بیستوچهارمین جلسه از نهمین فصل پاتوق فیلمکوتاه، روز یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ با نمایش ۴ فیلمکوتاه در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه که به همت انجمن سینمای جوانان ایران برگزار شد، فیلمهای کوتاه «چه دنیای قشنگی» به کارگردانی مهدی علیمحمدخانی، «اضافه خدمت» به کارگردانی مهدی یزدانی، «جناکات» به کارگردانی عطا مجابی، «لباس فرم» به کارگردانی مشترک محمدرضا دهقان و پرهام کاویانی روی پرده رفت و در ادامه شاهین شجری کهن، منتقد سینما همراه با محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه با کارگردانان این آثار به گفتوگو نشستند.
اهمیت لحن فانتزی در «چه دنیای قشنگی!»
در ابتدای جلسه نقد و بررسی مهدی محمدخانی کارگردان فیلم «چه دنیای قشنگی!» رو سن و آمد و درباره این فیلم گفت: این فیلم اولین فیلمکوتاه حرفهای من است، اما از وقتی به یاد دارم تفریحم فیلم ساختن و فیلم دیدن بود. در مراحل ساخت این فیلم یکی از دوستان قطعهای از لویی آرمسترانگ با نام «چه دنیای قشنگی» که به نوعی کنایهای به زندگی او بود را برایم پخش کرد و با توجه به فضای کنایی فیلم این اسم را انتخاب کردم.
کارگردان «چه دنیای قشنگی!» درباره ایده و لحن روایی فیلم ادامه داد: حدود ده سال پیش خبری خواندم مبنیبر اینکه که بهمن فرمانآرا سیمرغهای جشنوارهایاش را پس داده است. در ابتدا هم قرار بود ایده فیلمم همین دزدیده شدن سیمرغهای بهمن فرمانآرا باشد، اما با توجه به اینکه فیلمکوتاه باید نگاه بینالمللی هم داشته باشد، ددر نهایت برای اجرای نهایی به ایده سرقت اسکار اصغر فرهادی رسیدیم.
شاهین شجری کهن درباره این فیلم عنوان کرد: این فیلمکوتاه یک فیلم قصه محور است، یک موقعیت داستانی مشخصی را تصویر میکند و بعد بین خیال، فانتزی، طنز و کنایه، رفت و برگشت میکند. در واقع شیوه روایت است که به این فیلم معنای درستی داده است. فیلم گزارههای مفروضی را به زمینههای روایت دراماتیک خود تبدیل میکند. به نظرم اجرا و ریتم روایت برای فیلم اول قابلقبول است. لحن روایت و تزریق فانتزی به آن از نظر من جالب بود، چرا که اگر رگههای فانتزی و رفت و برگشتهای بازیگوشانه وجود نداشت، فیلم حتما چیزی کم داشت و یک فیلم ضعیف با یک موقعیت تحمیلی میشد.
کارگردان «چه دنیای قشنگی» درباره تجربه ساخت این فیلم گفت: این فیلم در ۴ روز فیلمبرداری شد و اینکه فیلمنامه خیابانی بود کار را برایم سخت کرده بود. برای فیلمکوتاه، فیلمنامه خیابانی اندکی ترسناک است و همین برای من تجربه بزرگی بود. نوع دکوپاژ، میزانسن در خیابان سختتر است. یکی از آرزوهایم این بود که در خیابان ولیعصر فیلم بسازم و همین آرزو برای ساخت این فیلم خیابانی به من انگیزه داد.
شجریکهن نیز در این باره افزود: فیلم کوتاه باید برای کارگردان آوردهای داشته باشد به خصوص کسانی که در قدمهای اول هستند. تصور ما از اینکه اجرای یک سکانس عادی و ساده در عمل باید چطور تقطیع و توزیع شود و ریتم پیدا کند با آنچه که در اجرا برایمان ملموس میشود و تجربه میکنیم بسیار متفاوت است. اگر فیلم کوتاهی را در دایره تواناییها و داشتههای قطعی خود تعریف کنیم و چالشی نداشته باشیم، آوردهای برای کارگردان و گروه سازنده نخواهد داشت. حتی اگر کار دیده شود و جایزه بگیرد شما به دلیل خارج نشدن از محدوده امن خود فیلمساز قویتری نشدهاید. چالشها ارزشمندترین آورده فیلمکوتاه برای سازنده آن است.
«لباس فرم» و کار با عنصر سکوت!
در بررسی فیلم دوم پرهام کاویانی یکی از کارگردانان فیلمکوتاه «لباس فرم» روی سن آمد و درباره این فیلم توضیح داد: من چند هنرجوی بازیگری داشتم و تصمیم گرفتم فیلمنامهای برای آنها بنویسم تا در آن ایفای نقش کنند. حرکت معکوس و رسیدن به این فیلمنامه کار را دشوار میکرد. این فیلم زمان کرونا و کلاسهای آنلاین فیلمبرداری شد و به همین دلیل موضوع دسترسی به اینترنت نیز در داستان آمده است. سعی کردیم فیلمی بسازیم که هم چالشهای دخترانه داشته باشد هم مسائل روز در آن مطرح شود. حدود ٧ روز فیلمبرداری داشتیم و در مرحله نگارش فیلمنامه و در چالشی که همزمان برای دختران دانشآموز و سربازان پیش میآمد، به اسم «لباس فرم» رسیدیم.
وی ادامه داد: در سال ٩۴ یک فیلم بلند داستانی به نام «سایهبان» ساختم که محصول مشترک ایران و افغانستان بود و الگوی رئالیستی که برای آن داشتم سعی کردم این فیلم را به آن الگو نزدیک کنم.
منبع: روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران