به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، امروز (دوشنبه، ۱۲ رجب) سالروز ورود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به کوفه و انتخاب آن شهر بهعنوان مقر حکومت در سال ۳۶ ه. ق است.
به همین مناسبت گریزی به کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» بیانات مقام معظم رهبری در مورد زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه معصومین (علیهمالسلام) که مؤسسه جهادی مرکز صهبا آن را منتشر کرده است، زدیم تا برخی از ویژگیهای حضرت (علیهالسلام) در حکومتداری را استخراج کنیم.
بیعت با امیرالمؤمنین (ع)
تمام اقطار اسلامی با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بیعت کردند. تا آن روز هیچ بیعتی به عمومیت بیعت با ایشان وجود نداشت، جز شام که با ایشان بیعت نکردند.
تمام اقطار اسلامی و بزرگان و صحابه بیعت کردند. یک تعداد معدود کمتر از ۱۰ نفر فقط ماندند که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آنها را در یک مسجد حاضر ساخت و یکییکی از اینها پرسید که شما چرا بیعت نکردید؛ از جمله عبداللهبنعمر و سعدبنابیوقاص.
چند نفری بودند که بیعت نکردند، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از اینها پرسیدند. هرکدام عذری آوردند، یک حرفی زدند.
ویژگی خلافت امام علی (ع)
بعضی باز بیعت کردند و بعضی هم بیعت نکردند_تعداد خیلی محدودی_ حضرت (علیهالسلام) هم آنها را رها کردند، ولی بقیه چهرههای معروف همچون طلحه و زبیر و دیگران، همه با ایشان بیعت کردند و قبل از آنکه آنها با حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بیعت کنند، ایشان فرمودند: «وَ اعلَموا» بدانید، «أَنّی إِن أَجَبتُکُم» حالا که شما اصرار میکنید من حکومت را بهدست بگیرم، «رَکِبتُ بِکُم» اگر من پاسخ مثبت به شما دادم، مبادا خیال کنید که من ملاحظه چهرهها، شخصیتها، استخوانهای قدیمی و آدمهای نامونشاندار را خواهم کرد.
مبادا خیال کنید من از این و آن تبعیت و تقلید خواهم کرد و روش دیگران را روش خودم قرار خواهم داد؛ ابداً!
«وَ اعلَموا أَنّی إن أجَبتُکُم رَکِبتُ بِکُم ما أَعلَم» آن جوری که خودم علم دارم، میدانم، تشخیص دادم و از اسلام دانستم، شما را حرکت خواهم داد و اداره خواهم کرد.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با مردم این اتمام حجتها را کردند و خلافت را قبول کردند. ایشان میتوانستند در آنجا هم بهخاطر حفظ مصالح و ملاحظه جوانب قضیه و این چیزها کوتاه بیایند و دلها را بهدست بیاورند، اما با کمال قاطعیت بر اصول و ارزشهای اسلامی پافشاری کردند؛ بهطوریکه آنهمه دشمن مقابل حضرت (علیهالسلام) صف کشیدند و ایشان در یک اردوگاه با تجلی کامل زر و زور و تزویر و در یک اردوگاه با چهرههای موجه، معتبر و معروف و در یک اردوگاه دیگر با عناصر مقدسمآب و علیالظاهر متعبد، اما ناآگاه از حقیقت و روح اسلام و تعالیم اسلام و از شأن و مقام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و اهل تشبّث (چنگ زده به چیزی) به خشونت و قساوت و بداخلاقی مواجه شدند.
دشمنان حضرت (ع)
حضرت امیر (علیهالسلام) در سه اردوگاه با سه خط جداگانه ناکثین، قاسطین و مارقین جنگیدند. هر کدام از این وقایع نشاندهنده همان روح توکل به خدا و ایثار و دور شدن از منیّت و خودخواهی در امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و بالاخره در همین راه هم به شهادت رسیدند که در مورد ایشان گفتهاند: علی (علیهالسلام) را عدلش به خاک و خون غلتاند.
اگر ایشان میخواستند عدالت را رعایت نکنند، ملاحظهکاری کنند و شأن و مقام و شخصیت خود را بر مصالح دنیای اسلام ترجیح بدهند، موفقترین و قدرتمندترین خلفا میشدند و هیچ معارضی هم پیدا نمیکردند، اما حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شاخص حق و باطل هستند.
شاخص حق و باطل
به خاطر همین است که هرکس دنبال حضرت علی (علیهالسلام) است و ایشان را قبول دارد و میخواهد مثل ایشان عمل کند، حق است و هر کس حضرت علی (علیهالسلام) را قبول ندارد، باطل است.
به این خاطر است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) لبّ وظیفه، بدون ذرهای دخالت دادن منیّت، احساسات و منافع شخصی و خود، در آن راهی که انتخاب کرده، حرکت کرده است.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) چنین شخصیتی هستند؛ لذا ایشان واقعاً «میزانالحق» هستند. این زندگی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. «وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ الله» فقط شهادت این بزرگوار نبود، در لحظه مرگ نبود که ایشان جانشان را در راه خدا دادند؛ (بلکه) در طول عمر، همواره جان خود را در راه خدا دادند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در این مدت نشان دادند که اصول اسلامی و ارزشهای اسلامی که در دوران انزوای اسلام و در دوران کوچکی جامعه اسلامی بهوجود آمده بود، در روان رفاه و گسترش و اقتدار و پیشرفت و توسعه مادی جامعه اسلامی هم قابل پیاده شدن است. اگر به این نکته توجه کنیم، خیلی مهم است.
اصول درخشان صدر نبوت
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در این پنج سال با عمل، سیره و شیوه حکومت خود نشان دادند که نه؛ همان اصول درخشان صدر نبوت _همان توحید، همان عدل، همان انصاف و مساوات، همان برابری میان انسانها_ با خلیفه مقتدری مثل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قابل اجراست.
این، چیزی است که در تاریخ مانده است. هرچند بعد از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) این روش ادامه داده نشد، اما ایشان نشان دادند که اگر حاکم اسلامی، مدیران جامعه و مدیران مسلمان تصمیم و اعتقاد راسخ داشته باشند، میتوانند همان اصول را در دوران گسترش منطقه حکومت اسلامی و پدید آمدن شرایط گوناگون و جدید زندگی، باز هم اجرا و مردم را از آن بهرهمند کنند.
انتهای پیام/ 118
∎