عطنا - در نشستی تخصصی با عنوان «نورودیپلماسی، رویکردهای نوین در روابط بینالملل»، دکتر منصور رحمانی، استاد روابط بینالملل دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، به تشریح ابعاد جدیدی از دیپلماسی پرداخت که با ترکیب علوم عصبی و دیپلماسی، تحولی اساسی در تعاملات بینالمللی ایجاد میکند.
این نشست که در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد و دانشجویان و پژوهشگران در آن حضور داشتند، تأثیر ذهن، زبان و پردازش اطلاعات بر تصمیمگیریهای دیپلماتیک اختصاص بررسی شد. رحمانی در صحبتهای خود ضمن بررسی مفهومی و ماهیتی نورودیپلماسی و عناصر و مولفههای آن، ابعاد این رشته تقریبا نوپا در کشور را رابطهاش با دنیای پیچیده روابط بینالملل را توضیح داد.
نورودیپلماسی: از ذهن تا تصمیمگیری
منصور رحمانی، استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، با بیان اینکه نورودیپلماسی ترکیبی از دو واژه «نورو» و «دیپلماسی» است، گفت: «نورو به سیستم عصبی اشاره دارد که از دو بخش مغز و ذهن تشکیل میشود. در این چارچوب، مغز را میتوان بهعنوان سختافزار و ذهن را بهعنوان نرمافزار در نظر گرفت.»
رحمانی با اشاره به اینکه در علوم انسانی معمولاً بیشتر به جنبههای نرمافزاری ذهن پرداخته میشود، اظهار کرد: «در نورودیپلماسی تمرکز اصلی بر ذهن و نحوه پردازش اطلاعات است. در واقع، ذهن انسان پر از نرمافزارهایی است که از زمان تولد بهطور ناخودآگاه در آن نصب میشوند. این نرمافزارها میتوانند باورها، ارزشها و رفتارهای یادگرفتهشده از محیط اطراف، آموزشها و تجربیات افراد باشند که در طول زندگی انسان شکل میگیرند.»
طبق گفتههای این کارشناس سیاستهای بینالمللی، انسانها بهطور طبیعی به دنیا میآیند و ذهن آنها در ابتدا بدون محدودیت است، اما در طول زمان این نرمافزارها میتوانند بهطور ناخودآگاه مغز را محدود کنند و تواناییهای بالقوه فرد را کاهش دهند. او افزود: «ذهن انسان مانند یک نقشه است که واقعیت را بازتاب میدهد، اما این نقشه لزوماً با واقعیت عینی یکی نیست. این ایده که از «آلفرد کورزیبسکی»، جامعهشناس و مردمشناس معروف، گرفته شده است، نشان میدهد که تصمیمگیریهای ما بر اساس برداشتها و تفاسیر ذهنی انجام میشوند، نه بر اساس واقعیت محض.»
زبان ارتباطی فراتر از کلمات است
این استاد روانشناسی مذاکرات، با بیان اینکه در نورودیپلماسی، توجه به ذهن، زبان، و نحوه پردازش اطلاعات کمک میکند تا به درک بهتری از نحوه تأثیرگذاری ذهن و زبان در روابط دیپلماتیک دست یابیم، خاطرنشان کرد: «شناخت فرایندهای ذهنی افراد و نحوه واکنش به آنها را در روابط دیپلماتیک حائز اهمیت دانست.
یکی از جنبههای کلیدی نورودیپلماسی که مترجم کتاب «تاریخ روابط بینالملل از کنگره وین تا پایان جنگ سرد» به آن اشاره کرد، زبان و ارتباطات در دیپلماسی است. وی با اشاره به اهمیت زبان در دیپلماسی افزود: «زبان ارتباطی انسانها، بهویژه در حوزه دیپلماسی، فراتر از کلمات است. مجاری ارتباطی متعددی وجود دارد که شامل زبان بدن، لحن صدا و سایر رفتارهای غیرکلامی است. این موارد در دنیای دیپلماتیک بسیار حائز اهمیت هستند. دیپلماسی، بهعنوان حوزهای پیچیده، نیازمند درک دقیق این جنبههای ارتباطی است. دیپلماتها از طریق تجربه و آموزش، تواناییهایی را درک و تقویت میکنند؛ برای مثال، یاد میگیرند چگونه لبخند بزنند یا از نگاهها و رفتارهای ظریف برای انتقال پیامهای خود استفاده کنند، حتی به شکلی که ممکن است برای عموم قابل تشخیص نباشد. این موضوع بهویژه در مذاکرات حساس، مانند مذاکرات هستهای، اهمیت ویژهای دارد. طرفهای مذاکره، علاوه بر حضور مستقیم در جلسات، از ابزارهایی مانند دوربینها برای تحلیل دقیق زبان بدن افراد استفاده میکنند. روانشناسان و متخصصانی که در زمینه تحلیل زبان بدن تخصص دارند، این رفتارها را بررسی میکنند و اطلاعات ارزشمندی ارائه میدهند. این ابعاد علمی، در شناخت بهتر رفتارها و تقویت ارتباطات دیپلماتیک، بسیار مؤثر است.»
