران زبان فارسی

«پارسی جان» نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد

هدف تقدیر از کسانی است که در حوزه گسترش زبان فارسی فعالیت ویژه و تأثیرگذار داشتند، هر کس ادعای این فعالیت را دارد ولی اینکه چقدر این فعالیت تأثیر گذاشته است، فقط برگزاری جشنواره کافی نیست، این جشنواره چه بازدهی داشته است، اگر برگزیدگانی داشته، بعداً با این برگزیدگان چه کار کردیم؟ رهایشان کردیم رفتند دنبال کارشان یا با آنها کار داریم. به آنها گفتیم شما در این حوزه برگزیده‌اید، می‌خواهیم به آن آدم‌ها رجوع کنیم و پیگیر آنها باشیم و با آنها کار داشته باشیم، چنین هدفی داریم

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: ناصر فیض می‌گوید به قول امام (ره) که وقتی صحبت جمهوری اسلامی شد، گفت «جمهوری اسلامی ایران» نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، اینجا هم پارسی جان نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. اینجا هم پارسی جان یعنی زبان فارسی که جان ماست. با ناصر فیض، ادیب، شاعر و طنزپرداز درباره نشان پارسی جان که گویی قادر است پاسدار زبان فارسی در آثار هنری باشد به گفت‌و‌گو نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.
 
لطفاً کلیتی از «پارسی جان» بفرمایید که قرار است چه کار کند؟ در کدام حوزه حضور پیدا کند؟ اگر عقبه‌ای دارد و دغدغه‌ای که باعث شد شما سراغش بروید، از آن برایمان بگویید، چراکه ممکن است این دغدغه با هویت دفتر پاسداشت درهم تنیده باشد و شاید هم مفهومی باشد جدای از آن. در هر حال می‌خواهیم همه آن را از زبان و بیان شما بشنویم. 
شما به عقبه اشاره کردید، دقیقاً همین طور است، شروع این ماجرا به بعد از جشنواره فجر برمی‌گردد، اینکه در روند فیلم‌هایی که در جشنواره فجر نمایش داده شده و در حوزه و شاخه‌های مختلف جایزه و انواع سیمرغ می‌گیرند، جای یک چیز خالی بود، آن هم توجه به زبان فارسی بود، نه توجه به مثلاً فیلمنامه از لحاظ ساختار یا دراماتیک و... 
توجه به کل ماجرای زبان فارسی، از این بعد که چقدر در این فیلم، زبان فارسی ارزشگذاری و دیده شده و مهم و دغدغه این فیلم است. 
به همین دلیل به «فارسینما» رسیدند، اسم با مسمایی هم بود، تلفیق دو اسم با هم (فارسی و سینما). 
منتها یکسری مسائلی بود که بعد‌ها ما در شورای سیاستگذاری دفتر پاسداشت زبان فارسی، به این نتیجه رسیدیم که این جایزه، نه تنها فقط در سینما، بلکه می‌تواند به فعالیت‌های هنری دیگر هم تعلق بگیرد. 
چون اگر فقط در سینما باشد باید دفتر ما به گونه‌ای فقط با سینما نسبت داشته باشد و این سؤال می‌توانست پیش بیاید که چرا دفتر پاسداشت زبان فارسی، پاسداشت زبان فارسی را فقط در سینما می‌بیند و همین مسئله با وجود گستردگی هدفگذاری که کرده بودیم که چه کار‌هایی می‌تواند در سطح کشور انجام دهد که تاکنون (به هر دلیل) در کشور انجام نشده است، می‌توانست برای ما ضعف تلقی شود و روی این حساب «فارسینما» با توجه به توضیحاتی که دادم، دیگر اسم با مسمایی نبود. 
بنابراین همه اینها دست به دست هم داد که عنوان را یک عنوان همه گیر‌تر بگذاریم تا بتوانیم در آینده که در رشته دیگری هم این انتخاب را داشتیم، این اسم پاسخگو باشد، اسم عام باشد، رأس هرم ما این اسم باشد برای شاخه مختلف که به «پارسی جان» رسیدیم. 
«پارسی جان» می‌تواند به حوزه مکتوب تصویری، رسانه جمعی، شخصیت‌ها، جایگاه‌های کلان کشوری، مجموعه‌ها، ارگان‌ها، حتی در شبکه‌ای تلویزیونی که اقدامی در خور انجام داده و... توجه کند، پس جایزه پارسی جان می‌تواند شامل همه باشد، بعد‌ها به این نتیجه رسیدیم اگر به آن نشان پارسی جان بگوییم شاید بالاتر از جایزه باشد، چراکه نشان به لحاظ معنا بالاتر است. 
پس با مشورت با دوستان و همه اعضای دفتر که تأثیرگذارند مثل آقای صالحی، توسلیان و دوستان دیگر، به این نتیجه رسیدیم که این اسم، اسم جامعی است و می‌تواند این ماجرا با این اسم ادامه پیدا کند، یعنی اگر می‌گوییم امسال چندمین دوره، دیگر حساب نکنیم که چندمین دوره چه و کجا، بگوییم از وقتی در حوزه هنری شروع شده است، مثلاً ما سه دوره برگزار کرده‌ایم. 
هر چند سابقه هم دارد و مثلاً دو دوره هم در جایی دیگر برگزار شده که آقای صالحی و دوستان دیگر در جریانش بوده‌اند، اصلاً کار آنجا جرقه خورده، حال بعد‌ها اتفاقاتی افتاده و قرار شده از دفتر پاسداشت زبان فارسی، کمی جدی‌تر و با نگاه کشوری و ملی‌تر به آن داشته باشیم، چون اول ماجرا بوده مثل خیلی از اتفاقات دیگر، کمی طول کشیده است به نظر ثابت جمعی برسیم. 
آن هم دلیلش وسواس بیش از حد ماست، خیلی‌ها هستند که همین اتفاقات را رقم می‌زنند منتها اینقدر وسواس ندارند، ما می‌گوییم اشتباه نکنیم، جامع باشد، این اسم را بعد‌ها جا‌به‌جا نکنیم و در نهایت و با دوستان به عنوان نشان پارسی جان رسیدیم که آن را به فعالیت‌های مختلف تأثیرگذار و ویژه در حوزه گسترش زبان فارسی اهدا کنیم؛ و فکر می‌کنم که الان دلیل خاصی وجود نداشته باشد که روزی بخواهیم تغییر خاصی به این اسم دهیم.
«پارسی جان»، به قول امام (ره) وقتی صحبت جمهوری اسلامی شد، گفت «جمهوری اسلامی ایران» نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. اینجا هم پارسی جان نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد است. اینجا هم پارسی جان یعنی زبان فارسی که جان ماست و باید صیانت شود. 
 
