رضا رئیسی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
نیاز نیست دیپلمات باشی و سیاستمدار یا تحلیلگر رسانهای، نیاز نیست کارشناس اقتصاد کلان یا تحلیلگر بازارهای بین المللی باشی یا یک کاسب خرد و حجرهدار در بازار، حتی نیاز نیست سواد آنچنانی داشته یا دسترسی خاصی به منابع و اطلاعات برایت ممکن و میسر بوده باشد، فقط و فقط کافی است یک شهروند ساده در هر رسته و صنف و با هر پایگاه و جایگاه اجتماعی در هر گوشه و کناره این مملکت بوده باشی و طی این دو دهه اخیر به عنوان شهروند ایرانی حتی در جغرافیای فرامرزی زیست کرده باشی تا از تبعات مهلک و ضربات تحریم مستفیض شده و بدانی مهمترین مسئله و بزرگترین معضل آسیب زننده به کشور در سطوح مختلف و متکثر در جملگی سپهر های زیست عمومی، گزارهای است با عنوان«تحریم».
همان تحریمی که روزگاری کاغذ پاره خوانده شد و جماعتی آن را نعمت می خواندند؛ اما مرور زمان نشان داد که آن نگرههای فرصت پندرانه هم رنگ و اعتباری در قالب عدم کارآمدی و رویکردهای معوج در عالم واقعیت شان و اعتباری نداشتند و این وضعیت زندگی و شاخصهای اقتصادی بود که هر روز تقلیل یافته و تحلیل رفته و پیکری نحیف و بیمار از اقتصاد ایران بر جای گذاشته است.
نشانه های آن در رشد منفی اقتصادی در دهه 90 و نوک قله یخ بیرون زدهاش را این روزها در وقوع ناترازی انرژی به عینه شاهد هستیم و هیچ نیاز به شرح و بسط و تفصیل هم ندارد.
عطف به وضعیت موجود ناخوشایند که مهمترین متغیر آن تبعات تحریم بود، مردم یک بار دیگر با آخرین رمق های خود به سراغ کاندیدایی که منادی تغییر وضعیت موجود بود و از تعامل سازنده با جهان در کنار انسجام سازی داخلی می گفت و در کنارش دیپلماتی بود که مهمترین دستاورد او خدشه و رخنه بر ساختار تحریمها در قالب برجام را داشت و امکان تنفس را در برههای برای مردم فراهم آورده بود، رفتند.
به امید آنکه بر خلاف دولت قبل که شعار عدم مذاکره به صرف مذاکره را میداد؛ اما در نهایت 3 سال فرصت سوزی در این زمینه رقم خورد و اصلی ترین کاندیدای رقیب هم نماد و مظهر مذاکرات فرسایشی و بی نتیجه و تنگ تر شدن حلقه تحریمهای ظالمانه در دوران خودش بود، این بار با استراتژی مشخص و چارچوبی هدفمند در نقشه راه دیپلماسی شاهد ابتکار عمل و نتیجه بخشی در قالب میدانداری دیپلمات های دولت تازه باشیم.
به خصوص که خطر بالقوه آمدن ترامپ نیز مطرح بود و از طرف دیگر این استنباط نیز وجود داشت که او به دلیل روحیه مستقل و رویکرد کاسبکارانه شاید توام با تهدید، شامل بر فرصت هم باشد و این استنباط و نگاه به دیپلمات های کارکشته ایرانی بود که در چارچوب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بتوانند، برون رفتی معقول رقم بزنند.
در طول چهار ماه گذشته و با تحقق بازگشت ترامپ به هیئت حاکمه ایالات متحده و نیز تحولات شگفت و پردامنه در منطقه، هیچ عرصهای همانند سپهر دیپلماسی دچار فراز و نشیب و فرصت و تهدید توامان نشد و اتفاقات غیر منتظرهای رقم خورد که فارغ از مثبت و منفی بودن آن در ارتباط با منافع ملی ایران، زمینه و عرصه و بستری برای نقشآفرینی مردان دیپلماسی ایران بودند؛ اما آنچه که شاهدش بودهایم نه بی عملی و انفعال مثل خیلی از ادوار بوده؛ اما قطع به یقین با آنچه به توان آن را کافی و لازم دانست، فاصله معناداری داشته است.