رحمانی به این نکته نیز اشاره کرد که در علم زبانشناسی شناختی نیز این موضوع بررسی میشود که چگونه زبان و نحوه استفاده از آن بر ذهن و پردازش اطلاعات در تعاملات دیپلماتیک تأثیر میگذارد. وی افزود: «نورودیپلماسی به ما این امکان را میدهد که درک عمیقتری از نحوه تأثیرگذاری ذهن و زبان در روابط دیپلماتیک دست یابیم.»
زبان و ارتباطات؛ ابزاری کلیدی در دیپلماسی
این دانشآموخته روابط بینالملل دانشگاه تولوز فرانسه در بخش دیگری از سخنان خود، به نقش زبان و ارتباطات در دیپلماسی پرداخت. او زبان دیپلماتیک را اغلب همراه با ابهام توصیف کرد و گفت: «در نورودیپلماسی، الگوهای زبانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند، بهویژه در محیطهای دیپلماتیک که زبان، ابزاری برای برقراری ارتباط، مدیریت ابهام، و نفوذ به شمار میرود. زبان دیپلماتیک غالباً با ابهام همراه است. بهعنوان مثال، پس از مذاکرات، عباراتی مانند «گفتگوها بسیار سازنده بود» یا «فضای مذاکرات دوستانه بود» بهکار میرود که تفسیری روشن و قطعی ارائه نمیدهند. این نوع زبان، بخشی از استراتژی ارتباطی در دیپلماسی محسوب میشود.»
رحمانی با بیان اینکه در ارتباطات دیپلماتیک، ۵۵ درصد ارتباطات بر پایه زبان بدن، ۳۸ درصد مربوط به لحن صدا و تنها ۷ درصد وابسته به کلمات است، نحوه ارائه پیام در دیپلماسی را مهمتر از خود پیام ارزیابی کرد.
رحمانی همچنین اهمیت زبان بدن و رفتارهای غیرکلامی در مذاکرات حساس مانند مذاکرات هستهای را بسیار کلیدی دانست و گفت: «در مذاکرات هستهای، طرفهای مذاکره از ابزارهایی مانند دوربینها برای تحلیل دقیق زبان بدن افراد استفاده میکنند. روانشناسان و متخصصانی که در زمینه تحلیل زبان بدن تخصص دارند، این رفتارها را بررسی میکنند و اطلاعات ارزشمندی ارائه میدهند. این ابعاد علمی، در شناخت بهتر رفتارها و تقویت ارتباطات دیپلماتیک، بسیار مؤثر است.»
مدلهای تصمیمگیری نورودیپلماسی
در بخش دیگری از این نشست، استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه به مدلهای تصمیمگیری در دیپلماسی پرداخت. رحمانی تصمیمگیری در عرصه دیپلماسی را به بازی شطرنج تشبیه کرد که بهگفته او هر حرکت آن میتواند سرنوشت ملتها را تغییر دهد. او مدل تصمیمگیری عقلانی را یکی از مهمترین مدلها معرفی کرد و گفت: «مدل تصمیمگیری عقلانی (Rational Decision-Making)، بر این فرض استوار است که تصمیمگیرندگان انسانهایی عقلانی هستند که با تحلیل سود و زیان، بهترین گزینه را انتخاب میکنند. اما این سود و زیان تنها به جنبههای مادی محدود نمیشود؛ ارزشها، باورها و منافع استراتژیک نیز در این تحلیل نقش کلیدی دارند.» به گفته او، این مدل مانند یک ترازوی نامرئی است که تمام عوامل را سبک و سنگین میکند تا بهترین تصمیم ممکن اتخاذ شود.
