چند روز پیش بود که اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت امور خارجه از ترور سید داود بیطرف، یکی از کارمندان به گفته او محلی سفارت جمهوری اسلامی در دمشق به دست گروههای مسلح خبر داد و این اتفاق را بهشدت محکوم کرد. وی با تأکید بر مسئولیت دولت انتقالی سوریه برای شناسایی، محاکمه و مجازات عاملان جنایت گفت که تهران به نحو مقتضی و از مجاری مختلف دیپلماتیک و بینالمللی، بهصورت جدی موضوع را پیگیری میکند.
این اتفاق نشان میدهد که بازگشت ایران به صحنه سیاسی سوریه پس از به قدرت رسیدن شورشیان مسلح، حداقل در بعد روابط رسمی و داخلی این کشور چندان هم مسیر سادهای نیست. به گفته یک منبع آگاه جولانی و گروه تحریر شام در بود تسلط بر سوریه وعده تضمین امنیت اماکن دیپلماتیک و مقدس شیعیان را داده بود که تا حدی در مورد دوم رعایت شد اما تعرض به کنسولگری ایران توسط گروههای مسلح و سپس غارت سفارت در دمشق نشان داد این قول حداقل در مورد اماکن دیپلماتیک ما چندان قابلاعتماد نیست و این مسئله ارتباطگیری رسمی با حکومت جدید و دولت موقت در سوریه را اگر ناممکن نکند بسیار سخت و پر ریسک خواهد کرد.
شکی نیست که موقعیت ایران با سقوط دولت بشار اسد و تسلط گروه تحریر شام یا همان جبهه النصره تحت تاثیر قرار گرفته و معادلات جدیدی بر سوریه و بهتبع آن منطقه حاکم شده و میشود. بسیاری بر این باورند که ترکیه در این جدال 13 ساله بالاخره توانست به اهداف خود دست یابد و برنامههای توسعهطلبانه و عثمانی گرایی خود را در شام تا حدی بهپیش ببرد. اکنون آنکارا با اعزام وزیر خارجه خود به دمشق و اقامه نماز در مسجد اموی و آنطور که «ترکیه گازته» به نقل از منابع امنیتی اعلام کرد تصمیم اردوغان برای سفر به سوریه و دیدار با احمد الشرع (ابو محمد الجولانی شهرت عوض کرد) رجزخوانی میکند و هلمنمبارز میطلبد و تلاش دارد تا ایران و روسیه را از صحنه سیاسی و آینده شام حذف نماید.
این خیال اما تا تبدیلشدن به واقعیت فاصله زیادی دارد بهشرط آنکه ایران بازی درست و حسابشدهای در موقعیت جدید به نمایش بگذارد. قطعاً ترکیه با وجود این پیروزی راهبردی بزرگ در مسیر حاکم کردن نفوذ خود و چینش میدان سوریه با مسیر همواری روبرو نیست. اردوغان هم با چالشها و رقبای جدی در این مسیر روبروست. هدف راهبردی اول برای او مهار کردها و حفظ بخشهای اشغال کرده خاک سوریه و به باور برخی کارشناسان و تحلیلگران نوعی تحتالحمایه کردن سوریه است. این نگاه در وهله اول با منافع اهداف آمریکاییها در سوریه در تضاد است که این روزها پس از دیدار فرستاده بایدن با جولانی، هم تحریرالاشام و جولانی را از فهرست گروههای تروریستی قرار است خارج کند و هم تعداد نیروهای خود را در سوریه به دو برابر افزایش داده و هم با اهداف و نقشههای اسرائیل و نتانیاهو که در حال تصرف و انضمام بخشهای بزرگی از خاک سویه به سرزمینهای اشغالی و ایجاد محدوده حائل و امن برای خود است و از قضا هر دو ارتباطات ویژه و خوبی هم با کردها دارند روبروست.
همزمان با ترکیه، نتانیاهو و دولت آمریکا و متحدان اروپایی آنها هم به دنبال راهی برای تطهیر معارضین بدنام سوریه و به بازی گرفتن آنها با هدف تثبیت شرایط جدید و تحقق نقشه خاورمیانه نو هستند که یکی از ابعاد آن انزوای ایران و محدود کردن دایره نفوذ و بازیگری آن است. از همین روست که سخنگوی اتحادیه اروپا ابایی ندارد که علنی بگوید ایران روسیه نباید در آینده سوریه جایگاهی داشته باشند.
در این شرایط یافتن جای پا و بازگشت به نقشآفرینی در تحولات منطقهای منشعب و تأثیرپذیر از وضعیت سوریه کاری دشوار و نیازمند هوشیاری و هوش فراوان است. اما نکته مثبت و امیدبخش این است که در سال 2011 هم کشورهای غربی و جبهه عربی ضد سوریه تلاش داشتند تا ایران را از مسیر تحولات سوریه و مذاکرات سوری در ژنو و دیگر گفتگوها حذف کنند و کنار بگذارند اما با اصرار ایران و البته قدرت نفوذ میدانی تهران در شام موفق نشدند. اکنون نیز تهران باید جایگاه خود را در تحولات بینالمللی در ارتباط با سوریه با سماجت بازیابد و البته ابزارهایی هم برای این مهم دارد. یکی از این ابزارها حفظ روند آستانه است که ترکها این روزها رغبتی به آن نشان نمیدهند اما هنوز این روند کلید ورود به سوریه جدید است. در کنار این ابزارهای منطقهای ایران مانند حفظ و احیای مقاومت، کمک به مقاومت کردها برای هضم نشدن و ماندن درصحنه سیاسی سوریه، توجیه و اقناع گروه جدید مسلط بر سوریه برای درک اینکه باید ارتباط سیاسی و رسمی با ایران را بهعنوان یک قدرت برتر منطقهای حفظ کنند و حضور در هر رویداد بینالمللی مرتبط با سوریه ازجمله این راههاست. هرچند این مسیر ممکن است ماهها و سالها زمان ببرد.
در نهایت بیانات روشنگرانه دو روز پیش رهبر معظم انقلاب درباره وقایع سوریه را نباید از قلم انداخت. ایشان در دیدار با مداحان اهل بیت با نگاهی نفاذ درباره اینده منطقه گفتند: مردان مؤمن و شرافتمند در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و انشاءالله در آینده نزدیک در سوریه، در حال مبارزه با ظلم و جنایت و رژیم منحوس و تحمیلی صهیونیستی هستند، جمهوری اسلامی نیز مبارزه میکند و به خواست پروردگار این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد. ایشان این سخنان را نه یک بیان سیاسی بلکه حقایقی ملموس و تجربهشده خواندند و با اشاره به سربرآوردن مجموعه قوی و پولادین و شرافتمندِ حزبالله از دل اغتشاشات و جنگهای داخلی دهه ۶۰ لبنان خاطرنشان کردند: از دل تهدیدها و ناامنیها، فرصت بزرگی همچون حزبالله لبنان سربرآورد و اتفاقاتی همچون شهادت بزرگان آن همچون سیدعباس موسوی نیز نه تنها آن را ضعیف نکرد بلکه قویتر کرد و امروز و فردای مقاومت نیز همینگونه خواهد بود.