«پارسی جان»، این ترکیب به لحاظ نگاه زبان فارسی درست است؟ یعنی ما جان را به فارسی نسبت می‌دهیم یا پارسی که خیلی دوستش داریم یا پارسی که جان ماست. 
همه اینها می‌تواند باشد. اتفاقا اگر این طوری باشد که شما این فکر را کنید، دیگری یک فکر دیگری کند و فرد دیگری فکر دیگری به نظر من بهتر است. 
ما در شعر چیزی به اسم ایهام تبادل داریم. این ایهامی است که یکدفعه معنای دیگری هم به ذهن شما متبادر کند. 
بعضی‌ها هم وسواس بیش از حد در مورد کلمات دارند، مثلاً ممکن است یکی به نظرش برسد که کلمه «جان» هم ممکن است فارسی نباشد، در حالی که بعضی کلمات مانند سلام آنقدر در زبان فارسی حل شده است. 
ممکن است اصلاً حس نکنیم که ریشه آن کجاست و به نظر شخصی من حساسیت مثلاً بین برخی کلمات، مثلاً سلام و درود خیلی خوشایند نیست. 
اینقدر در زبان فارسی جا افتاده که می‌توان از هر دو استفاده کرد. 
اصلاً مشکل زبان فارسی، لغت‌هایی که وارد زبان فارسی شده است، نیست. هر جا هر اتفاقی می‌افتد در این مملکت، اولین چیزی که سراغش می‌روند، فکر می‌کنند ما داریم از ۱۰۰، ۲۰۰و ۵۰۰ لغتی که از یک زبان دیگر، وارد زبان فارسی شده لطمه می‌خوریم و آن دارد مملکت ما را نابود می‌کند، نه این طور نیست. 
 
 ما وقتی از زبان فارسی حرف می‌زنیم یاد آقای جلوداریان می‌افتیم که می‌رود جا‌های مختلف و مسئولان را مورد سؤال قرار می‌دهد که چرا مثلاً گفتی کامپیوتر، چرا نگفتی رایانه؟ حال سؤال من این است که آیا مسئله پارسی جان یا دغدغه دفتر پاسداشت این است که حالا مثلاً یکسری کلمات هست که آنها را فارسی بگوییم یا می‌خواهد یک معادل فرهنگستان آقای حداد عادل را برپا کند، دفتر پاسداشت می‌خواهد این کار را کند و هدف «پارسی جان» به صورت خاص این است؟
این یکی از هزاران دغدغه دفتر ما می‌تواند باشد. به این هم بی‌توجه نباشیم اگر یک‌جا می‌بینیم کلمه‌ای که مال ما نیست دارد جا می‌افتد درباره‌اش موضع بگیریم، ولی هدف دقیق و درست ما چیز دیگری است. 
 
پس دفتر پاسداشت یا پارسی جان، دقیقاً دنبال چیست؟ پارسی جان اگر دنبال این نیست که واژه گزینی و جانشانی کند و بگوید در این فیلم فلان واژه را نگویید، پس چه چیز را در آن فیلم یا نمایش دنبال می‌کند؟
شما به ساختار درست زبان فارسی توجه داشته باشید می‌بینید کلمه‌ها هر کدام نشانه‌ای است برای معنایی، علامتی است برای چیزی. 
اگر ما به هر دلیل به این گفتیم استکان، این حروف در کنار هم قرار گرفته و تبدیل به کلمه شده است و بر چنین جسمی دلالت می‌کند و این یک طرف ماجراست. 
طرف دیگر ماجرا این است که از این نشانه‌ها که تبدیل به جمله، بخش، روایت، داستان، نمایشنامه و فیلمنامه می‌شود، روی مخاطب چه تأثیری می‌گذارد. چطور، جان آن کلمه را به نفع چیزی که می‌خواهیم بگوییم، بگیریم، دیگر ربطی به این ندارد که کلمه‌ای از خارج وارد شده یا نشده. آن یک بخش از ماجراست، اصلاً از همین کلماتی که داریم چگونه استفاده می‌کنیم. چگونه درست حرف می‌زنیم، چطور کلمات درست را به کار ببریم. چطور ترکیبی در اینجا بجاست که به کار بریم و چطور ترکیبی که غلط است و به اشتباه جا افتاده را بگوییم. 
وقت مردم را با جملات بی‌ربط، بی‌خود، کم تأثیر و بی‌تأثیر نگیریم. با چه کلمه‌ای چه تعبیری را بین مردم جا بیندازیم تا مردم به چیزی که باید، توجه کنند. یک زبان‌دان باید چه کار کند که مردم بفهمند که مثلاً کلمه دشمن یعنی چه؟ روی دشمن چگونه مانور دهیم که این کلمه برایش معنا و فرهنگ و تعهدی پشتش باشد و برخوردی با این کلمه برای این آدم نیاز باشد، اینها همه می‌رود جزء مسائلی که ربطی به این ندارد که صرفاً برای کلمه‌ای معادل بگذاریم. 
گذاشتن کلمات معادل، یک نگرانی است که جایی متشکل از چند زبان شناس بیایند بگویند بیایید برخی کلمات را اینگونه بگوییم و یک دستور اداری هم بدهند و بگویند مثلاً همه باید بگویند پیامک و در همه شبکه‌ها دیگر کسی نباید بگوید اس‌ام اس و همه باید بگویند پیامک! و با کلی سر و صدا بالاخره این را جا بیندازند که بالاخره همه بگویند پیامک. 
فقط هدف اینها نیست، یعنی این هدف خیلی محدود است، بیشتر بحث این است که چگونه می‌خواهیم گفتمان جمهوری اسلامی را با محمل زبان فارسی به مخاطب برسانیم. خود چگونه رساندن آن می‌تواند سیاست خارجه شما را تعیین کند، چگونه حرف زدن شما را با دشمنان می‌تواند تعیین کند. 
چگونه حرف شما و تأثیرش بر مخاطب (که به نفعت باشد یا به ضررت) را می‌تواند تعیین کند، اینها همه می‌تواند در این حوزه قرار گیرد. اصلاً تو چه روایتی از اعتقادات به عنوان جمهوری اسلامی مطرح می‌کنی، برای داخل ایران و برای جهان داری، خودت یکسری چیز‌ها را به به عنوان فرهنگی می‌پذیری، اما برای فرهنگ، دیگر چه داری. همه اینها را بحث زبان، زبان شناسی، نشانه شناسی و زیرمجموعه زبان می‌تواند تعیین کند که بخشی از آن کار حرفه‌ای‌های این کار است. 
 