عضو شورای علمی «مرکز مطالعات خلیج فارس» در ادامه به معرفی سه مدل دیگر تصمیمگیری شامل «بوروکراتیک»، «فرایند سازمانی» و «بازی دو سطحی» در دیپلماسی پرداخت و آنها را چنین شرح داد: «در مدل مدل بوروکراتیک که «گراهام آلیسون» معرفی کرده، بر نقش بوروکراسی و چانهزنی میان نهادهای مختلف تأکید میشود. برای نمونه در ایالات متحده، فرایند تصمیمگیری در دوران ریاست جمهوری جو بایدن بیشتر بوروکراتیک بوده است، درحالیکه دونالد ترامپ تمایل بیشتری به تصمیمگیریهای شخصی و کمتر سیستمی داشت.»
به باور رحمانی در مدل فرایند سازمانی بر نقش سازمانها و خروجیهای سیستمیک آنها در فرایند تصمیمگیری تمرکز میشود. او گفت: «در این مدل، سیستمهای سیاسی و اداری بر اساس ساختار و قواعد خود، تصمیماتی اتخاذ میکنند که خروجیهای مشخصی به همراه دارند. این مدل نگاه سیستماتیکتری به تصمیمگیری دارد و بر عملکرد کلی سیستم تأکید میکند.»
استاد روابط بینالملل دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه در تبیین مدل تصمیمگیری بازی دو سطحی تاکید کرد که کانون تمرکز این مدل، ارتباط متقابل بین سیاست داخلی و خارجی است. او توضیح داد: «در مدل بازی دو سطحی، تصمیمگیرندگان همزمان شرایط داخلی و خارجی را مقایسه میکنند تا تصمیمی اتخاذ کنند که با هر دو وضعیت هماهنگ باشد. این روش به آنها کمک میکند تا تعادل لازم بین نیازهای داخلی و الزامات بینالمللی را در کنار این مدل، مدلهای دیگری مانند مدل بوروکراتیک، مدل فرایند سازمانی و مدل بازی دو سطحی نیز وجود دارند که هر کدام بر جنبههای خاصی از تصمیمگیری تأکید میکنند.»
خطاهای شناختی در تصمیمگیریهای دیپلماتیک
استاد و پژوهشگر حوزه روانشناسی سیاسی و فنون مذاکرات، در سخنان اخیر خود بر اهمیت شناخت خطاهای شناختی در فرایند تصمیمگیریهای رهبران و تأثیر آن بر سیاستگذاریهای بینالمللی تأکید کرد. به گفته او، نورودیپلماسی بهعنوان یک مدل ارتباطی پیشرفته، به بررسی ادراک، نگرش و ویژگیهای شخصیتی رهبران میپردازد و نقش سوگیریهای ذهنی و خطاهای شناختی را در شکلگیری تصمیمهای کلان تحلیل میکند. رحمانی خاطرنشان کرد: «خطاهای شناختی ناشی از ادراک نادرست یا سوگیریهای ذهنی میتوانند نتایج سیاستگذاریها را بهشدت تحت تأثیر قرار دهند. این موضوع بهویژه در عرصه سیاست خارجی، که تصمیمها اغلب پیامدهای گسترده و بلندمدت دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است.»
او افزود: «تحلیل سبکهای رهبری و بررسی فرآیندهای ذهنی تصمیمگیرندگان میتواند درک بهتری از نحوه شکلگیری تصمیمها در عرصه بینالملل ارائه دهد. در سطح کلان، نورودیپلماسی به بررسی ادراک و برداشتهای رهبران میپردازد، اما در سطح عملیاتی، موضوعاتی مانند شیوههای ارتباطی و اعتمادسازی نیز از جمله عوامل کلیدی هستند.»
رحمانی با اشاره به اهمیت اعتمادسازی در دیپلماسی، توضیح داد: «یک دیپلمات موفق باید بتواند همزمان اعتماد طرف مقابل را جلب کند و بر رفتار و گفتار او نظارت دقیقی داشته باشد. این فرآیند نیازمند تکنیکها و روشهای مشخصی است که در چارچوب نورودیپلماسی قابل بررسی و آموزش هستند.»
بهعقیده این عضو انجمن متخصصان مسائل آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه هاروارد، ترکیب علوم شناختی و دیپلماسی نهتنها به درک بهتر فرآیندهای تصمیمگیری کمک میکند، بلکه میتواند راهکارهایی برای کاهش خطاهای شناختی و بهبود روابط بینالمللی ارائه دهد. این رویکرد نوین، بهویژه در شرایط پیچیده جهانی، میتواند ابزاری مؤثر برای سیاستگذاران و دیپلماتها باشد.
