سلامت روان براساس نظر سازمان بهداشت جهانی به معنی بهزیستی ذهنی، خودکارآمدی ادراکشده، خودمختاری، توانمندی، وابستگی بیننسلی و خودشکوفایی تواناییهای فکری و عاطفی فرد و همچنین موارد دیگر است. در واقع سلامت روان ابعاد عاطفی، روانی و اجتماعی زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و با تأثیرگذاشتن بر طرز تفکر و احساس نحوه رفتار افراد در رویارویی با چالشهای زندگی را رقم میزند.
تأثیر سلامت روان بر ازدواج
سلامت روان میتواند ارتباط افراد با یکدیگر و تصمیمهای زندگی ازجمله تصمیم سرنوشتساز ازدواج را تحت نفوذ خود بگیرد، بنابراین رسیدگی به این موضوع اهمیت بسیاری دارد. در این راستا، مریمسادات ظهوریان، جامعهشناس در گفتوگو با جامجم درباره تأثیر سلامت روان بر روند ازدواج توضیح میدهد: «ازدواج سیری است که در روند زندگی افراد تعریف شده اما قبل از آن پیشبرنامه میخواهد که براساس اصول و پایه دو طرف بنا میشود.»
وی ادامه میدهد: «در ازدواج دو نفر از راههای متفاوت آمدهاند که میخواهند در واقع به یک راه برسند، بنابراین باید پیش از آن دو راهی را که پیش از ازدواج افراد طی کردهاند، هموار شده باشد. در واقع برای این ازدواج یک هدفی را دنبال میکنیم پس مسیر اولیه هر فرد باید هموار باشد تا بتواند با مسیر بعدی زندگی یعنی ازدواج همسو شود. اگر هر فرد پیش از ازدواج دچار ناهمواری یا کجروی باشد، بیشک در مسیر ازدواج خسارتهایی میبیند.»
این جامعهشناس میافزاید: «در واقع مسیر اولیه هر فرد همان تربیت و فرهنگی است که هرکدام از این دو طرف دارند و این چیزی نیست جز تربیتی که مبتنی بر فطرت افراد باشد. در واقع انسان یکسری ویژگیهای فطری دارد؛ بهطور مثال عاطفه یکی از ویژگیهای شخصیتی و فطری هر انسانی است که اگر فرد بخواهد با آن مقابله کند، شخصیت خود را زیر سؤال میبرد.»
مسائل تربیتی مبتنی بر فطرت انسانی باشد
ظهوریان یادآور میشود: «همه مسائل تربیتی و فرهنگی اگر مبتنی بر فطرت افراد باشد، هنگام ورود به هر اجتماعی ازجمله خانواده، مدرسه، دانشگاه، فضای کار و در نهایت ازدواج با اصول اولیه انسانی و به صورت درست پیش میرود.»
وی عنوان میکند: «اگر نیازهای عاطفی، اجتماعی و احساسی فرد از اولین اجتماع تا انتها تامین شده باشد، فرد با مهارت زندگی و سلامت روان بهصورت غنی با سعهصدر وارد ازدواج میشود. البته در این راستا باید بگوییم که اینطور نیست که هیچ حسرتی در زندگی افراد نبوده باشد اما اگر 70 یا 80 درصد خلأها با غنای کافی تامین شود، فرد در آینده و زندگی مشترک بهدنبال خلأهای گذشته خود نمیآید و میتواند ازدواج موفقی داشته باشد.»
نقش خانواده در شناخت سلامت روان
این جامعهشناس درباره چگونگی تشخیص سلامت روان در افراد پیش از ازدواج، اظهار میکند: «بسیاری از روانشناسان میتوانند این موضوع را تا حدودی تخمین بزنند اما نباید فقط روی خود جوانان متمرکز شویم چراکه این افراد پیشینهای دارند و از یک اجتماع به نام خانواده آمدهاند که ژنتیک و آموزش آنها را دارند، بنابراین باید خانوادهها هم در مشاورههای پیش از ازدواج سهیم باشند.»
فرزندان بسیاری از رفتارها را از خانواده به ارث میبرند
ظهوریان ادامه میدهد: «همچنین اینکه پدر و مادر ویژگیهای فرزند خود را بهتر میشناسند و باید از پدر و مادر هر فردی در شناخت فرزندان کمک گرفت؛ بهطور مثال اگر فردی خشن یا بیعاطفه باشد، خانوادهاش او را بهخوبی میشناسند؛ هرچند که فرد شخصیت مستقل دارد اما ژن و تربیت این خانواده را دارد.»
وی با اشاره به اینکه شناخت والدین تاثیر بسیاری در شناخت روان فرد دارد، تاکید میکند: «فرزندان حداقل 30 یا 40 درصد از تمایلات روحی و پیشینیه پدر و مادر خود را دریافت میکنند.»
