شناسهٔ خبر: 70403067 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه علیهاالسلام، به اعتقاد مشهور میان مورخان شیعه، در سال پنجم بعثت به دنیا آمدند.

صاحب‌خبر -

تاریخ ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

درباره تاریخ تولد حضرت زهرا سلام الله علیها گرچه همگان اتفاق دارند که در ماه جمادی الآخر واقع گردیده است، اما در سال تولد او میان شیعیان و اهل سنت اختلاف است. اهل سنت معتقدند که آن حضرت در جمادی الآخر پنج سال پیش از بعثت یعنی در ۳۵ سالگی رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمد، ولیکن مورخان و سیره‌نگاران شیعه با تبعیت از گفتار امامان معصوم علیهم‌السلام معتقدند که آن حضرت پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله دیده به جهان گشود، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله مدتی پس از بعثت به فرمان پروردگار متعال به معراج رفت و با عروج خویش به بسیاری از اسرار عالم خلقت و عوالم غیب آگاهی یافت و در آن مدت از خوراکی‌های بهشت تناول کرد و پس از بازگشت به زمین و برگشتن به خانه با همسرش هم‌بستر شد و نطفه پاک و بهشتی دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها در چنین فضایی منعقد گردید.

اما خود شیعیان با این که تولد آن حضرت را پس از بعثت می‌دانند، در سال آن اتفاق چندانی ندارند. اکثر آن‌ها سال پنجم بعثت و هشت سال پیش از هجرت و عده‌ای سال دوم بعثت و یازده سال پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله را تاریخ تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌دانند.[۱] شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و اکثر علما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادی الثانی بوده و گفته اند که در روز جمعه سال دوم از بعثت بوده و بعضی سال پنجم از بعثت گفته اند.[۲]

کیفیت حمل حضرت خدیجه

علامه مجلسی رحمه اللّه در «حیاة القلوب» فرموده که صاحب «عُدَد القویة» روایت کرده است که پنج سال بعد از بعثت حضرت رسالت پناه صلی اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه علیهاالسلام از حضرت خدیجه علیهاالسلام متولد شد و کیفیت حمل خدیجه به آن حضرت چنان بود که روزی حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله در ابطح نشسته بود با امیرالمؤمنین علیه السلام و عمار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و حمزه و عباس و ابوبکر و عمر، ناگاه جبرئیل نازل شد با صورت اصلی خود و بال های خود را گشود تا مشرق و مغرب را پر کرد و ندا کرد آن حضرت را که ای محمد، خداوند علی اعلی تو را سلام می رساند و امر می نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دوری اختیار کنی؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت و روزها روزه می داشت و شب ها تا صبح عبادت می کرد و عمار را به سوی خدیجه فرستاد و گفت: او را بگو که ای خدیجه نیامدن من به سوی تو از کراهت و عداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جاری سازد و گمان مبر در حق خود جز نیکی، و به درستی که حق تعالی به تو مباهات می کند هر روز چند مرتبه با ملائکه خود و باید هر شب در خانه خود را ببندی و در رختخواب خود بخوابی و من در خانه فاطمه بنت اسد می باشم تا مدت وعده الهی منقضی گردد.

و خدیجه هر روز چند نوبت از مفارقت آن حضرت می گریست و چون چهل روز تمام شد، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: ای محمد، خداوند علی اعلی تو را سلام می رساند که مهیا شو برای تحفه و کرامت من، پس ناگاه میکائیل نازل شد و طبقی آورد که دستمال از سندس بهشت بر روی آن پوشیده بودند و در پیش آن حضرت گذاشت و گفت: پروردگار تو می فرماید که امشب بر این طعام افطار کن و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت که هر شب چون هنگام افطار آن حضرت می شد مرا امر می کرد که در را می گشودم که هر که خواهد بیاید و با آن حضرت افطار نماید، در این شب مرا فرمود که بر دَرِ خانه بنشین و مگذار کسی داخل شود که این طعام بر غیر من حرام است؛ پس چون اراده افطار نمود، طبق را گشود و در میان آن طبق از میوه های بهشت یک خوشه خرما و یک خوشه انگور بود و جامی از آب بهشت، پس از آن میوه ها تناول فرمود که سیر شد و از آن آب آشامید تا سیراب شد و جبرئیل از ابریق بهشت آب بر دست مبارکش می ریخت و میکائیل دستش را می شست و اسرافیل دستش را از دستمال بهشت پاک می کرد و طعام باقیمانده با ظرف ها به آسمان بالا رفت.

