سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدرضا شکاری، عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز: مطالعه یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی است. کتابها میتوانند به ما چشماندازهای جدیدی ببخشند، دنیای ما را بزرگتر کنند و قدرت تفکر انتقادی و خلاقیت ما را افزایش دهند. انسان با مطالعه میتواند اندیشههای تازه را کشف کرده، ارتباطات عمیقتری با جامعه خود برقرار کند و از تجربهها و دانش بشری بهرهمند شود.
برگزاری نمایشگاههای کتاب از جمله برنامههای مفید و مؤثری است که میتواند جامعه را بهسوی رشد علمی و فرهنگی هدایت کند. این نمایشگاهها به عنوان فضایی برای گردهمایی ناشران، نویسندگان و مخاطبان، نقش مهمی در ارتقای فرهنگ مطالعه مفید و دسترسی به کتابهای ارزشمند دارند.
علاوه بر این، نمایشگاههای کتاب، فرصتی بینظیر برای تشویق افراد به مطالعه بیشتر و آشنایی با آثار متنوع را فراهم میکنند؛ اما متأسفانه در سالهای اخیر، آنچه که در نمایشگاههایِ کتابِ برگزار شده در بسیاری از شهرها، چه در کتابخانهها، در دانشگاهها و چه در دیگر مراکز فرهنگی مشاهده میشود، تعدُد و وفور عرضه کتابهای زرد است. این کتابها، با محتوایی سطحی و کمارزش، بیشتر بهدنبال جذب مخاطبِ عام و کسب سود اقتصادی هستند تا انتقال دانش و ارتقای سطح فرهنگ! البته نمیتوان منکر وجود کتابهای مفید و ارزشمند در این نمایشگاهها شد، اما به نظر میرسد که حضور آنها در مقایسه با حجم عظیم کتابهای زرد، بسیار کمرنگ است. در واقع، در نمایشگاههای کتاب که باید بستری برای گسترش دانش و فرهنگ باشند، شاهد حضور گسترده کتابهایی هستیم که به اصطلاح «کتاب زرد» نامیده میشوند و این آثار، بهجای تقویت بُنیه فرهنگی و علمی جامعه، بیشتر به سرگرمیِ سطحی و زودگذر گرایش دارند و فضای نمایشگاهها را از هدف اصلی خود دور میکنند.
کتاب زرد چیست؟
کتابهای زرد به آثاری اطلاق میشوند که در ظاهر جذاب و پر تبلیغات هستند، اما فاقد محتوای علمی و فرهنگی معتبر هستند. این نوع کتابها بیشتر برای جذب مخاطبانی طراحی شدهاند که به دنبال سرگرمیهای سطحی و هیجانهای آنی هستند تا محتوای علمی و مفید. محتوای آنها اغلب ساده، تکراری و از اصول علمی و ادبی فاصله دارد و هدف این کتابها غالباً فروش بیشتر است تا ارتقای سطح فکری مخاطب! در ابتدا، کتابهای زرد، ممکن است به طور موقت مخاطب را سرگرم کرده و به آنان انرژی و انگیزه بدهد، اما به مرور زمان تأثیرات منفی بر ذهن آنان خواهد گذاشت.
ترویج سطحینگری آسیب عمده کتابهای زرد
یکی از آسیبهای عمده این کتابها، ترویج سطحینگری است که موجب میشود مخاطبان بهویژه جوانان به جای مطالعه آثار علمی و معتبر، درگیر محتوای بیارزش شوند. کتاب زرد را چگونه تشخیص دهیم؟ برای تشخیص کتابهای زرد، باید به محتوای کتاب دقت کرد. این کتابها اغلب به جای ارائه اطلاعات علمی و معتبر، به دنبال جلب توجه با عناوین جذاب و جنجالی هستند، این در حالی است که محتوایی معمولاً سطحی داشته و بیشتر بر اساس احساسات و هیجانهای آنی طراحی شدهاند. در ادامه چند مثال از عناوین کتابهای زرد ارائه میشود (البته لازم به ذکر است که برای جلوگیری از اشاره مستقیم به کتاب خاصی، این عناوین صرفاً بهعنوان مثال ذکر شدهاند و هیچکدام بهطور واقعی در بازار نشر وجود خارجی ندارند. در واقع، کتابهای زرد معمولاً عناوینی مشابه و در همین سبک دارند):
۱. کتابهایی با عناوین وعدهدهنده و غیرواقعی: کتابهایی که عناوینی مانند «کلیدهای ذهن پولدار» یا «چهطور ظرف یک ماه درآمدتان را سه برابر کنید» دارند، نمونههایی از کتابهای زرد هستند. این کتابها به خوانندگان وعده میدهند که با پیروی از چند گام ساده و پیش پا افتاده، میتوانند به ثروت یا موفقیتهای سریع دست یابند. اینگونه وعده و وعیدها در واقع هیچگونه مبنای علمی ندارد و بیشتر برای جلب توجه سریع خوانندگان نوشته میشود.
