شناسهٔ خبر: 70846284 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

۱۵ رجب سالروز وفات حضرت زینب(س)

۱۵ رجب، سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) پیام رسان قیام عاشورا تسلیت باد.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) (۵ یا ۶ق - ۶۲ق)، سومین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همسر عبدالله بن جعفر و از اسرای اهل‌بیت امام حسین (علیه‌السّلام) در حادثه کربلا بود.

در تاریخ و چگونگی وفات حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اختلاف‌نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری پس از تحمل مصائب کربلا و رنج‌های اسارت بر اثر بیماری در ۵۷ سالگی وفات نمود.

راجع به محل دفن حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) سه دیدگاه وجود دارد. قبرستان بقیع در مدینه، قاهره مصر و دمشق را برای محل دفن آن بانو، با ادله متعدد ذکر کرده‌اند، اما با توجه به ادله و مستندات تاریخی دیدگاه شام از قرائن اطمینا‌ن‌بخشی برخوردار است و موجب حصول ظن قریب به یقین است و دو دیدگاه دیگر دارای اشکالات فراوانی است .

 

سوگواری حضرت زینب در شام

یزید پس از حادثه کربلا در جهت تبرئه خود، در صدد دل‌جویی و نوازش خاندان پیغمبر برآمد تا به این وسیله احساسات مردم مسلمان شام که سخت بر ضدّ او تحریک شده بود و بیم یک انفجار و انقلاب از این ناحیه می‌رفت را آرام کند، لذا امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) و بانوان را خواست و پس از عذرخواهی و اظهار ندامت و پشیمانی وقایع اخیر و انداختن مسؤولیّت این حوادث به گردن پسر زیاد و دیگران، به آنها پیشنهاد کرد که هم‌اکنون می‌توانید با کمال عزت و احترام در شام بمانید و یا به شهر و موطن اصلی خود مدینه باز گردید.

خاندان پیغمبر که می‌دانستند این پیشنهاد یزید جز از روی ناچاری و ترس از عکس‌العمل مردم شام صورت نگرفته است و هدفی جز عوام‌فریبی ندارد، باز هم از این فرصت کوتاه به دست آمده بهره‌برداری بیشتر کردند، و در جهت کامل کردن رسالت تاریخی خویش به او گفتند: نخست ما را آزاد بگذار تا برای کشتگان خود عزاداری کنیم، چون از روز شهادت عزیزانمان، نگذاشته‌اند برای آنها گریه کنیم و اشک بریزیم. تشکیل این چنین مجلسی به طور واضح به رسوایی بیشتر یزید و بنی‌امیه منجر می‌شد و تکمیل‌کننده مجلس‌ها و تبلیغات و سخنرانی‌های پیشین بود. یزید، چون خودش قول داده بود که با هر خواسته آنها موافقت کند، به ناچار محلی در اختیار اهل‌بیت پیغمبر گذاشت و مراسم عزاداری امام حسین (علیه‌السّلام) در کنار قصر یزید بر پا شد.

مرثیه‌خوان مجلس نیز بیشتر حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) بودند. از جمله مرثیه‌های منظوم آن مخدّره در مجلس مزبور این است: «اما شَجاکَ یا سَکَن قَتْلَ الحُسَینِ وَ الحَسَن• ظَمآنَ مِنْ طُولِ الحَزَن وَ کُلُّ وَغْدٍ ناهِلُ• یَقُولُ یا قَومِ ابی عَلِیٌّ البَرُّ الوَصّی• وَ فاطِمٌ امّی الّتی لَهَا التُّقَی وَ النائِلُ• مَنّوُاعَلَی ابنِ المُصْطَفی بِشَرْبَةٍ یُحْیی‌بِها• اطفالُنا مِنَ الظَّما حَیْثُ الفُراتُ سائِلُ.»

با تشکیل مجلس مزبور غُلغله‌ای در شام برپا شد و زنان شامی و دیگران دسته دسته و گروه گروه برای عرض تسلیت به زینب کبری و بازماندگان دیگر امام (علیه‌السّلام) به خانه مزبور می‌آمدند و دختر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز جزئیات شهادت امام (علیه‌السّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آنها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح می‌کرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیه‌السّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌بوسیدند، گریه و زاری می‌کردند. این برنامه بنابر نقلی ۷ و به نقلی ۳ روز ادامه داشت.

