شناسهٔ خبر: 70523515 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفا آنلاین | لینک خبر

زهرا مشتاق

تسلط نظام عشیره بر جان

او درگیر می‌شود و در این حین، بینی یکی از اعضای کادر درمان می‌شکند. مرور اخبار حوادث نشان می‌دهد‌ برخی مناطق جغرافیایی، هنگام نزاع‌ دچار خشونت‌های ترسناکی می‌شوند که اغلب منجر به جرح یا حتی فوت می‌شود.

صاحب‌خبر -

شفاآنلاین: حادثه >چند روز قبل دوباره شهر یاسوج خبرساز شد. تصاویر منتشر‌شده در شبکه‌های اجتماعی، مرد نقاب‌داری را نشان می‌داد که شلوار گشادی به پا داشت و با چاقویی بزرگ در دست، در بخش اورژانس بیمارستان بود. او به جست‌وجوی بیماری آمده بود که گویا در بیرون با او درگیر شده و چاقو خورده بوده و حالا این مرد با آن هیبت ترسناک، انگار آمده بود تا دعوای ناتمام را آنجا تمام کند!

به گزارش  شفا آنلاین او درگیر می‌شود و در این حین، بینی یکی از اعضای کادر درمان می‌شکند. مرور اخبار حوادث نشان می‌دهد‌ برخی مناطق جغرافیایی، هنگام نزاع‌ دچار خشونت‌های ترسناکی می‌شوند که اغلب منجر به جرح یا حتی فوت می‌شود. از قضا همین پیشینه، متولیان حفاظت از مراکز عمومی را باید در انجام وظیفه خود هوشیارتر کند. حراست ادارات و سازمان‌ها باید برای چنین مواقعی‌ تعلیم‌دیده باشند. چگونه ممکن است مرد قمه به دست عربده‌کشان از اتاق نگهبانی عبور کرده باشد و آنها متوجه چنین موقعیت خطرناکی نشده باشند؟ چه‌ کسی پاسخ‌گوی شکل‌گیری چنین شرایطی در یک مرکز درمانی است که انتظار همه‌ مراقبت و تیمار بیماران است، اما به‌جای آن بستری خطرناک برای همه حاضران ایجاد شده است؟

برای پیشگیری از موارد مشابه، نیروی انتظامی و سایر نهادهای مرتبط چه تصمیمی گرفته‌اند؟ باید پذیرفت که ما بیش از تصویب قوانین سفت‌و‌سخت‌ که بیشتر جنبه ارعابی دارند، نیازمند توسعه فردی در تطبیق‌دهی خود با هنجارهای اجتماعی و بشری هستیم. نهادهایی همچون آموزش‌و‌پرورش در کنار خانواده‌ نقشی بسیار با‌اهمیت در تربیت انسان‌ها دارد. ما و فرزندان‌مان آینه‌های روبه‌روی هم هستیم. برای مثال، ممکن است فرزند ما در مدرسه، محیط ورزشی، خیابان یا هر‌ کجای دیگر با بچه‌ای هم‌سن‌و‌سال خود دعوا کند. ممکن است حتی زخمی هم بشود ‌و با لباس پاره‌شده به خانه بیاید. شمای والدین چه تصمیمی می‌گیرید؟ همان موقع شال و کلاه کرده و برای گرفتن انتقام لشکرکشی می‌کنید و یک دعوای بزرگ‌تر راه می‌اندازید؟ یا تصمیم می‌گیرید‌ روز بعد و با ایجاد یک آرامش نسبی، از هر ‌دو نفر بخواهید دلیل دعوای خود را بگویند و سپس میان آنها صلح و آشتی برقرار می‌کنید؟ شما جزء کدام دسته‌اید؟ انتخاب شما نشان‌دهنده نگاه و جایگاه فکری و فرهنگی‌تان است. قدر مسلم اقوام مختلف می‌توانند در کنار خصلت‌های خوب، ویژگی‌های ناهنجار نیز داشته باشند، اما مسئله این است که اذعان به خصلت‌های ناپسند و ‌پافشاری بر حفظ و ادامه آن، نه‌تنها موجب تفاخر و افتخار نیست، بلکه نشان‌دهنده عدم علاقه و عدم تلاش آن گروه، برای پذیرش هنجارهای اجتماعی است.