۲. کتابهای خودیاری بیپایه: برخی از کتابها به نام کتابهای خودیاری با عناوینی مانند «چهطور همیشه خوشحال باشیم؟» یا «چهطور در هر شرایطی مثبت بمانیم؟» منتشر میشوند. این کتابها اغلب به خواننده توصیههایی بسیار سادهانگارانه و کلی میدهند که هیچگونه پشتیبانی علمی یا روانشناختی پشت آنها نیست. و بهجای پرداختن به ریشۀ مشکلات یا ارائۀ راهحلهای اثربخش و مبتنی بر دادههای تحقیقاتی، کتابها تنها به تقویت احساسات سطحی و عاطفی خواننده میپردازند.
۳. کتابهای درباره روابط شخصی: برخی از کتابها به صورت ساده و بدون هیچ تحلیل علمی، راهکارهایی برای حل مشکلات و روابط شخصی و عاشقانه ارائه میدهند. کتابهایی که عنوانهایی همچون «چهطور در ۱۰ روز رابطهام را عاشقانه کنم» یا «رازهای موفقیت در روابط عاشقانه» دارند، معمولاً بر اساس تجربیات فردی یا داستانهای غیرقابل تعمیم نگاشته شدهاند و از نظر علمی هیچگونه پشتیبانی ندارند.
۴. کتابهای انگیزشیِ سطحی: اینها کتابهایی هستند که به خواننده وعده میدهند که با تغییر چند عادت، زندگیاش به طور تمام و کمال متحول خواهد شد. عناوینی مانند «چهطور از فردا زندگیتان را تغییر دهید» یا «۵ عادتی که شما را پولدار میکند» بیشتر بر شعارهای انگیزشی ساده و توصیههای عمومی و کمعمق تکیه دارند تا ارائه روشهای علمی و عملی برای تغییرات مثبت. این مثالها نشان میدهد که چگونه کتابهای زرد میتواند عناوین جذاب، وعدههای بیپایه و مطالب سطحی را با هدف جذب مخاطب و سودآوری بیشتر منتشر کند. مسئله اینجاست که مشخص نیست به چه دلیلی، این کتابها در جامعه به عنوان «کتابهای روانشناسی» معرفی شدهاند! در حالی که شاید در هیچ جای این کتابها، نه ردپایی از روانشناسان و نه هیچ اثری از علم روانشناسی را بتوان مشاهده کرد!
دلایل اقبال به کتابهای زرد رواج کتابهای زرد در نمایشگاههای کتاب و مراکز فرهنگی، محصول عوامل مختلفی است که در ادامه، به برخی از دلایل اصلی اقبال به کتابهای زرد پرداخته میشود:
۱. محتوای ساده و عامهپسند. کتابهای زرد اغلب به موضوعاتی میپردازند که برای طیف وسیعی از مخاطبان جذابیت دارند: داستانهای هیجانانگیز، رازهای موفقیت، موضوعات شبهعلمی، یا توصیههای ساده برای زندگی بهتر. این محتوا معمولاً بدون پیچیدگیهای زبانی یا مفهومی ارائه میشود، که همین امر آنها را برای مخاطبانی که به دنبال مطالعهای سریع و بدون چالش هستند، مطلوب میسازد. در جامعهای که زمانِ مطالعهِ روزانه پایین است و کتابخوانی عمیق نیازمند تمرکز بیشتری است، کتابهای زرد بهعنوان گزینهای آسانتر مورد اقبال قرار میگیرند.
۲. بازاریابی قدرتمند و ظاهر فریبنده. ناشران کتابهای زرد معمولاً از تکنیکهای تبلیغاتی قوی، جلدهای جذاب و عناوین تحریکآمیز استفاده میکنند. این عوامل باعث جلب توجه مخاطب میشود، حتی اگر محتوا از کیفیت علمی یا ادبی کافی برخوردار نباشد. در بسیاری از نمایشگاهها، کتابهای زرد با تخفیفهای ویژه و روشهای بازاریابی مستقیم به فروش میرسند، در حالی که آثار علمی و ارزشمند کمتر به این روشها مجهز هستند.
۳. خلأ در آگاهیبخشی فرهنگی. یکی از مهمترین عوامل اقبال به کتابهای زرد، کمبود آگاهی عمومی درباره تفاوت کتابهای ارزشمند و آثار سطحی است. بسیاری از مخاطبان به دلیل نبود آموزش یا منابع مشاورهای معتبر، توانایی تشخیص کیفیت محتوا را ندارند و به سمت آثاری گرایش پیدا میکنند که در نگاه اول جذاب بهنظر میرسند. در شهرهایی مانند اهواز، که سابقه فرهنگی و علمی قابل توجهی دارد، این خلأ بیشتر به چشم میآید، زیرا انتظارات از سطح کیفی مطالعه در چنین مناطقی بالاتر است.
۴. اقتصاد نشر و دسترسی محدود به آثار علمی. کتابهای زرد معمولاً هزینه تولید پایینتری دارند و بهسرعت به چاپهای متعدد میرسند، زیرا نیازی به تحقیقات گسترده یا ویرایش دقیق ندارند. این مسئله باعث میشود قیمت آنها برای مخاطب نهایی مناسبتر باشد. در مقابل، کتابهای علمی و پژوهشی، به دلیل هزینههای بالای تولید و تیراژ محدود، معمولاً گرانتر هستند و دسترسی به آنها، بهویژه در مناطق کمتر برخوردار، دشوارتر است.
۵. تأثیر شبکههای اجتماعی و فرهنگ عامه. شبکههای اجتماعی و رسانههای عامهپسند، نقش پررنگی در ترویج کتابهای زرد ایفا میکنند. معرفی این آثار توسط افراد مشهور، تأثیر بسزایی در جلب توجه عمومی دارد! در حالی که آثار علمی و ارزشمند معمولاً از این ابزارها بهخوبی بهره نمیبرند، کتابهای زرد از طریق بازاریابی دیجیتال و حضور گسترده در رسانهها بهراحتی به دست مخاطبان میرسند.
۶. تغییر در اولویتهای فرهنگی و اجتماعی. در جامعهای که سرعت و آسانی در بسیاری از جنبههای زندگی اهمیت بیشتری پیدا کرده، محتوای عمیق و تأملبرانگیز جای خود را به اطلاعات سریع و گذرا داده است. کتابهای زرد با پاسخگویی به این نیاز فرهنگی، در مسیر افزایش مخاطب موفقتر عمل میکنند.
عرضه گسترده نمایشگاههای کتاب یا تقاضاهای پرتعداد مخاطبان: مشکلِ کار کجاست؟ یکی از دلایل اصلی حضور کتابهای زرد در نمایشگاههای کتاب، تقاضای گستردهای است که از سوی بخشی از مخاطبان وجود دارد. ناشران و فروشندگان کتاب، بهعنوان فعالان اقتصادی، بهطور طبیعی به دنبال تأمین نیازهای بازار و کسب سود هستند. این تقاضا ممکن است به نوعی نشاندهنده سلیقه و خواستههای بخش وسیعی از مخاطبان باشد که بیشتر به دنبال سرگرمیهای سطحی و جذابیتهای فوری هستند. از این رو، نمایشگاههای کتاب تنها ویترینی برای عرضه آن چیزی هستند که مردم میخواهند. در چنین شرایطی، نمیتوان بهطور مستقیم نمایشگاهها را مقصر دانست، چرا که آنها در تلاش برای پاسخ به نیازهای بازار هستند و خود را بهعنوان یک فضای تجاری و فرهنگی معرفی میکنند. با این حال، باید توجه داشت که نمایشگاههای کتاب باید فراتر از یک بازارِ صرفاً برای عرضۀ محصولات فرهنگی باشند. این رویدادها میتوانند و باید بهعنوان بستری برای ترویج آثار ارزشمند، فرهنگسازی و ارتقای ذائقۀ مخاطبان هم عمل کنند.
در شرایطی که برگزارکنندگان و ناشران از ارائه محتواهای غنی و علمی غافل شوند و تنها به عرضه کتابهای زرد و کمارزش بسنده کنند، مخاطبان نیز ناخودآگاه به سمت این آثار سوق داده میشوند. در نتیجه، زمانی که خوراک فکری مناسبی از سوی ناشران و برگزارکنندگان ارائه نشود، نمایشگاهها به جای ایفای نقش سازنده خود در ترویج کتابهای مفید و ارزشمند، به تقویت یک چرخه معیوب کمک میکنند: عرضه محتوای سطحی و تقاضای بیشتر برای همان نوع محتوای سطحی و نازل! این روند باعث میشود که در نهایت مخاطبان از دسترسی به کتابهایی که میتوانند رشد فکری، فرهنگی، آموزشی و علمی آنها را ارتقا دهند، محروم شوند.
کتابهای زرد بهجای پرورش تفکر انتقادی، ذهن مخاطبان را به سمت سطحینگری سوق میدهند
پیامدهای گسترش و مطالعه کتابهای زرد گسترش مطالعه کتابهای زرد در جامعه، میتواند پیامدهای نگرانکنندهای داشته باشد. کتابهای زرد بهجای پرورش تفکر انتقادی، ذهن مخاطبان را به سمت سطحینگری سوق میدهند. در واقع، مطالعه کتابهای زرد، مقدمهای است بر سطحی شدن فرهنگ مطالعه! وجود این شرایط و افزایش کتابهای بیمحتوا، ممکن است به کاهش اعتماد عمومی به ناشران و بازار کتاب هم منجر شود. از سوی دیگر، تمرکز بر این کتابها، به مرور میتواند جایگزین مطالعه آثار عمیق و ارزشمند شده و مانع از رشد فکری جامعه گردد و باعث تضعیف بنیۀ علمی و ادبی جامعه شود. این کتابها اغلب بر سرگرمیهای زودگذر تمرکز دارند و نمیتوان انتظار داشت که تأثیری مثبت در ارتقای آگاهی و مشارکت اجتماعی داشته باشند. این امر در دراز مدت میتواند فراموشی ارزشهای فرهنگی جامعه را نیز منجر شده و کاهش توجه به آثار ارزشمند و ادبیات فاخر را به بار آورد و هویت فرهنگی جامعه را تضعیف نماید. در نهایت، تمرکز بر محتوای سطحی، انگیزۀ تولید آثار علمی و پژوهشی را در میان نویسندگان و پژوهشگران کاهش میدهد و تضعیف نوآوری علمی و فرهنگی را منجر خواهد شد. راهکار چیست؟ ارتقای سواد رسانهای و فرهنگی یکی از گامهای مهم در کاهش اقبال به کتابهای زرد است. آموزش جامعه درباره نحوه تشخیص و انتخاب کتابهای ارزشمند میتواند تأثیر عمیقی بر ارتقای فرهنگ مطالعه داشته باشد. در همین راستا، حمایت از نشر آثار باکیفیت، از طریق ارائه حمایتهای مالی و معنوی به ناشران و نویسندگان اصیل، میتواند به تولید و توزیع کتابهای مفید و غنی کمک کند و جایگزین مناسبی برای آثار سطحی باشد.
نظارت دقیقتر بر انتخاب و عرضه کتابها در رویدادهای فرهنگی میتواند از گسترش آثار زرد جلوگیری کند
برنامههای نقد و بررسی کتاب نیز میتوانند نقش مؤثری در هدایت مخاطبان ایفا کند. برگزاری جلسات نقد در رسانهها و شبکههای اجتماعی، به جامعه کمک میکند تا با محتوای آثار غنی و اصیل آشنا شوند و انتخابی آگاهانه داشته باشند. علاوه بر این، کنترل محتوای ارائهشده در نمایشگاههای کتاب از اهمیت ویژهای برخوردار است. نظارت دقیقتر بر انتخاب و عرضه کتابها در این رویدادها میتواند از گسترش آثار زرد جلوگیری کند و جایگاه کتابهای ارزشمند را تقویت کند. از سوی دیگر، ترویج مطالعۀ آثار ارزشمند از طریق کمپینهای فرهنگی، جشنوارههای ادبی، و معرفی آثار برتر یکی دیگر از راهکارهای مهم است. چنین اقداماتی میتواند جامعه را به مطالعه آثار عمیقتر و باکیفیتتر ترغیب کند. در نهایت، افزایش دسترسی به کتابهای معتبر، از طریق توسعه کتابخانههای عمومی و ارائه کتابهای علمی و ادبی با قیمت مناسب، جایگزین مناسبی برای کتابهای زرد خواهد بود و به غنیتر شدن فرهنگ مطالعه در جامعه کمک میکند. نتیجه نمایشگاههای کتاب باید نماد رشد علمی و فرهنگی یک جامعه باشند، اما حضور گسترده کتابهای زرد این هدف را تحتالشعاع قرار داده است. مقابله با این چالش نیازمند همکاری همهجانبه از سوی ناشران، نویسندگان، مسئولان فرهنگی و مخاطبان است. با اتخاذ رویکردهای هوشمندانه، میتوان بار دیگر نمایشگاههای کتاب را به بستری برای ارتقای دانش و فرهنگ تبدیل کرد. نمایشگاههای کتاب میتوانند هم بهانهای برای تقویت محتوای سطحی باشند و هم ابزاری برای ارتقای فکری جامعه. اینکه کدام نقش را ایفا کنند، به تصمیمات برگزارکنندگان، ناشران و همچنین آگاهیِ مخاطبان بستگی دارد. بهتر است نمایشگاهها از حالت صرفاً تجاری فاصله بگیرند و به مکانی برای رشد فرهنگی و علمی جامعه و عرضۀ آثار غنی، اصیل و ارزشمند تبدیل شوند. پس نیاز است تا مراکز فرهنگی و برگزارکنندگان نمایشگاهها، با سیاستگذاریهای دقیقتر و هدفمندتر، توازن مناسبی میان عرضه آثار باکیفیت و تقاضای عمومی ایجاد کنند تا اعتبار فرهنگی شهر و استان ما، بیش از پیش حفظ شود.
∎