رحمانی، نورودیپلماسی را فراتر از یک نظریه صرف، یک ابزار عملیاتی توصیف کرد که به بهبود فرآیندهای ارتباطی و تصمیمگیری در عرصه بینالملل کمک میکند. او همچنین شناخت خطاهای شناختی و مدیریت آنها را گامی ضروری برای دستیابی به دیپلماسی مؤثر و پایدار بیان کرد.
اعتمادسازی در دیپلماسی: هنر برقراری ارتباط مؤثر
استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه در بخش دیگری از سخنان خود، به اهمیت اعتمادسازی در دیپلماسی پرداخت. او گفت: «در دیپلماسی، اعتمادسازی به معنای ایجاد فضای امن برای گفتگو است، اما این به معنای اعتماد کامل به طرف مقابل نیست. به همین دلیل، نظارت مستمر بر روند ارتباطات و اظهارات طرف مقابل ضروری است. به عبارتی دیگر، اعتمادسازی در دیپلماسی، فرایندی پیچیده است که به تکنیکهای خاصی نیاز دارد. یک دیپلمات باید بهطور همزمان بتواند اعتماد طرف مقابل را جلب کند و درعینحال، نظارت دقیقی بر رفتار و گفتار او داشته باشد.»
رحمانی با اشاره به مراحل اعتمادسازی، فرایند ارتباطی اعتمادسازی را در سه مرحله کلیدی تشریح کرد: «مرحله اول همانندسازی است. در این مرحله، دیپلمات باید چنان رفتار کند که طرف مقابل احساس کند به طور کامل درک شده است. این اقدام، پایهای محکم برای ایجاد ارتباطی مؤثر و صمیمانه فراهم میکند. پس از برقراری همانندسازی، به همسویی میرسیم. دیپلمات تلاش میکند تا موضوعات گفتگو را به تدریج و با ظرافت، با اولویتها و نیازهای خود همسو کند. این فرایند در قالب گفتگوهای مشترک و تعاملی پیش میرود. در مرحله نهایی نیز دیپلمات با بهکارگیری تکنیکهای ارتباطی و شناختی پیشرفته، گفتگو را به سوی اهداف مورد نظر خود هدایت میکند تا به نتیجه مطلوب برسد.
او با تاکید بر اینکه اهمیت درک متقابل و مدیریت هوشمندانه ارتباطات در راستای نیل به اهداف استراتژیک، مذاکرات هستهای ایران با قدرتهای بزرگ را یکی نمونههایی عینی اعتمادسازی در دنیای دیپلماتیک برشمرد: «در مذاکرات هستهای ایران، وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، از موضوعاتی مانند نوهدار شدن عباس عراقچی و اعتقادش به حجاب برای ایجاد همانندسازی و اعتمادسازی استفاده کرد. این رویکرد باعث شد فضا برای گفتگوهای حساستر و صمیمانهتر آماده شود.»
نورودیپلماسی: آینده دیپلماسی
این استاد روابط بینالملل در پایان سخنان خود، نورودیپلماسی را رویکردی نوین و مؤثر در روابط بینالملل معرفی کرد و گفت: «نورودیپلماسی، با ترکیب علوم عصبی و دیپلماسی، ابزارهای جدیدی برای بهبود تعاملات بینالمللی ارائه میدهد. این علم، با تمرکز بر ادراک، برداشتها و نگرشهای تصمیمگیرندگان، تلاش میکند تا فرایند تصمیمگیری را بهبود بخشد و خطاهای شناختی را کاهش دهد.»
او تأکید کرد: «در دنیای امروز، با توجه به تغییرات سریع و چالشهای نوظهور، نورودیپلماسی میتواند نقش کلیدی در مدیریت تعاملات بینالمللی ایفا کند. این علم، نهتنها به دیپلماتها کمک میکند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، بلکه آنها را به دانش و مهارتهایی خاص برای اعتمادسازی و مدیریت اختلافات تجهیز میکند.»
