شناسهٔ خبر: 70837367 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

زیر سقف شهر خاکستری

نفس کشیدن سخت شده است و اراده‌ای برای تغییر وجود ندارد

صاحب‌خبر -

 جوان آنلاین: نفس کشیدن سخت شده است و اراده‌ای برای تغییر وجود ندارد. هر آنچه گفته و نوشته می‌شود راه به جایی نمی‌برد و متأسفانه ترک فعل مسئولان و کم کاری‌ها باعث شده تا شش ماهه دوم سال برای شهر‌های بزرگ به خصوص پایتخت متفاوت از بقیه روز‌های سال باشد. تعطیلی‌های آخرین لحظه که تمامی برنامه‌های زندگی و به طور کلی سبک زندگی افراد را تحت الشعاع قرار می‌دهد؛ والدینی که در این روز‌ها قادر به برنامه‌ریزی برای فردای خود نیستند و ناگهان با یک خبر باید تصمیم در لحظه بگیرند که کودک خود را در تعطیلی مدرسه به چه کسی بسپارند! برخی بانوان شاغل می‌گویند مرخصی‌های خود را برای شش ماهه دوم سال و تعطیلات لحظه آخری می‌گذارند تا مجبور نباشند در روز‌های تعطیلی آلودگی هوا فرزند کوچک خود را با خود راهی محل کار کنند. ماسک جزء لاینفک زندگی در روز‌های آلوده شده است. سردرد، بی‌حالی، خواب آلودگی، تنفس سخت و سوزش چشم تنها بخشی از حال هر روز شهروندان در شهر‌های بزرگ است. هر روز همه از در منزل بیرون می‌آیند و با حسرت به آسمان نگاه می‌کنند و منتظر معجزه هستند. معجزه باد، باران و... در نهایت ما می‌مانیم و هوایی که خودمان از دیدنش وحشت‌زده هستیم. بعضی روز‌ها با سردرد بیدار و روز دیگر با سردرد راهی منزل می‌شویم، اما گویی چاره‌ای دیگر جز این نداریم! تسلیم شدیم و در نهایت این ما هستیم که باید به خودمان کمک کنیم. هر کدام به نحوی برای این روز‌ها تصمیم می‌گیریم، اما کمتر به این فکر می‌کنیم شاید خودمان هم بتوانیم قدمی برداریم. به قول معروف حالا که تسلیم چنین سرنوشتی شدیم باید برای خود چاره‌اندیشی کنیم. 
شاید بدیهی‌ترین کاری که می‌توان انجام داد این است که از خودروی شخصی کمتر استفاده کنیم، اما خب به هر حال ما خود را مستحق این می‌دانیم که به دلیل وضعیت نامطلوب حمل و نقل عمومی از حداقل‌ترین‌ها برای آسایش خود استفاده کنیم. واقعیت این است که در کشور ما درصد اندکی از مردم حاضر هستند برای حفظ سلامت خود و دیگران کمتر از خودروی شخصی و موتورسیکلت استفاده کنند و هنوز بسیاری از ما رفت و آمد با دوچرخه یا اتوبوس و مترو را کسر شأن خود دانسته و حاضر نیستند رفت و آمد با وسایل نقلیه عمومی یا دوچرخه و حتی موتور برقی را به جان بخرند. تنها روی سخن ما با همین افراد است که اگر شرایط استفاده از حمل و نقل عمومی را دارند برای خودشان هم که شده کمی به فکر باشند. متأسفانه نکته اینجاست که برای برخی هموطنان ما خودروی سواری هنوز یک نوع تفریح بوده و یکی از تفریحات قشر نو کیسه و تازه به دوران رسیده در کشور ما رانندگی بی‌هدف در خیابان‌های پر ترافیک و به قول معروف دور دور کردن در خیابان‌های شلوغ و دودزده کلانشهرهاست. حتی مشاهده شده است برخی افراد که نگهداری سگ را از مظاهر زندگی مدرن و سالم می‌دانند به جای پیاده‌روی روزانه با سگ (که از نیاز‌های حیاتی سگ‌های خانگی است) آنها را با خودرو در سطح شهر می‌چرخانند و فکر می‌کنند سگ هم مثل آنها از این رانندگی بی‌هدف و گرفتار شدن در ترافیک لذت می‌برد! به هر حال شاید لازم باشد برای زندگی کردن زیر سقف این شهر خاکستری کمی سبک زندگی متفاوت‌تری را برگزینیم.