پذیرش فرد مهمترین مرحله بهبود است
این جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که وقتی افراد بدون سلامت روان کامل وارد ازدواج شوند، چه راهکاری برای بهود شرایط وجود دارد، خاطرنشان میکند: «در وهله اول خود طرف باید به این قضیه پی ببرد که به کمک نیاز دارد؛ اول مرحله درمان پذیرش طرف مقابل و اراده برای بهبودی است. باید بدانم که خودم به نوعی این مشکل را دارم و باید رفع شود.»
ظهوریان ادامه میدهد: «همچنین فرد در این مواقع باید از طرف مقابل کمک بخواهد تا صبر و تحمل داشته باشد که بتوان مشکلات را حل کرد. فقط من در چنین مواردی خیلی اصرار دارم به اینکه اگر که ما الان دو نفره وارد این چالش شدیم، نفر سوم و چهارمی را درگیر این قضیه نکنیم؛ یعنی نسل سالم را بتوانیم داشته باشیم.»
وی میافزاید: «گاهی وقتی فردی در زندگی دچار مشکلات روان است، برخی میگویند که اگر ازدواج کند، مشکلات او رفع میشود، بنابراین نفر دومی هم به این موضوع پیوند داده میشود. مسائل روان و تعلیم و تربیت اینگونه نیست که بگویی مسکن میخورم و خوب میشوم، بلکه باید زمانی را به این قضیه اختصاص داد تا بتوانیم در آینده پدر و مادر سالمی بوده و خانواده سالمی داشته باشیم.»
این جامعهشناس معتقد است: «فردی که سلامت روان کاملی را ندارد باید درمان شود و اول خود فرد هم باید به این نتیجه برسد که سلامت روان ندارد. وقتی حرفهای را میخواهیم آغاز کنیم، مجوز و پروانه کسب میکنیم پس برای زندگی با جنس مکمل خود هم باید مهارتهای زندگی را بیاموزیم که متاسفانه پیش از این در مدارس آموزش داده نمیشود.»
افراد باید با ویژگیهای طرف مکمل خود آشنا شوند
ظهوریان یادآورمیشود: «اصلا هر فردی از کجا باید بداند که ویژگیهای شخصیتی یک دختر یا پسر سالم چگونه است یا اینکه برای همراهی یک زندگی و خانه مشترک از نظر روحی و فیزیکی چه رفتارهایی را باید رعایت کند و چارچوب زندگی من چه قوانینی داشته باشد. در این موارد آموزش پیش از ازدواج اهمیت بسیاری دارد.»
وی عنوان میکند: «باید اصول اولیه زندگی فیزیکی و روحی با شخص دیگر را به فرزندان خود آموزش دهیم. هر فردی با ارزشها و اولویتهای متفاوت از خانوادهای دیگر وارد یک زندگی مشترک میشوند که باید خود را با چالشهای زندگی وفق دهند. شاید حتی در مواقعی فرد سلامت روان هم داشته باشد اما آمادگی ورود به ازدواج را نداشته باشد. یک فرد باید یاد بگیرد که خود را با ویژگیهای خانه و خانواده هماهنگ کند.»
درمان نزد روانشناسان مورد توجه باشد
این جامعهشناس ریشه سلامت افراد را در کودکی میداند و میگوید: «روانپزشک و روانشناس راهکارهایی دارند که خلأ مقطعی افراد پر شود اما اینکه چقدر به نتیجه قطعی منتج شود، به شخصیت افراد بستگی دارد. اینکه فرد چقدر میتواند با گذشته خود کنار بیاید و موانع را جبران کند.»
سلامت روح، فرزندان سالم به بار میآورد
ظهوریان درباره مشکلات فرزندآوری افراد بدون سلامت روان توضیح میدهد: «اگر بذر سالم بکاریم، غذای سالم بهدست میآوریم. سلامت روح و سلامت زندگی افراد بسیار در پرورش نسل آینده تاثیرگذار است.»
وی ادامه میدهد: «اینکه بگوییم همینطور پیش برویم و بعد ببینیم چه اتفاقی میافتد، مشکلزاست. فرد باید اول مرحله درمان را سپری کند تا بتواند پدر یا مادر سالمی باشد.»
آموزش و پرورش بر سلامت روان متمرکز شود
این جامعهشناس همچنین درباره راهکار برای داشتن سلامت روان افراد معتقد است: «راهکار این موضوع تربیت مناسب است. بسیاری از پدر و مادرها نادانسته پیش میروند. در این راستا باید سلامت روح در اولویت قرار گیرد چراکه بقیه موارد روی این ساختار بسته میشود و در مواقعی این اولویتها تغییر کرده است.»
ظهوریان میافزاید: «آموزشوپرورش روی سلامت روان افراد کار نمیکند. باید اقدامات فرهنگی صورت گیرد و تعلیم و تربیت روی موضوع سلامت روان افراد کار کند.»