وضعیت کشور پس از ٢٠ سال تحریم های ظالمانه و نیز روند شتابان تحولات منطقهای از طرف دیگر و نیز سیر تحولاتی که وقوع آن انتظار میرود، به رغم تهدیدهای بالقوه، توام با فرصت های بالفعل است، منوط به آنکه دستگاه دیپلماسی و دولت چهاردهم به دور از شعارزدگی معمول و متعارف با ابتکار عمل و نقشه راه مشخص و راهبردی مبتنی بر عملگرایی دیپلماتیک به سراغ پروندههای مفتوح چندین و چند ساله و تغییرات روزآمد رخ داده برود.
وقتی رئیس جمهوری مملکت در حساسترین شرایط منطقهای پس از تحولات سوریه برای دومین بار در طول تاریخ به قاهره میرود و تحولات سوریه به نحوی رقم خورده که برای اولین بار طی چند دهه گذشته، قابلیت تعریف منافع مشترک میان ایران و مصر در خاورمیانه و زمینه اتحادهای تازه بر اساس منافع مشترک فراهم آمده است، خروجی این سفر چه بوده است؟ چند کلیپ تصویری با آهنگ حماسی از سوار و پیاده شدن مسعود پزشکیان به هواپیما و دیدار و خوش و بش او با سران اجلاس دی ٨، حتی روابط فیمابینی هم شاهد تغییر و تحولی نبود که بتوان به آن اتکا کرد در حالی که حل مشکل با یک ابتکار عمل ساده و جسارت لحظهای در حذف نام یک خیابان ممکن و میسر بود.
جالب آنکه از مصاحبه عراقچی با شبکه الغد مصر، تیتر می زنند که سخنان مهم عراقچی در رابطه با مذاکره مستقیم با آمریکا، حال آنکه او در این گفتگو از آمادگی ایران در مذاکره پیرامون پرونده هستهای در قالب و بستر برجام می گوید و هیچ اشاره ای از اعلام آمادگی بر مذاکره مستقیم با آمریکا نیست و او به بستری اشاره میکند که از اساس خود ترامپ از آن خارج شد و طبیعی است که بر فرض پذیرش این پیشنهاد، طرف آمریکایی اول باید به ساز و کار برجام باز گردد که همه می دانیم ممکن و شدنی نیست!
کوتاه سخن آنکه با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمیشود و با نسخه های قدیمی و رویکردهای شعاری و فقدان ابتکار عمل، استراتژی مشخص در قالب دیپلماسی عمل گرایانه، نمی توان انتظار تغییر و تکانه لازم در حوزه دیپلماسی را داشت که منجر به ارزش افزوده در راستای منافع ملی و نیز رخنه بر ساختار تحریم ها بود. در بهترین حالت تهدیدهای بالقوه شاید مرتفع یا مهار سود اما قطعا منجر به دگرگونی های لازم برای برون رفت از وضعیت موجود نخواهد شد.
شاید تکیه بر دیپلماسی عمومی و رسانهای و رویکردهای تبلیغاتی با صرف شام در پایتخت های عربی و چنین بازخوردهایی بتواند منجر به ارتقای جایگاه ایران در افکار عمومی جهان عرب شود یا جلوه ای صلح خواه و مدارج از ایران در نزد جهانیان ترسیم کند اما واقعیت آن است که منطق حاکم بر روابط بین الملل منطق قدرت است و هیچ فرعیات جای مذاکرات رسمی و پنجه اندازی روی میز دیپلماسی و مذاکره را نخواهد گرفت.
انتهای پیام