نگاهی گذرا به کارنامه کارخانههای بزرگ خودروسازی کشور و کنکاش در نمودارها و آمارها نشان میدهد همچنان چرخهای دو غول خودروسازی ایران میلنگد.
کیفیت محصولات، تعادل بین تولید و تقاضا، خدمات پیش و پس از فروش، میزان رضایتمندی مشتریان و... از مولفههای موفقیت هر کارخانه، شرکت و هر تولید کنندهای است که مستقیم یا با واسطه با متقاضیان محصولاتش در ارتباط است. دو غول بزرگ خودروسازی ایران در کدام یک از مولفهها موفق به کسب محبوبیت و مقبولیت بین مشتریان و متقاضیان خود شده اند؟! پاسخ این سوال علت و عواملی است که باعث شده همچنان چرخ این دو خودروساز بعد از چند دهه بودجه خواری و زیاندهی همچنان بلنگد.
برخی دلایل این وضعیت را در ادامه مرور میکنیم.
۱- عمده مشکل ایران خودرو و سایپا در منابع انسانی است. باید با مدل کلاسترینگ یا خوشهبندی نیروهای آنها را درجهبندی و هدایت کرد. مهارت، انگیزه و رهبری (مدیریت عالی) سه عامل مهم در ارتقا کیفیت است که اگر یکی از اینها پایش بلنگد، نتیجهاش محصولات ایرانخوردو و سایپا خواهد بود. مهارت باشد، اما انگیزه نباشد، منابع انسانی مهارت خودش را در کیفی کردن محصولات بکار نمیگیرد. مهارت و دانش نباشد، اما انگیزه باشد کار انجام میشود، ولی از هر ۱۰۰ تا فرغون ۹۹ تای آن چرخش نمیچرخد یا لنگ میزند.
۲- در ایران و ایرانخودرو و سایپا کار زیاد شده، اما مثل جادههای ما هست که تا دلتان بخواهد اتوبان درست شده و دور از انصاف نیست که بگوییم کار هم شده، اما بعد از یکسال چاله و چوله و کمکاری در زیرسازی و آسفالت گذاشتهاند که البته دانش و مهارت هم در آن نقش دارد. تا دلتان بخواهد گاز و برق به روستاها بردهاند، اما حساب نکردند گاز آن از کجا باید بیاید. اینها محصول بیدانشی و بیسوادی است!
۳- انگیزه و سواد باشد، اما رهبری نباشد یا سبک مدیریت عالی با منابع انسانی منطبق نباشد آنوقت همه چیز بههم میریزد. مثلا در مواجهه با جاییکه سواد کم و انگیزه کم است سبک رهبری و مدیریت عالی با جاییکه انسانها سواد و انگیزه دارند، تفاوت دارد، در اولی باید اقتدارگرا و در دومی باید آرمانی یا مشورتی یا مشارکتی باشد. مدیریت نیروها ۴۰ سال قبل با الان باید تفاوت داشته باشد. ۴۰ سال قبل انگیزههای مردم بالاتر بود و فکر میکردند ۳-۴ سال دیگر ایران مشکلات کشور تمام می شود، اما سواد کم بود، اما الان انگیزهها کم، اما سواد بالا است و باید با ۴۰ سال قبل متفاوت عمل کرد.
۴- پیشبینی هیچکس درست از آب در نیامد حتی معاندین! در واقع پیشبینی نمیکردند بلکه اوضاع آینده را بد نشان میدادند و به بد شدن آن کمک کردند تا بد بشود. مثل برجام که عدهای آن را بد نشان دادن و به بد شدنش کمک کردند. خوب شدن فقط بستگی به تصمیمات خردمندانه دارد و حتی اوضاع بد را میتوان با عقلانیت و تفکر درست خوب کرد. به جای پیشگویی و پیشبینی باید پیشسازی کرد؛ یعنی آیندهسازی کرد و این کار را باید تمرین کنیم.
۵- دانشگاهها باید سراغ ایران خودرو و سایپا بروند. ایران خودرو و سایپا باید از دانشگاهها استقبال کنند و دولت هم برای استقبال باید امتیاز بدهد. دانشگاه و دانشجو باید ایران خودرو و سایپا را از تمام لحاظ مالی، ساختاری، سازمانی، مدیریتی و واگذاری فنی و ... تحلیل و در تز خود وارد کند و نتایج تحقیقات را ایران خودرو و سایپا بکار ببندند.
۷- ما در دنیا مدلهای فراوان برای جزئیات کارها داریم و مدلها باید تحلیل و بررسی شوند. چرا یک نفر که نه از مدل خبر دارد و نه دانش مدیریت دارد باید بهراحتی پشت تریبون، منبر و... حرفی بزند که نظر شخصی است و هیچ دانشی پشت آن نیست؟! اهل علم و دانش چرا سکوت کردهاند و مسائل مهم را به مدیران و مسئولان و تصمیمگیرندگان گوشزد نمیکنند؟
۸- خدا از کسانی که نمیدانند تعهد نگرفته که چرا نمیدانند، بلکه از اهل دانش تعهد گرفته که چرا دانش خود را برای دیگران بیان نمیکنند تا استفاده شود. توجه کنید که انتقال دانش به معنای دعوا کردن، نظر مندرآوردی ارائه دادن و بلوا به پا کردن نیست...