دیپلماسی سنتی پاسخگوی نیازها نیست
رحمانی در بخش دیگری از سخنان خود، به تحولات جهانی و نقش نورودیپلماسی در مدیریت این تحولات پرداخت. او گفت: «در دنیای امروز، با توجه به تغییرات سریع و چالشهای نوظهور، نورودیپلماسی میتواند نقش کلیدی در مدیریت تعاملات بینالمللی ایفا کند. این علم، نهتنها به دیپلماتها کمک میکند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، بلکه به آنها ابزارهایی برای اعتمادسازی و مدیریت اختلافات ارائه میدهد؛ چراکه تحولات جهانی بهقدری سریع و پیچیده هستند که دیپلماسی سنتی دیگر پاسخگوی نیازها نیست.»
او افزود: «برای مثال، در بحرانهای بینالمللی مانند بحران اوکراین یا تغییرات اقلیمی، نورودیپلماسی میتواند به دیپلماتها کمک کند تا با درک بهتر از ادراک و برداشتهای طرفهای مقابل، تصمیمات مؤثرتری اتخاذ کنند.»
نورودیپلماسی و دیپلماسی دیجیتال
استاد روابط بینالملل همچنین به نقش نورودیپلماسی در دیپلماسی دیجیتال اشاره کرد و گفت: «در جهان کنونی، دیپلماسی دیجیتال بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی تعاملات بینالمللی مطرح است. نورودیپلماسی با استفاده از تحلیلهای شناختی و علوم عصبی، میتواند به دیپلماتها کمک کند تا در فضای دیجیتال نیز تعاملات مؤثری داشته باشند.»
رحمانی تصریح کرد: «برای مثال، در شبکههای اجتماعی، تحلیل رفتار کاربران و نحوه واکنش آنها به پیامهای دیپلماتیک، میتواند به بهبود ارتباطات بینالمللی کمک کند.»
نورودیپلماسی و آیندهپژوهی
رحمانی در بخش پایانی سخنان خود، به اهمیت آیندهپژوهی در نورودیپلماسی اشاره کرد و گفت: «در دنیای امروز، تغییرات بهقدری سریع هستند که اگر به آینده توجه نکنیم، دچار عقبماندگی خواهیم شد. نورودیپلماسی به ما کمک میکند تا با درک بهتر از تحولات آینده، تصمیمات استراتژیکتری اتخاذ کنیم.»
او افزود: «برای مثال، کشورهایی مانند آمریکا و چین، با استفاده از فناوریهای نوین و تحلیلهای شناختی، تلاش میکنند تا در عرصه بینالمللی پیشتاز باشند. ما نیز باید با بهرهگیری از این رویکردها، خود را برای چالشهای آینده آماده کنیم.»
نورودیپلماسی و آموزش دیپلماتها
استاد روابط بینالملل دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه در بخش پایانی سخنان خود، به اهمیت آموزش دیپلماتها در حوزه نورودیپلماسی پرداخت و گفت: «برای بهرهگیری از نورودیپلماسی، باید دیپلماتها را با مفاهیم و تکنیکهای این علم آشنا کرد. این آموزشها میتوانند شامل کارگاههای عملی، تحلیلهای شناختی و تمرینهای زبانی باشند.»
او تأکید کرد: «در کشورهای پیشرفته، نورودیپلماسی بهعنوان بخشی از آموزش دیپلماتها مطرح است و ما نیز باید با بهرهگیری از این تجربیات، دیپلماتهای خود را برای چالشهای آینده آماده کنیم.» بهگفته رحمانی، نورودیپلماسی علاوه بر یاریرسانی به دیپلماتها برای تصمیمگیری عقلاییتر، بهترین ابزار اعتمادسازی و مدیریت اختلافات هم تلقی میشود. او خاطرنشان کرد: «نورودیپلماسی با ترکیب علوم عصبی و دیپلماسی به ما میگوید که دیپلماسی دیگر محدود به مذاکرات رسمی نیست، بلکه شامل ابعاد پیچیدهای از ذهن، زبان و ارتباطات است که آینده تعاملات بینالمللی را متحول خواهد کرد.» رحمانی تاثیر نورودیپلماسی در زندگی روزمره را نیز واجد اهمیت دانست و اضافه کرد: «الگوهای زبانی و نحوه استفاده از کلمات تنها مختص دیپلماسی نیستند، بلکه در زندگی روزمره نیز نقش دارند. برای مثال، والدین با نوع کلماتی که به کار میبرند، میتوانند فرزندان خود را در جهتهای خاصی برنامهریزی و هدایت کنند. این مسئله اهمیت شناخت و استفاده درست از زبان را در تمام جنبههای زندگی نشان میدهد.»
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: