مهسا مژدهی: جیمی کارتر هرگز نتوانست از زیر سایه انقلاب اسلامی ایران بیرون بیاید. همه سالهای عمر سیاسی او بر سر تصمیماتش در نیمه اول سال ۱۹۷۹ دستخوش تغییر شد. ریاستجمهوری کارتر، بعد از ۴۴۴ روز گروگانگیری دیپلماتهای ایالات متحده در تهران، پایان عمر کار سیاسی او را رقم زد. با این حال کارتر ۴۵ سال پس از آن زنده ماند، ۱۰۰ سالگی را دید و سپس بر اثر کهولت سن چشم از جهان فرو بست.
فصلی پیچیده در تاریخ دیپلماسی بینالمللی
جیمی کارتر، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا دو سال قبل از انقلاب اسلامی قدرت را در آمریکا بهعنوان چهرهای دموکرات به دست آورد. او خود را منادی صلح، حقوق بشر و انسانیت میدانست و نخستین چهره سیاسی در آمریکا بود که حرفهای جدیدی برای گفتن داشت. او با وجود اینکه بعدها توانست جایزه صلح نوبل ببرد، اما بهعنوان یک چهره عملگرا در سیاست عمر کاری کوتاهی داشت و انقلاب ایران و وقایع پس از آن اجازه نداد تا طعم شیرین پیروزی دوباره را بچشد. این دوره همزمان بود با یکی از پرچالشترین فصول در روابط ایران و ایالات متحده، که به وقوع انقلاب اسلامی ایران و بحران گروگانگیری رسید.
در آغاز دوران ریاستجمهوری کارتر، ایران متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه بود. شاه مهمانیهای بزرگ به افتخار روسای جمهوری ایالات متحده ترتیب میداد. مدام میزبانشان میشد و وقت و بیوقت به آمریکا سفر میکرد. در دهه ۵۰ محمدرضا پهلوی، با پشتیبانی بیچون و چرای آمریکا، سیاستهای مدرنیزاسیون و اصلاحات اقتصادی را پیش میبرد.
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ و سرنگونی حکومت محمدرضا پهلوی، روابط ایران و ایالات متحده وارد مرحلهای بحرانی شد. سیاست خارجی ایران به جای غرب، شرق را در اولویت قرار داد و آمریکا از دوستی صمیمی و یاوری نزدیک به شیطان بزرگ تبدیل شد که در پی منافع خود در ایران است.
ایالات متحده از این همراهی تهران و واشنگتن سود میبرد و ترجیح میداد تهران جزیره ثبات باشد. ایران در آن زمان به عنوان یک قدرت منطقهای و خریدار اصلی تسلیحات آمریکایی محسوب میشد. وقتی جیمی کارتر در سال ۱۹۷۷ و در آغاز ریاستجمهوری خود راهی تهران شد؛ از ایران بهعنوان جزیره ثبات در یکی از بیثباتترین مناطق جهان یاد کرد و البته چشم بر روی اعتراضاتی که در همان زمان در ایران جرقه خورده بود بست. در واقع برخلاف آنچه که بسیاری معتقدند، کارتر خیلی دیر متوجه شد که نباید روی اسب مرده شرط بندی کند. البته دولت کارتر وقتی بالاخره اوضاع را ارزیابی کرد، خود را از تک و تا نینداخت. او به محمدرضا پهلوی تاکید کرد که دست به باز کردن فضای سیاسی در ایران بزند و بر سر این ماجرا به او فشار آورد.
انقلاب اسلامی؛ تیر آخر به اعتبار کارتر
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ و سرنگونی حکومت محمدرضا پهلوی، روابط ایران و ایالات متحده وارد مرحلهای بحرانی شد. سیاست خارجی ایران به جای غرب، شرق را در اولویت قرار داد و آمریکا از دوستی صمیمی و یاوری نزدیک به شیطان بزرگ تبدیل شد که در پی منافع خود در ایران است.
در نوامبر ۱۹۷۹، دانشجویان انقلابی سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و ۵۲ دیپلمات و شهروند آمریکایی را به گروگان گرفتند. این بحران، که ۴۴۴ روز به طول انجامید، تیر آخر را نه تنها به روابط دو کشور؛ بلکه به شخص کارتر شلیک کرد. کسی در دنیا انتظار نداشت که ایالات متحده از سوی انقلابیون ایران اینچنین تحت فشار قرار بگیرد. وقتی تلاشهای دیپلماتیک و نظامی کارتر برای آزادی گروگانها ناکام ماند، دیگر مشخص شده بود که کارتر برای انتخابات بعدی شانسی نخواهد داشت.
با همه انتقادهای امریکاییها به کارتر، دولت او در مواجهه با بحران گروگانگیری، ترکیبی از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی، و نظامی را به کار گرفت. این یعنی فشاری که کارتر بر ایرانیها وارد کرد یا مثلا عملیات نظامی “پنجه عقاب” در آوریل ۱۹۸۰ که در ایران به عملیات طبس مشهور است؛ کارتر را در تهران هم از چشم انداخت. شکست عملیات امریکا صحرای طبس به فاجعه انجامید و منجر به کشته شدن هشت نظامی آمریکایی شد. این شکست نه تنها روحیه ملی آمریکا را تضعیف کرد، بلکه کارتر را در داخل کشور با انتقادات شدیدی مواجه کرد.
بحران گروگانگیری و شکستهای بعد از آن به کاهش محبوبیت کارتر در داخل ایالات متحده همراه شد. او دیگر هیچ برگبرندهای در دست نداشت و در نهایت این وضعیت؛ به پیروزی رونالد ریگان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۸۰ کمک کرد. در سطح بینالمللی، این بحران به تقویت تصویری از آمریکا به عنوان قدرتی آسیبپذیر منجر شد و بر سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه تأثیر گذاشت. ایالات متحده برای ترمیم چهره ضعیف شده خود، به سالها وقت نیاز داشت.
با همه انتقادهای امریکاییها به کارتر، دولت او در مواجهه با بحران گروگانگیری، ترکیبی از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی، و نظامی را به کار گرفت. این یعنی فشاری که کارتر بر ایرانیها وارد کرد یا مثلا عملیات نظامی “پنجه عقاب” در آوریل ۱۹۸۰ که در ایران به عملیات طبس مشهور است؛ کارتر را در تهران هم از چشم انداخت.
جیمی کارتر از سوی آمریکاییها و اپوزیسیون داخل ایران متهم است که نتوانسته به موقع یک متحد اساسی در خاورمیانه را نجات دهد. وقتی محمدرضا پهلوی از ایران خارج شد و ایالات متحده حاضر به پذیرش او نبود، کارتر حتی در مقابل طرفدارانش هم از چشم افتاد.
این دوره تاریخی، نقطه آغازی برای روابط پرتنش میان ایران و آمریکا شد که تا امروز پیدا کرده است. کارتر تا روزی که در ۱۰۰ سالگی درگذشت نتوانست خودش را از زیر سایه گروگانگیری و خطاهای محاسباتی در سیاست خارجی نجات دهد.
۳۱۱۳۱۲