 

علت فرستادن اسراء به مدینه

یزید به زودی دریافت که ادامه اقامت اهل‌بیت در شام روزبه‌روز بر وخامت اوضاع به زیان او می‌افزاید؛ لذا ناچار شد به عناوین مختلف از ادامه آن وضع جلوگیری کند، و به گفته برخی خود آنها رفتن به مدینه را بر ماندن در شام ترجیح دادند و یزید نیز که منتظر چنین فرصتی بود آنان را به سرعت به مدینه فرستاد.

منابع تاریخی و مقاتل گفته‌اند یزید به نعمان بن بشیر دستور داد که وسایل حرکت خاندان عصمت را از شام به مدینه فراهم کند تا ایشان را بعد از آن همه مصیبت با احترام روانه مدینه کند.

۳ - وفات حضرت زینب (س) تسلیت بادسوگواری حضرت زینب در مدینه

کاروان اسرای اهل بیت به سوی مدینه حرکت داده شد ولی زمان دقیق ورود کاروان اهل بیت (علیه‌السّلام) به مدینه روشن نیست. هنگامی که کاروان اسرا به مدینه نزدیک شد، علی بن الحسین (علیه‌السّلام) دستور داد که کاروانیان از شتر‌ها فرود آیند، خیمه‌ها را بر پا کرده و در آن جای گیرند. سپس به بشیر بن حذلم فرمود:‌ای بشیر! وارد مدینه شو و خبر شهادت ابی‌عبدالله (علیه‌السّلام) و ورود ما را به مردم برسان. «.. فَلَمْ ارَ باکِیاً وَلا باکِیَهً اکْثَرَ مِنْ ذلِکَ الْیَوْمِ، وَلا یَوْماً اَمَرَّ عَلَی الْمُسْلِمینَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاهِ رَسُولِ اللهِ.»

بشیر می‌گوید: مردم با حزن و اندوه به سرعت به مکانی که کاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نیز با مرکبم به آنجا بازگشتم، دیدم سیل جمعیت راه‌ها را بند آورده‌اند. من از مرکب پیاده شدم و خود را با زحمت به کنار خیمه‌ها رساندم. دیدم علی بن الحسین (علیه‌السّلام) هنوز داخل خیمه است، آن‌گاه از خیمه بیرون آمد، در حالی که پارچه‌ای در دست داشت که با آن اشک‌هایش را پاک می‌کرد. کسی چارپایه‌ای آورد و حضرت روی آن نشست، در حالی‌که پیوسته اشک‌هایش جاری بود. مردم که این صحنه را دیدند، صدای گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست، مردم از هر سو به نزد آن حضرت می‌آمدند و او را تسلیت می‌گفتند و آن منطقه پر از شیون و غوغا شد.

امام (علیه‌السّلام) برای مردم خطبه خواندند. «الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، بارِیءِ الْخَلائِقِ اَجْمَعِینَ، اَلَّذِی بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِی السَّمواتِ الْعُلی.. فَاِنّا للهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَة ما اَعْظَمَها وَاَوْجَعَها وَاَفْجَعَها وَاَکَظَّها وَاَفْظَعَها وَاَمَرَّها وَاَفْدَحَها، فَعِنْدَاللهِ نَحْتَسِبُ فِیما اَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، اِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقام».

سپس قافله اهل بیت وارد شهر مدینه منوره شد. زینب کبری (علیهاالسّلام) به محض ورود به مدینه به همراه دیگر زنان و دختران امام حسین وارد در مسجد النبی شدند و سخنان جان‌سوزی را با جد خویش دارند که در کتاب‌های مقاتل ضبط است. «یا جَدّاه اِنّی ناعِیهٌ اِلَیْکَ اخِی الْحُسَیْنَ؛‌ای جدّا! من خبر مرگ برادرم حسین را برای تو آورده‌ام.»

پس از ورود اهل بیت به مدینه، مردم مدینه دسته دسته برای عرض تسلیت شهادت فرزندان بنی‌هاشم و دو پسر عبدالله بن جعفر و امام حسین (علیه‌السّلام) به خانه عبدالله بن جعفر و زینب کبری می‌رفتند.