 در جایی (یک توئیت) خواندم که نوشته بود، عربی زبان امت اسلام است و فارسی زبان نهضت و انقلاب است. 
این بحث را با خانم «عایده سرور» - راوی کتاب عایده که خودشان در مجموعه حزب‌الله هستند- مطرح کردم. ایشان برایم گفت سید حسن نصرالله همیشه به ما توصیه می‌کرد که شما دو زبان یاد بگیرید، یکی فارسی و دیگری چینی و این نکته برای توصیه به فراگیری زبان فارسی برایم جالب بود. 
 
در هر حال این نکاتی که شما فرمودید، اگر بخواهد در قالب یک جشنواره پیاده شود، متر و معیاری هم دارد؟ یعنی سنگ محکی که شما با آن آثار را می‌سنجید، چه چیز‌هایی است؟ و اینکه بر اساس چه معیار‌هایی اثری را شایسته اهدای این نشان می‌دانید؟
هدف اصلی دارد و آن تقدیر از کسانی است که در حوزه گسترش زبان فارسی فعالیت ویژه و تأثیرگذار داشتند، هر کس ادعای این فعالیت را دارد ولی اینکه چقدر این فعالیت تأثیر گذاشته است، فقط برگزاری جشنواره کافی نیست، این جشنواره چه بازدهی داشته است، اگر برگزیدگانی داشته، بعداً با این برگزیدگان چه کار کردیم؟ رهایشان کردیم رفتند دنبال کارشان یا با آنها کار داریم. به آنها گفتیم شما در این حوزه برگزیده‌اید، می‌خواهیم به آن آدم‌ها رجوع کنیم و پیگیر آنها باشیم و با آنها کار داشته باشیم، چنین هدفی داریم. 
هدف برگزاری خاص نیست که صرفاً معرفی کنیم.
 اینکه امیدوار باشند جایی است که آنها را دیده، به آنها توجه کرده، از آنها تقدیر کرده و بعد از این هم با آنها کار دارد، قطعاً آن وقت آنها هم فکر و ایده‌های مختلف خواهند داشت و به اینجا می‌آیند و به نظرم اتفاقات خوبی می‌افتد. 
هدف دیگر این است که اگر یکی، عده یا مجموعه، یا جایگاه کلان کشوری فعالیت و رفتاری دارد که به زبان ربط پیدا می‌کند - این فعالیت و رفتار هر چه می‌تواند باشد- این فعالیت و رفتار چقدر مخاطب از قشر‌های مختلف مردم- چه از لحاظ فکری چه از لحاظ دانشی - جذب می‌کند؟ چقدر جریان ساز است؟ چقدر عامه مردم و چقدر خواص را جذب می‌کند؟ چقدر توانستند به زبان کمک کنند؟ چقدر توانستند زبان را نجات دهند؟ یا در این راستا پیشنهاد‌هایی دادند که پیشنهاد درخشان و خوبی است و اینکه چقدر توانستند یاری کنند که ایده‌شان تأثیرگذار باشد. آیا فقط حرفی زده‌اند و گذشته یا ما در جامعه تأثیر آن را می‌بینیم و این مهم است. 
 
استاد! این قابل سنجش است؟
بله، می‌شود فهمید، مثلاً چیزی مثل «گنجور» یا «آمیرزا» که یک بازی است. ما تا الان خیلی بازی داشتیم آیا این «گنجور» در حد یک بازی ماند یا کاری در حوزه زبان فارسی انجام داد. 
 زمانی جدول کلمات متقاطع در بعضی روزنامه‌ها و مجلات می‌گذاشتند، خیلی کار درستی بود که بعضی این را رد کردند ولی روزنامه‌های حرفه‌ای مثل اطلاعات و کیهان همیشه داشتند. 
بسیاری از راننده تاکسی‌ها که با یکسری چیز‌ها آشنا هستند، شما با بعضی از آنها گپ بزنید می‌بینید خیلی چیز‌ها بلدند، یکسری کلمات و معانی آنها را بلدند. یکسری کلمات خارجی را بلدند، یکسری مکان‌های جغرافیایی را می‌شناسند، اسم تمام رودخانه‌ها و کوه‌های جهان را می‌دانند، کلمات عربی را می‌دانند. این خیلی مهم است که جدول کلمات متقاطع توانسته است یک نفر را اینقدر دغدغه‌مند کند و کلمه یاد بگیرد، این آدم وقت حرف زدن دیگر نمی‌آید بگوید راجب به این آدم در این جدول اینقدر این کلمه را دیده، حل کرده و نوشته که می‌داند. درست آن راجع به است نه راجب به. 
بسیاری از راننده تاکسی‌ها را دیدم که یک جدول حل نشده در ماشین‌شان گذاشته و معلوم است وقتی منتظر مسافرند، دو ردیف از آن را هم حل می‌کنند. 
یا در مورد بازی «آ میرزا»، ببینیم آیا این بازی توانسته است در سطح وسیع چنین حرکتی کند که هم سرگرمی باشد که وقت تلف کن نباشد و از آن چیزی در بیاید، آیا واقعاً اینقدر همه گیر شده است، می‌شود احصا کرد که بله نسبت به خیلی چیز‌ها شده است؛ و حداقل چشم با شکل ظاهری کلمات آشنا می‌شود و همین بازی خیلی اتفاقات خوبی را می‌تواند رقم بزند. 
تا قبل از این شما به خیلی از منابع سر می‌زدید، اما حالا با تمام عیوبی که چیزی مثل گنجور می‌تواند داشته باشد تا حدودی قابل اعتماد است. الان به نظرم، گنجور یک منبع خوب برای کسب اطلاعات درست در مورد شعر و شاعران است. 
گنجور یک منبع و مأخذ قابل اعتماد است که باید از آن تقدیر شود، می‌توان به آن گفت باریک الله مثلاً بیا این نشان پارسی را داشته باش. 
حالا با توجه به این چه شرایطی داشته باشیم، این نشان می‌تواند تبدیل به جایزه بزرگی شود، اگر واقعاً دغدغه‌مند‌های زبان فارسی از آن حمایت کنند. هر وزارتخانه و نهاد بیاید بگوید ما اینقدر بودجه تخصص دادیم، ما هم نام آنها را در پوسترمان می‌بریم. بگذار این جایزه ارزشمند شود در درجه اول به ارزش معنوی‌اش فکر می‌کنیم، در درجه دوم ارزش مادی هم داشته باشد که ایجاد رقابت کند، حتی این جایزه آنقدر ارزشمند باشد که بتواند بخشی از مشکلات مادی طرف را هم رفع کند تا کارش را بهتر ارائه و توسعه دهد. 
می‌خواهم بدانم چقدر طراحی این جایزه یا نشان کامل شده و ما با پارسی جان در حد ایده طرف هستیم یا خیر؟
در این دو سال تقریباً پخته شده است، حالا با عنوان پارسی جان هم نباشد، منهای خود پارسی جان، همه این دغدغه‌ها از اول بوده و به آن فکر شده است و الان برای یک خروجی که یک نشان داشته باشیم تبدیل به چنین چیزی شده‌ایم که شامل همه بشود وگرنه همه این صحبت‌ها بار‌ها انجام شده است. 
مثلاً در حوزه کتاب کسانی که کارشناس این کار هستند، بررسی می‌کنند و جوانب را می‌سنجند. 
 
 مرسوم است برای جا انداختن نشان یا جایزه‌ای به کسانی که سبقه و شهرتی دارند، این نشان را می‌دهند و انگار دارند آن نشان را با این مدل اهدا کردن به مخاطبان معرفی می‌کنند، در خصوص پارسی جان روال کار چگونه است؟
ما تلاشمان این است که اتفاقاً عکس این باشد و کسی را که شناخته شده است در این رشته برای معرفی نشان استفاده نکنیم. ما به فیلم‌های خیلی درخشان جایزه دادیم مثل فیلم «پروین» که خیلی هم برجسته نبوده و جایزه نبرده است، اما میان این همه سوژه سراغ یک شاعر زن برجسته رفته که دنیای بزرگی را خلق کرده است. این فیلم باید دیده شود. هرچند در چیز‌های دیگر مثل صحنه پردازی یا طراحی لباس خیلی برجسته نباشد و جایزه نگیرد. 
 
 به صورت مشخص می‌توانید بگویید که چه حوزه‌هایی برایشان تعریف شده که نشان پارسی جان به افرادی در آن حوزه‌ها اهدا شود؟
با توجه به سابقه‌ای که داریم، تا امروز فقط به حوزه سینما تعلق گرفته است، اما از این به بعد، مخصوصاً از سال بعد، هر حوزه‌ای که در زبان فارسی نقشی دارد، هر فرد، مجموعه، نهاد، وزارتخانه، رسانه و هر محصول که تولید شده است، دبیرخانه رصد می‌کند و تصمیم می‌گیرد. پیشنهاد را اعضای برگزارکننده می‌دهند، مثل بسیاری از جوایز باید یک مقدار بگردی تا پیدا کنی. 
ما تلاش می‌کنیم هر وقت تجربه پیدا کردیم و جایی از آن تجربه برایمان خوشایند نبوده حتماً آن تجربه را کنار بگذاریم و در سالگرد‌های بعد تجربیاتمان را تقویت کنیم. سعی می‌کنیم کارمان را با معیار‌های درست پیش ببریم. 
 
 این دبیرخانه که فرمودید چه زمانی رونمایی می‌شود؟
داریم تصمیم دقیق‌تر می‌گیریم اسامی را چگونه اعلام کنیم یا شورای سیاستگذاری داشته باشیم یا برای موارد خاص اعلام داور‌ها را داشته باشیم یا اعضای دبیرخانه دائمی را اعلام کنیم، به نظرم اعلام الان عجولانه است. 
 
 در هنر که ما در حوزه هنری هم داریم، معاونت می‌گوید هنر بوم‌گرا، هنر فرتهران. ما درحالی که به زبان فارسی می‌پردازیم، آیا زبان‌های بومی را نادیده و تضعیف می‌کنیم؟
خیر، گویش‌ها و لهجه‌ها زیرمجموعه زبان فارسی هستند. یکی از اهدافمان این است اگر لازم شد جشنواره‌هایی داشته باشیم درباره لالایی‌های بومی سرودها، دعاها، ضرب‌المثل‌ها و... که دیده شوند. 
زبان فارسی زبان مادر است. لهجه‌ها و گویش‌ها زیرمجموعه زبان فارسی هستند. 
 
 آیا در این نشان، به آثار با زبان محلی توجه ویژه‌ای می‌شود؟
دو چیز دیگر باید می‌گفتم. نکته اول توجه به نوآوری و همراه شدن با نوآوری و همراه شدن فناوری و اینکه همراه شدن در آن چقدر است؟ 
نکته دیگر اینکه چقدر جریان ساز بوده. آیا توانسته است کسانی را جذب کند، چراکه وقتی جریان‌سازی شود از آن استقبال می‌شود. اگر توانسته و این کار را کرده است اینها مهم است که می‌شود به آن فکر کرد. 
ما می‌خواهیم کار را با برشمردن ویژگی‌هایی خاص‌تر کنیم، چون اگر ویژه نشود همه مدعی هستند. 
می‌شود باز هم نشست و نوشت و اجرا کرد. 
می‌خواهیم در درازمدت یا بعد از چند سال فعالیت در نشان پارسی جان، ما را به‌عنوان جایگاه مطالبه‌گر بشناسند، کسانی که در جایگاهی هستند و مطالبه دارند از جایگاه کلان کشوری و انتظار دارند. در طول سال انتظار داریم که زبان شناس باشد که به آثار بگوید شما این ایراد را داری. اینها مطالبه ما می‌شود هرجا که دیالوگی گفته شود. کسانی می‌گویند که خودشان برجسته هستند. 
 
اولین جایی که این نشان را می‌توانیم ببینیم در جشنواره فجر پیش‌روست؟
خیر، جشنواره فجر است، اما ممکن است فقط حوزه سینما نباشد. 
 
در بیانیه این رخداد، این نشان را جانمایی می‌کنید؟
بله.