شناسهٔ خبر: 70545506 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

درگذشت «شاگرد دکتر حسابی» دوستانش را شوکه کرد

تهران- ایرنا- دوستان، همبازی‌ها و هم‌گروهی‌های میلاد افواج؛ بازیگر تئاتر و تلویزیون که نقش شاگرد دکتر حسابی را نیز بازی کرده بود، روز گذشته در عمارت روبرو دور هم جمع شدند تا آیین بزرگداشتی برای او بگیرند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پس از درگذشت میلاد افواج؛ دوستان این بازیگر جوان، برای او مراسم بزرگداشتی گرفتند. افواج بازیگر تئاتر و تلویزیون، روز پنجشنبه و در ۲۹ سالگی بر اثر تشنج و در نهایت ایست قلبی، چشم از جهان فروبست.

زنده‌یاد افواج در آثار تئاتری متعددی از جمله نمایش‌های حمید پورآذری، نرگس هاشم‌پور، محمدرضا علی‌اکبری و مسعود دلخواه به ایفای نقش پرداخته بود.

محمدصادق یزدانی بازیگر تئاتر و تلویزیون و از دوستان نزدیک میلاد افواج گفت: پنجشنبه شب پس از اجرا، توسط دوستانم متوجه شدم که میلاد فوت کرده. او بیمار بود و چند روزی می‌شد که با سرماخوردگی جزئی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. این تمام چیزی بود که به من گفته شد.

او افزود: من سه، چهار روز از ایشان خبر نداشتم. میلاد قرار بود اجرایم را ببیند اما متاسفانه بعد از اجرا خبر درگذشتش را به من دادند. بلافاصله بعد از اجرا، به یزد رفتیم و در مراسم خاکسپاری میلاد شرکت کردیم.

یزدانی ادامه داد: در مورد بیماری‌های زمینه‌ای و قلبی که میلاد داشت، اطلاعی ندارم و در نهایت پزشکی قانونی باید نظر بدهد. اما آنچه در خاکسپاری شنیدم این بود که دکتر پزشکی قانونی گفته بود با گشادی دریچه قلب میلاد روبه‌رو بودیم.

او افزود: به من گفته بودند ایشان در خواب ایست قلبی کرده اما به گفته برادرش، میلاد بیدار بود و در حالت بیداری، دچار تشنج و ایست قلبی شده است.

وی با بیان این‌که من ۱۲ سال است با میلاد دوستی دارم، افزود: ما در چند فیلم و تئاتر همکاری داشتیم و حتی یک تئاتر را با هم کارگردانی کردیم. هم‌دانشگاهی هم بودیم. آخرین اجرای میلاد، تئاتر «هار» به کارگردانی محسن پوریانی‌فر بود که با هم روی صحنه بودیم.

یزدانی گفت: در یکی از اپیزودهای مجموعه «فرزند ایران» سیدجلال دهقان اشکذری همبازی بودیم. این اپیزود در مورد دکتر حسابی بود. ما نقش شاگردهای پیرامون دکتر را بازی می‌کردیم.

او خاطرنشان کرد: میلاد یک‌سالی بود که خیلی جدی نقاشی می‌کرد و در نقاشی پیشرفت عجیبی داشت و خیلی این کار را دوست داشت. دوست داشت گالری نقاشی بگذارد اما اجل مهلتش نداد و ما سعی کردیم از مجموعه ۳۰۰ نقاشی او، حدود ۳۰ اثر را به نمایش بگذاریم.

این بازیگر گفت: میلاد افواج با همه تفاوت داشت؛ آدم‌ها در ارتباط با سیاست، فوتبال و اتفاقات روز صحبت می‌کنند؛ میلاد در این بحث‌ها، دو دقیقه بیشتر صحبت نمی‌کرد اما می‌توانست ساعت‌ها با آسمان و درخت صحبت کند. شعر جالبی بود که می‌گفت: گر تو را آن چشم غیبی باز شد، با تو ذرات جهان همراز شد. میلاد برای من با همه خیلی متفاوت بود.