‌مدت زیادی از قتل دردناک پزشک متخصص قلب نگذشته است. در خیابان‌های یاسوج هنوز می‌توان عکس‌های بزرگی از این پزشک را دید که گوشه آن را نوار سیاه کشیده و جملاتی حاکی از تأسف و اندوه نوشته‌اند. پزشکی که اهل شاهرود بود‌ ولی گفته می‌شود در شهر ییلاقی سی‌سخت خانه‌باغی خریده بود تا پس از بازنشستگی همراه با خانواده‌اش به آنجا برود. معنایش این است که به استان محل خدمتش علاقه‌مند بوده است؛ استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد که ازجمله استان‌های محروم محسوب می‌شود. اما او هرگز تصور نمی‌کرد در جایی که تبدیل به خانه‌اش شده بوده، به شکلی فجیع به قتل برسد. آیا این حادثه می‌تواند هشداری برای غیربومی‌های ساکن در این استان باشد؟ آیا اگر پزشک یاد‌شده بومی این استان بود، باز هم ممکن بود کشته شود؟

شاید بومی‌بودن می‌توانست لایه محافظتی قدرتمندی برای او ایجاد کند. پیشینه شکل‌گیری این استان و مرکز آن نشان می‌دهد که متشکل از سکونت چندین طایفه شناخته‌شده است. طوایفی که در دهه‌های گذشته عشایر و کوچ‌رو بوده‌اند و اینک تبدیل به مردمانی شهرنشین شده‌اند، اما هنوز سنت‌ها و رسوم قراردادی نانوشته‌ای میان آنها حاکم است که روابط‌شان بر آن اساس تنظیم می‌شود. برای مثال، آنها می‌دانند انتقام‌گیری‌های شخصی منجر به قتل، می‌تواند طوایف را درگیر چرخه‌ای از خشونت و خون‌ریزی کند. از‌ این‌رو نقش ریش‌سفیدان و بزرگان هر طایفه می‌تواند در جلوگیری از ایجاد‌ یا پایان‌دادن به چنین اختلاف‌هایی بسیار پر‌اهمیت باشد. پزشک به قتل رسیده، از این حیث فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی بوده است. یک غیربومی بی‌دفاع که از چند وجه دچار بی‌عدالتی می‌شود. خطای پزشکی در همه‌جای دنیا اتفاق می‌افتد، اما بازخوانی خلاصه پرونده منتشر‌شده در رسانه‌های داخلی، نشان می‌دهد‌ همکاران این پزشک به شکل مستقیم‌ یا غیر‌مستقیم، دلیل مرگ بیمار را دیر‌رسیدن پزشک یا تأخیر در تزریق دارو یا دیگر موارد مشابه اعلام کرده‌اند و پزشک مورد نظر به‌طور جدی سیبل ماجرا قرار گرفته است. آیا همکاران او به این شکل از خود سلب مسئولیت کرده‌اند؟ آیا تنگ‌نظری و حسادت‌های رایج در محیط‌های کاری موجب چنین گفته‌هایی شده است؟ اساسا آیا کادر درمانی در چنین مواقعی‌ به‌جای برون‌فکنی، موظف به پذیرش مسئولیت خود نیستند؟ آیا نهاد ناظر نمی‌توانسته در‌این‌باره مداخله کند؟ بیماری که با سکته وسیع به مرکز درمانی مراجعه کرده، با چه تضمینی‌ با دریافت دارو امکان ادامه حیات داشته است؟ از منظر دیگری نیز می‌توان به این حادثه نگاه کرد؛ خانواده بیمار با مرگ عزیز خود کنار نیامده و شکایت می‌کنند. پرونده شکایت آنها از استان شروع می‌شود و در نهایت به تهران می‌رسد. حق به آنها داده نمی‌شود و پزشک از قصور پزشکی مبرا می‌شود.

این در‌ حالی است که کادر پزشکی به‌صراحت در همان حدود سه سال قبل که زمان فوت بیمار بوده است، پزشک معالج را مقصر جلوه داده و تمام تقصیر را متوجه او کرده‌اند و درست به همین دلیل است که رفته‌رفته خشم، کینه و حس انتقام‌گیری در آنها تقویت می‌شود. آنها به رأی صادر‌شده در محاکم قضائی و پزشکی باوری ندارند. تلقی آنها این است که قانون پشتیبان آنها نیست و حکم صادره به‌جای حمایت از آنها که ضعیف و قشری معمولی هستند، از پزشکی تحصیل‌کرده که متعلق به طبقه‌ای بالاتر و احتمالا متمول است، دفاع کرده‌ و درست به دلیل آنچه بی‌عدالتی نسبت به خود می‌دانند، رأسا وارد عمل جنایت‌آمیز خود می‌شوند؛ چون دیگر از قانون، میزان و عدالت نومید شده‌اند. آنها چندین بار پزشک یادشده را مورد تهدید قرار می‌دهند. سؤال اینجاست که پزشکی که سال‌هاست در این استان خدمت می‌کرده‌ و قدر مسلم با مناسبات فرهنگی-اجتماعی و ساختار طایفه‌گرایی این استان حداقل آشنایی اولیه را داشته، چرا این تهدیدها را جدی نگرفته است؟ آیا اگر این پزشک اهل همین شهر یا ‌‌استان بود، به همین آسانی به قتل می‌رسید؟ اگر او منتسب به یکی از فامیل‌ها بود، آیا نظام طایفه‌ای اجازه می‌داد او به قتل برسد؟

لینک کپی شد لینک کوتاه: https://shafaonline.ir/001UGm