با ورود اهل‌بیت به مدینه، شهر یک‌پارچه صورت ماتم و عزا و شیون به خود گرفت و با گذشت هر روز از ورود آنان به شهر، گویا مصیبت تازه‌تر و زمینه تازه‌ای برای انقلاب بر ضدّ حکومت مرکزی شام فراهم می‌شد. تا آنجا که پس از گذشت یکی دو سال شهر مدینه در «واقعه حرّه» بر ضدّ بنی‌امیه و یزید قیام کرد و شهر‌های دیگر، چون مکه و کوفه نیز به تدریج پرچم مخالفت با یزید برافراشتند و توانستند از سلطه یزید خارج شوند. همچنین پس از حدود چهار سال شرّ این خاندان یعنی فرزندان ابوسفیان از سر مسلمانان کم شد و حکومت به بنی‌مروان منتقل گردید و پیشگویی‌های عقیله بنی‌هاشم درباره حکومت یزید محقق گردید.

 

هجرت حضرت زینب به شام

عمرو بن سعید اشرق که از سوی بنی‌امیه به عنوان حاکم مدینه منصوب شده بود طی نامه‌ای به یزید، مطلب را به اطلاع او رساند و او را از ماجرای برپایی مجالس عزا با خبر کرد. در نامه او به یزید چنین آمده بود: «همانا که وجود زینب در میان مردم مدینه اذهان را می‌آشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقام خون حسین را بگیرد.»

یزید در پاسخ به او دستور داد که میان حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مردم مدینه جدایی اندازد. او نیز به آن حضرت اعلام کرد که از مدینه خارج شود و در هر جای دیگری که مایل است، زندگی کند. حضرت زینب (علیهاالسّلام) به ناچار مدینه را در روز‌های پایانی ذی‌الحجه سال ۶۱ هجری در حالی که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود به همراه با دختران امام حسین (علیه‌السّلام) (فاطمه و سکینه) و فضه خادمه (علیهاالسّلام) ترک کرد و به سوی شام روانه شد.

 

زمان و مکان وفات

حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) پس از گذشت حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، در دمشق شام، چشم از جهان فرو بست.

در تاریخ وفات حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی (علیه‌السّلام) اختلاف‌نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری پس از تحمل مصائب کربلا و رنج‌های اسارت در ۵۷ سالگی به دیدار معبود شتافتند و در جوار حضرت حق آرام گرفتند.

بحر المصائب نوشته است: حضرت زینب (علیهاالسّلام) بعد از واقعه کربلا و رنج شام و محنت ایام، چندان گریست که قدش خمیده شده و گیسوانش سفید گردید و زندگی‌ای سراسر حزن و اندوه داشت تا به سرای دیگر رخت بربست.

 

چگونگی وفات

یکی از سوالاتی که در ارتباط با آن بانوی بزرگوار مطرح می‌شود درباره چگونگی وفات ایشان است؟ علت اصلی وفات‌ام المصائب حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) کاملا مشخص نیست و در این‌باره گمانه‌های مختلفی وجود دارد. باید گفت: بر اساس برخی از نوشته‌ها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کردند؛ و این احتمال طبیعی‌تر به نظر می‌رسد، چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد. بر اساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست، چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی‌تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کار‌ها سند به دست کسی نمی‌دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می‌زنند.

به هر حال احتمال شهادت حضرت، توسط عوامل یزید احتمالی دور از ذهن نیست، اما دلیل قطعی تاریخی برای این روایت دیده نشده است. بیمار شدن حضرت مهم‌ترین و قابل قبول‌ترین احتمال برای وفات ایشان است. در این احتمال حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) بر اثر بیماری و یا مصائب و سختی‌هایی که از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن ۵۷ سالگی در شام وفات و یا به شهادت رسیدند.

 

علت سفر دوم حضرت زینت به شام

در اینجا سؤالی وجود دارد که ممکن است به ذهن هر خواننده‌ای خطور کند و آن، این پرسش است که سفر دوم بانو زینب (علیهاالسّلام) از مدینه به شام، چگونه و به چه علت بوده است؟ این پرسش در مورد اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام بی‌تاثیر است، چرا که حقیقت و چگونگی دفن مدفونین در بسیاری از مزار‌های معروف، بر ما پوشیده است و جز کتاب‌های سیره و شهرت، دلیل دیگری برای اثبات آن نداریم. ولی اصل این موضوع که مرقد حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام است از قرائن و شواهد بسیاری برخوردار بوده و قریب به یقین است؛ بنابراین اگر هیچ دلیل و قرینه‌ای هم برای علت سفر دوم ایشان به شام پیدا نکنیم، در اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام تاثیری نخواهد گذاشت.

