شناسهٔ خبر: 70450928 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

بحران‌ها و چالش‌های احتمالی امنیتی، اقتصادی و سیاسی دمشق برای آنکارا

جعبه پاندورای سوریه برای ترکیه

صاحب‌خبر - پس از سقوط دولت افغانستان و مسلط شدن مجدد طالبان پس از 20 سال بر این کشور، بسیاری از تحلیلگران حوزه بین‌الملل و منطقه پیروز اصلی روی کار آمدن طالبان در افغانستان را دولت پاکستان و سرویس امنیتی این کشور معرفی می‌کردند و بسیاری درباره تاثیر نقش دولت و ارتش پاکستان در روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان مباحث مختلفی را مطرح کردند، هرچند با گذشت زمان بسیاری از ادعاها درباره پیروزی پاکستان خلاف واقع از آب در آمد. تنها یک سال پس از قدرت‌گیری مجدد طالبان در افغانستان، مشکلات امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی حکومت طالبان در همسایه جنوبی افغانستان نمایان شد و دولت اسلام‌آباد را با مسائل و بحران‌های متعددی روبه‌رو کرد. چالش‌های امنیتی متعدد از جانب گروه‌های جدایی‌طلب پاکستانی متحد افغانستان که به دلیل مبارزه در کنار طالبان در خاک افغانستان پایگاه به دست آورده‌اند و عملیات‌های تروریستی بسیاری که طی چند سال گذشته در خاک پاکستان انجام داده‌اند تنها یک مورد از این بحران‌ها به حساب می‌آید. در کنار این چالش، مطرح شدن مساله خط مرزی دیورند بین ۲ کشور و اتحاد پشتون‌های ۲ سوی مرز که از سوی گروه‌هایی مانند تحریک طالبان پاکستان مطرح شده است، همچنین مناقشات مرزی بی‌پایان طالبان با پاکستان از جمله چالش‌های امنیتی قدرت‌گیری طالبان برای پاکستان بوده است؛ چالش‌هایی که محدود به بخش امنیتی و تمامیت ارضی پاکستان نیست و به بخش اقتصاد و حتی جامعه پاکستان نیز ضربات متعددی وارد کرده است. پاکستان نخستین مقصد بسیاری از مهاجران افغان بوده و بحران مهاجران افغان ضربات بسیاری را به اقتصاد بحران‌زده پاکستان وارد کرده و همین مساله نیز منجر به اجرای طرح‌های اخراج گسترده مهاجران افغان از این کشور شده است. اما بزرگ‌ترین زیان روی کار آمدن طالبان در این کشور هم‌مرز پاکستان بر خلاف تصورات بسیاری بروز چالش‌های امنیتی برای اسلام‌آباد بوده است، به شکلی که این کشور را به محلی ناامن تبدیل کرده و درصد حملات تروریستی در خاک پاکستان چند صد درصد افزایش یافته است؛ حملاتی که در بسیاری از بخش‌های پاکستان پروژه‌های سرمایه‌گذاری چینی‌ها را هدف قرار داده و منجر به ضربات اقتصادی به دولت و ملت پاکستان نیز شده است، آن هم در شرایطی که تورم بالای این کشور و بدهی‌های گسترده خارجی آن تشدید شده و به بحران‌های سیاسی در پاکستان دامن زده است. پس از عملیات ردع‌العدوان از سوی تکفیری‌های تحریرالشام و سایر گروه‌های متحد آن مانند جیش‌الوطنی در شمال سوریه شاید این تصور در مرکز فرماندهی این اتاق عملیات و حامیان آنها در ترکیه و قطر وجود نداشت که در کمتر از ۲ هفته دولت و ارتش سوریه دچار فروپاشی شوند و اندک مقاومتی نیز برابر آنها نشود. طبق برخی اخبار و تحلیل‌ها نیز عملیات ابتدایی تکفیری‌ها برای محدوده اطراف ادلب و ریف حلب طراحی شده بود اما زمان زیادی نگذشت که تکفیری‌های سوریه مانند طالبان بر کشور مسلط شدند و مسائلی مشابه مسائل طالبان برای آنها به وجود آمد؛ مردمی منفعل که نظاره‌گر تحولات بودند و ارتشی که دچار فروپاشی شد و در مقابل شبه‌نظامیان مقاومت نکرد و از سوی دیگر ایجاد فرصتی برای قدرت‌گیری جریانات تروریستی تندروتر مانند داعش که در افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان نیز مساله قدرت‌گیری آنها مطرح بود. البته تفاوت‌های بسیاری بین سوریه و افغانستان وجود دارد اما تجربه افغانستان منجر به شکل‌گیری این دیدگاه در مقامات کشورهای همسایه سوریه شده است که احتمال انتقال ناامنی از سوریه به خاک آنها وجود دارد، بویژه پس از تجربه داعش در سوریه که ناامنی را به کشورهای همسایه گسترش داد و منجر به حوادث تلخ و فراموش‌نشدنی‌ای شد. در دور جدید ناآرامی‌های سوریه اما مهم‌ترین تهدیدات متوجه کشورهایی است که مرز مشترک گسترده‌ای با این کشور عربی دارند. در حال حاضر شاید بسیاری دولت ترکیه و دستگاه امنیتی این کشور را پیروز اصلی تحولات سوریه بدانند و آنها نیز ژست پیروز میدان را تکذیب نکرده و آن را پس نزده‌اند اما این احتمال را نباید دور از واقعیت دانست که خود مقامات ترکیه نیز دلهره‌های فراوانی از آینده سوریه دارند و سفرهای متعدد مقامات ترکیه بویژه هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه به سوریه نیز به همین دلیل است. درباره آینده حکومت در سوریه و تنش‌های احتمالی در این کشور جنگ‌زده صحبت‌های فراوانی مطرح است اما آن چیزی که برای بسیاری از جمله دولت ترکیه مشخص است، این واقعیت است که فرمانده شورشیان تحریرالشام نمی‌تواند نمایندگی اکثریت ملت سوریه را بر عهده بگیرد و حتی کراوات زدن او نیز تاثیری بر افزایش تظاهرات و نگرانی‌ها در این کشور ندارد. از سوی دیگر چالش‌های امنیتی ناتمام ترکیه با کردهای سوریه در مرزهای ۲ کشور نیز همچنان پابرجاست و با توجه به حمایت دولت آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی از این گروه‌ها امکان بر طرف شدن فوری این نگرانی برای ترک‌ها وجود ندارد. از سوی دیگر جمعیت علوی ترکیه و برخوردهای خشن تکفیری‌ها با علویان سوریه از دیگر چالش‌های امنیتی در کنار کردها برای امنیت ترکیه است؛ چالشی که با توجه به افزایش برخورد نامناسب شورشیان با علویان و کردها در سوریه منجر به سرریز ناامنی به ترکیه خواهد شد و افزایش ناامنی و عملیات‌های تروریستی در جنوب ترکیه بسیار محتمل است. از سوی دیگر بسیاری از مردم سوریه به وعده‌های معیشتی و اقتصادی تکفیری‌ها با توجه به الگوی ادلب دلخوش کرده بودند ولی با توجه به شرایط اقتصادی ترکیه تحقق این وعده‌های رویایی برای ملت سوریه در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نخواهد بود. برق 24 ساعته برای مردم سوریه، همچنین زیرساخت‌های دیگر مانند اینترنت، آب و فاضلاب و بازسازی خانه‌های مخروبه که به دلیل جنگ داخلی از بین رفته بودند، سال‌ها زمان خواهد برد و این در صورتی رخ می‌دهد که تمام طرفین قصد بازیگری و سهم‌خواهی بیشتر در خاک سوریه را نداشته باشند و این مساله با توجه به تحرکات رژیم صهیونیستی در خاک سوریه و آغاز تحرکات سایر همسایگان سوریه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، دور از واقعیت و تجربه منطقه است. این روزها ژست فاتح میدان بودن و روایت‌های نوعثمانی بشدت در فضای رسانه‌ای ترکیه و متحدانش مطرح است اما واقعیت میدان و تجربه منطقه نشان داده باز کردن جعبه پاندورا و ایجاد بی‌ثباتی در کشوری مانند سوریه در منطقه غرب آسیا بدون هزینه نخواهد بود و با توجه به گسترده شدن مرزهای تروریست‌ها و تکفیری‌های ری‌برندینگ شده در سوریه و خروج آنها از انحصار ترکیه در ارتباط‌گیری با سایر قدرت‌ها و کشورهای منطقه و حتی جهان ممکن است شرایطی مانند پاکستان امروز یا حتی بسیار بدتر از آن برای ترکیه به وجود آید.