و چون حضرت برخاست که مشغول نماز شود، جبرئیل گفت که در این وقت نماز تو را جایز نیست (معلوم است که مراد نمازهای نافله و مستحبّی است نه نماز فریضه، چه دأب نبی و امام بر آن است که نماز را مقدم بر افطار می دارند) باید که الحال به منزل خدیجه روی و با او مضاجعت نمائی که حق تعالی می خواهد که در این شب از نسل تو ذریه ای طیبه خلق نماید.

پس آن حضرت متوجه خانه خدیجه شد و خدیجه گفت که من با تنهائی الفت گرفته بودم و چون شب می شد درها را می بستم و پرده ها را می آویختم و نماز خود را می کردم و در جامه خواب خود می خوابیدم و چراغ را خاموش می کردم در این شب در میان خواب بودم که صدای دَرِ خانه را شنیدم، پرسیدم که کیست در را می کوبد که به غیر محمد، دیگری را روا نیست کوبیدن آن؟

آن حضرت فرمود: ای خدیجه! باز کن در را که منم محمد، چون صدای فرح افزای آن حضرت را شنیدم از جا جستم و در را گشودم و پیوسته عادت آن حضرت آن بود که چون اراده خوابیدن می نمود آب می طلبید و وضو تجدید می کرد و دو رکعت نماز به جا می آورد و داخل رختخواب می شد و در این شب مبارک سحر هیچ یک از این ها نکرد و تا داخل شد دست مرا گرفت و به رختخواب برد و چون از مضاجعت برخاست من نور فاطمه را در شکم خود یافتم.[۳]

حضرت فاطمه سلام الله علیها آخرین فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از همسرش حضرت خدیجه سلام الله علیها بود. خدیجه سلام الله علیها در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله دارای دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله بود که قاسم پیش از بعثت و عبدالله پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله به دنیا آمده بودند و چهار دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام‌کلثوم و فاطمه زهرا سلام الله علیها شد که همه آنان پیش از بعثت پیامبر و تنها فاطمه زهرا سلام الله علیها (و به روایتی ام‌کلثوم و فاطمه زهرا سلام الله علیها) پس از بعثت دیده به جهان گشودند.

کیفیت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

شیخ صدوق رحمه اللّه به سند معتبر از مُفَضّل بن عمر روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که چگونه بود ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؟

حضرت فرمود: که چون خدیجه اختیار مزاوجت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نمود، زنان مکه از عداوتی که با آن حضرت داشتند از او هجرت نمودند و بر او سلام نمی کردند و نمی گذاشتند که زنی به نزد او برود، پس خدیجه را به این سبب، وحشتی عظیم عارض شد ولیکن عمده غم و جزع خدیجه برای حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم بود که مبادا از شدت عداوت ایشان آسیبی به آن حضرت برسد.

چون به حضرت فاطمه علیهاالسلام حامله شد فاطمه در شکم با او سخن می گفت و مونس او بود و او را صبر می فرمود، خدیجه این حالت را از حضرت رسالت پنهان می داشت، پس روزی حضرت داخل شد شنید که خدیجه سخن می گوید با شخصی و کسی را نزد او ندید، فرمود که ای خدیجه با که سخن می گوئی؟

خدیجه گفت: فرزندی که در شکم من است با من سخن می گوید و مونس من است! حضرت فرمود: که اینک جبرئیل مرا خبر می دهد که این فرزند دختر است و او است نسل طاهر با میمنت و برکت و حق تعالی نسل مرا از او به وجود خواهد آورد، و از نسل او امامان و پیشوایان دین به هم خواهند رسید و حق تعالی بعد از انقضای وحی، ایشان را خلیفه های خود خواهد گردانید در زمین.

و پیوسته خدیجه در این حالت بود تا آن که ولادت جناب فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد. چون درد زائیدن در خود احساس کرد به سوی زنان قریش ‍و فرزندان هاشم کس فرستاد که نزد او حاضر شوند؛ ایشان در جواب او فرستادند که فرمان ما نبردی و قبول قول ما نکردی و زن یتیم ابوطالب شدی که فقیر است و مالی ندارد. ما به این سبب به خانه تو نمی آئیم و متوجه امور تو نمی شویم.