همانند مزار فضه، خادم فاطمه (علیهاالسّلام) در دمشق که هیچ اختلاف نظری در مورد آن وجود ندارد و همه نویسندگان مزارات، آن را ذکر کرده‌اند، اما علت دفن ایشان در آنجا و زمان وفات ایشان را مشخص نکرده‌اند. مزار حر ریاحی نیز چنین وضعیتی داشته است. مشهور است که این مزار در یک فرسخی کربلا قرار داشته و فقیهان، آن را زیارت می‌کرده‌اند.

همه گروه‌های چهارگانه‌ای که به وجود مزار زینب کبری (علیهاالسّلام) دختر علی (علیه‌السّلام) در روستای راویه معتقد هستند، درباره علت آمدن آن حضرت به این مکان، سند تاریخی ارائه نکرده‌اند.

ما اعتراف می‌کنیم که تاریخ، با وجود وسعتش در نقل داستان‌های خرافی و برخی افسانه‌های گوناگون، بسیاری از جزئیات موضوعات مهمی را که مطلوب و مورد نیاز یک پژوهش‌گر و محقق است، به صورت مبهم رها کرده است. این امر عجیب نیست؛ چرا که تاریخ در بیشتر اوقات، اسیر دست‌های گنهکار، قلم‌های مزدور و حکومت‌های ظالم بوده است. باعث تعجب است که می‌بینیم درباره زندگی بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام)، تا قرن نهم هجری، هیچ کتاب مستقلی نوشته نشده است یا اگر تالیف شده است، جایش در فهرست‌ها خالی است.

اولین کتاب مستقلی که ما در این‌باره سراغ داریم، کتاب حافظ عبدالرحمن سخاوی (م ۹۰۲ ه. ق) و بعد از آن کتاب ابن طولون دمشقی (م ۹۵۲ ه. ق) است؛ اما سخاوی به بحث درباره محل دفن ایشان نپرداخته است. حافظ ابن طولون دمشقی، مرقد ایشان در روستای راویه شام را تایید کرده و گفته است که ایشان در واقعه حره به آنجا آمد، اما بیشتر از این، چیزی نگفته است. اگرچه روایت‌هایی هم وجود دارد که دهان به دهان نقل شده، که در مدینه، قحطی و گرانی رخ داد. از این‌رو عبدالله بن جعفر، به مزرعه‌اش در مکان مذکور (بیرون دمشق) سفر کرد. در آنجا، زینب (علیهاالسّلام) مریض شد و درگذشت و در روستای راویه به خاک سپرده شد.

 

نتیجه‌گیری

پس از بررسی سه دیدگاه در مورد محل دفن حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) می‌توان چنین نتیجه گرفت که: دیدگاه شام از قرائن اطمینا‌ن‌بخشی برخوردار است و موجب حصول ظن قریب به یقین است، در حالی که دیدگاه مصر اشکالات فراوان دارد و احتمال مدینه نیز فاقد دلیل تاریخی است.

پس از بررسی تمام آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم که مرقد حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نمی‌تواند در مدینه منوره یا شهر قاهره در مصر باشد.

البته ما منکر دفن بانویی علوی به نام «زینب» در مصر نیستیم، بلکه می‌گوییم: به سبب فتح مصر توسط عمرو بن عاص و سلطه همه‌جانبه اموی‌ها بر آن سرزمین، فردی از فرزندان صلبی امام علی (علیه‌السّلام) آن هم در حوالی سال ۶۲ هجری وارد مصر نشده است و صاحب مقبره زینبیه قاهره، به دلایل مختلفی که بیان شد، نمی‌تواند حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، دختر امام علی (علیه‌السّلام) و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) باشد، به علاوه زنان علوی بسیاری به نام زینب در مصر دفن شده‌اند و عادت خاص و عام این بوده که سادات گرامی را به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نسبت دهند، هرچند بین ایشان واسطه‌هایی وجود داشته باشد. همین امر سبب شده تا مزار معروف در مصر که از آنِ زینب بنت یحیی المتوج است، به زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نسبت داده شود، چون زینب کبری، کامل‌ترین و مشهورترین بانویی است که در صدر اسلام به نام «زینب» شناخته شده و این، کاملا طبیعی است که ذهن انسان با شنیدن یک نام، به فرد کامل و مشهور انتقال یابد.

علاوه بر این، وجود مرقد آن بانوی بزرگوار در شهر مدینه، فاقد دلیل لازم و کافی است. بنابراین، دفن آن حضرت در این دو سرزمین نیازمند دلیل قطعی است که تاکنون به دست نیامده است. از قاعده استصحاب هم در مسائل تاریخی کاری ساخته نیست. از این‌رو به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از مزارات منسوب به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) مدرک کاملاً قابل اعتمادی ندارند هرچند که احترام و پاسداشت آن امکنه به دلیل به خاک‌سپاری یکی از زنان منسوب به خاندان عترت لازم و بایسته است. در یک نگاه کلی، می‌توان احتمال مدینه را بدون دلیل، احتمال مصر را دارای اشکالات فراوان و احتمال شام را با وجود اندک درنگ تاریخی، از سه دیدگاه قبلی برتر و کامل‌تر و استوارتر دانست.

نکته مهمی که نباید از آن غافل شد این است که زیارتگاه‌ها و اماکنی که به خاندان عصمت و طهارت منسوبند همه از مصادیق آیه شریفه «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فی‌ها اسمه؛» می‌باشند. این خانه‌ها و زیارتگاه‌ها و لو منسوب به آنها باشد، جای ذکر و توجه به خدا و انسان‌سازی و پیوند با شهیدان و اهل بیت است. محل دفن اهل بیت هر کجا که باشد یاد و خاطره‌شان زنده است و در سینه‌های مردم عاشق جای دارند.

 

فضیلت زیارت حضرت زینب(س)

پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره فضیلت زیارت قبور فرزندان امام علی (علیه‌السّلام) فرمودند:

«یا ابَا الْحَسَنِ؛ انَّ اللهَ تَعَالَی جَعَلَ قَبْرَک وَ قَبْرَ وُلْدِک بِقَاعاً مِنْ الْجَنَّةِ، وَ عَرصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وَ انَّ اللهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَباءِ مِنْ خَلْقِهِ؛ وَ صَفْوَةِ مِنْ عِبادِهِ تَحِنُّ الَیکُمْ؛ وَ تَحْتَمِلُ الْمَذَلَّة وَالْاَذَی فِیکُم، فَیعْمُرُونَ قُبُورَکمْ وَ یکثِرونَ زِیارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ الَی اللهِ وَ مَودَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ. اولَئِک یا عَلیّ الْمَخْصُوصونَ بِشَفاعَتِی؛ الْوارِدوُنَ حَوْضِی، وَ هُمْ زُوّاری غَداً فِی الجَنَّهِ. یا عَلِی! مَنْ عَمَّرَ قُبُورَکُمْ وَ تَعَاهَدَها؛ فَکانَّما اعَانَ سُلَیمانَ بْنَ داوُدَ عَلَی بِناءِ بَیتِ المُقَدَّسِ، وَ مَنْ زارَ قُبُورَکُمْ عَدَلَ لَه ثَوابَ سَبْعینَ حَجَّةً بعد حَجَّةِ الاسلامِ»‌ای اباالحسن! حقیقتاً خداوند متعال قبر تو و فرزندان تو را همچون منزلگاهی از منزلگاه‌های بهشتی و سرایی از سرا‌های آن قرار داده است. به درستی که خداوند، قلب‌های بندگان شریف و برگزیده‌اش را مشتاق شما گردانیده و در راه محبت و دوستی شما، آزار و تحقیر (دشمنانتان) را تحمل می‌کند، در نتیجه قبر‌های شما را آباد نموده و به خاطر نزدیکی به خداوند و دوستی‌شان با فرستاده‌اش، آنها را بسیار زیارت می‌کنند.‌ای علی! آنان از افراد برگزیده و خاصی هستند که مشمول شفاعت من خواهند شد و بر حوض (کوثر) من وارد می‌شوند و در فردای قیامت در بهشت جزء زیارت‌کنندگان من خواهند گردید.‌ای علی! کسی که قبر‌های شما را آباد کند و از آنها محافظت نماید، گویی که سلیمان بن داوود (علیه‌السّلام) را در ساختن بیت‌المقدس یاری نموده و کسی که قبر‌های شما را زیارت کند، این زیارت برای او برابر ثواب هفتاد حج مستحب، بعد از انجام حج واجب است.