خدیجه چون پیغام ایشان را شنید بسیار اندوهناک گردید. در این حالت ناگاه دید که چهار زن گندمگون بلند بالا نزد او حاضر شده و به زنان بنی هاشم شبیه بودند، خدیجه از دیدن ایشان بترسید، پس یکی از ایشان گفت که مترس ای خدیجه که ما رسولان پروردگاریم به سوی تو؛ و ما ظهیران توئیم، منم ساره زوجه ابراهیم علیه السلام و دوم آسیه دختر مزاحم است که رفیق تو خواهد بود در بهشت و سوم مریم دختر عِمران است و چهارم کلثوم خواهر موسی بن عمران است و حق تعالی ما را فرستاده است که در وقت ولادت نزد تو باشیم و تو را بر این حالت معاونت نمائیم.

پس یکی از ایشان در جانب راست خدیجه نشست و دیگری در جانب چپ و سوم در پیش رو و چهارم در پشت سر، پس حضرت فاطمه علیهاالسلام پاک و پاکیزه فرود آمد و چون به زمین رسید نور او ساطع گردید به مرتبه ای که خانه های مکه را روشن گردانید و در مشرق و مغرب زمین موضعی نماند مگر آن که از آن نور روشن شد و ده نفر از حورالعین به آن خانه درآمدند و هر یک اِبْریقی و طشتی از بهشت در دست داشتند و ابریق های ایشان مملو بود از آب کوثر، پس آن زنی که در پیش روی خدیجه بود جناب فاطمه علیهاالسلام را برداشت وبه آب کوثر غـُسل یا شست و شو داد و دو جامه سفیدی بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مُشْک وعَنْبَر خوشبوی تر بود و فاطمه علیهاالسّلام را در یک جامه از آن پیچید و جامه دیگر را مقنعه او گردانید پس او را به سخن درآورد.

فاطمه گفت: اَشهدُ اَنْ لااِلهِ اِلا اللّهُ وَ اَنَّ اَبی رَسولُ اللّهِ سیِّدُ الاَنبیاءِ وَ اَنَّ بَعْلی سَیِّدُالاَوْصِیاءِ وَ وُلْدی سادَةُ الاَسْباطِ؛ گواهی می دهم به یگانگی خدا و به آن که پدرم رسول خدا سید پیغمبران است و شوهرم سید اوصیاء پیغمبران است و فرزندانم سید فرزندزاده های پیغمبران است.

پس بر هر یک از آن زنان سلام کرد و هر یک را به نام ایشان خواند، پس آن زنان شادی کردند و حوریان بهشت خندان شدند و یکدیگر را بشارت دادند به ولادت آن سیده زنان عالمیان. و در آسمان نور روشنی هویدا شد که پیش تر چنان نوری مشاهده نکرده بودند، پس آن زنان مقدسه با خدیجه خطاب کردند و گفتند: بگیر این دختر را که طاهره و مطهره است پاکیزه و بابرکت است، حق تعالی برکت داده او را و نسل او را، پس خدیجه آن حضرت را گرفت شاد و خوشحال و پستان خود را در دهان او گذاشت، پس فاطمه علیهاالسلام در روزی آن قدر نمو می کرد که اطفال دیگر در ماهی نمو کنند و در ماهی آن قدر نمو می کرد که اطفال دیگر در سال نمو کنند.[۴]

مطالب برگرفته از: www.wiki.ahlolbait.com دانشنامه اسلامی

پانویس

  1. پرش به بالا↑ نک: بیت الأحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۸؛ العدد القویة، علی بن یوسف حلی، ص ۲۱۹؛ زندگانی چهارده معصوم علیهم‌السلام، ترجمه اعلام الوری، ص ۲۲۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، محمدهادی یوسفی، ج ۱، ص ۳۴۸.
  2. پرش به بالا↑ مصباح المتهجد، شیخ طوسی ص ۵۵۱، بیروت، چاپ اعلمی.
  3. پرش به بالا↑ تاریخ پیامبران (حیاة القلوب)، ۳/۲۵۵ـ۲۵۶، چاپ سرور.
  4. پرش به بالا↑ امالی شیخ صدوق، ص ۶۹۰، مجلس ۸۷، حدیث ۹۴۷.
  • منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، انتشارات مومنین، ۱۳۷۹.
  • نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام، مؤسسه تبیان.