شناسهٔ خبر: 70275426 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

آیا جریان انقلابی اعتمادش را به نظامیان از دست داده؟

مواجهه جریان سایبری با سقوط اسد

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی: سایت رویداد ۲۴ در گزارشی نوشت: با سقوط دمشق و پایان حکومت بشار اسد در سوریه، گروه‌های سابیری که تا پیش از این معادله خاورمیانه را به سود ایران تفسیر می‌کردند، دچار بحران تحلیل و در فضای رسانه‌ای و مجازی به چند دسته تقسیم شدند که مهمترین بخش آنها درحال حمله به نهادهای نظامی است.
صرفنظر از گروه‌هایی که تلاش می‌کنند حتی از آب گل‌آلودِ سقوط اسد هم ماهی «ایجاد محدودیت بیشتر اجتماعی در داخل ایران» را صید کنند، این گروه ها به چند دسته تقسیم می‌شوند:
۱- کسانی که ساکت هستند تا ببینند فضا به کدام سمت می‌رود و چطور می‌توانند وضعیت را توجیه و یا خود را از زیر فشار خارج کنند. در میان این دسته سخنرانان پرشور و حرارت جریان‌های ارزشی حضور دارند. سکوت آنها در فضای عمومی البته بیشتر از این جنبه است که بعضا جرات نمی‌کنند حرفشان را علنی بزنند.
۲- دسته‌ای که تلاش می‌کنند دولت را مقصر عنوان کنند. این دست این گروه البته با تحرک زیاد عراقچی و حضور او در سوریه و کشورهای دیگر برای دیپلماسی دستشان برای حمله به دولت کمی بسته بود لذا به سمت دولت‌هایی مانند ترکیه چرخش کردند و آنها را هدف قرار دادند. این دسته تمایل زیادی دارند تا با ایجاد تقابل میان ایران و ترکیه، محور شمال غرب ایران را هم از حالت آرامش خارج کرده و تحریک کنند. آنها از وضعیت شکاف‌های قومی، تحرکات آذربایجان، ارتباط آذربایجان با اسرائیل و جاه‌طلبی‌های شخصی اردوغان به خوبی آگاه هستند و از همین رو این مساله را زمینه‌ای مناسب برای زمین‌گیر‌کردن دولت می‌دانند. در این مسیر با جریان برانداز تجزیه‌طلب اشتراک معناداری پیدا کردند.
 ۳- دسته سوم کسانی را شامل می‌شود که به نظامیان انتقاد می‌کردند؛ سایبری‌هایی که در توئیت‌هایی می‌نوشتند: «دیپلماسی در میدان و میدان در هیات... قشنگه نه؟» کنایه آنها عدم حضور سرداران سپاه در سوریه بود. آنها به حضور سردار قاآنی در مراسم عزاداری بیت رهبری اشاره می‌کردند؛ مراسمی  که تنها چند شب قبل از سقوط اسد برگزار شد. از جمله این نقدها، هشتگ «بدوارث» با عکس حاج قاسم سلیمانی بود.
کار این دسته حتی به حمایت و کف زدن برای نتانیاهو هم کشیده شد. یکی از تحلیلگران ارشد این جریان که در رسانه‌های حاکمیتی و رسانه لندنیِ مدعی دفاع از مقاومت، حضور پررنگی دارد در یک کامنت نوشته بود: «احسنت به نتانیاهو، مرحب یهود در قرن ۲۱. فقط اینکه در این معرکه علی و ذوالفقارش رو نداشتیم. یه تنه مچ همه رو خوابوند. حالا عزیزان هی شعار بدهند. اینها همش نتیجه تعلل و عقب‌نشینی‌های غیرتاکتیکی طی یکسال گذشته است. تنها چیزی که ندیدیم شتابزدگی بود و هرچه دیدیم تعلل بود.»
یکی دیگر از اکانت‌های توئیتری سایبری‌ها در مدح نتانیاهو نوشت: «سروری بر منطقه سزاوار کسی است که تنها راهبردش در مقابل دشمنان شکست دادنشان است و هوشمندانه‌ترین و جسورانه‌ترین تصمیمات را اتخاذ می‌کند، نه آن کسی که هر چند سال یکبار ویار تسلیم و مذاکره می‌کند و لگدی به متّحدانش حواله می‌کند.»
۴- دسته دیگر رفته رفته تلاش می کنند دلایل حضور ایران در سوریه و هزینه‌ها را با استدلال‌های خود توجیه کنند. از نگاه آنها ایران با صرف ده‌ها میلیارد دلار توانست ده سال اسرائیل را از مرزهای خود دور کند. اما همین دسته پاسخ نمی‌دهند که چرا تا این اندازه توان اسرائیل را امروز تا حد حمله به ایران بالا می‌بینند؟ همان‌ها که تا دیروز مدعی بودند اسرائیل حتی حریف حزب‌الله و حماس هم نمی‌شود چه برسد به رویارویی با ایران. البته این دسته دچار خودتحقیری نظامی هم شدند. ظاهرا اعتماد خود را به نظامیان هم از دست داده و درحالی که تا دیروز از قوت نیروی نظامی موشکی و پدافندی ایران حرف می زدند، نتیجه شکست اسرائیل در حمله به ایران بعد از عملیات وعده صادق 2 را نمی‌بینند.
۵- دسته‌های دیگری هم وجود دارد که ایران را مقصر این وضعیت می‌بینند و معتقدند که سوریه معامله شده است. رفتار این دسته هم بسیار عجیب است. درحالی که به خوبی می‌دانند نقش‌آفرین اصلی این وضعیت روسیه و پوتین است، اما عامدانه مجموعه حکومت ایران را عامل معامله معرفی می کنند. آنهم در شرایطی که به خوبی می‌دانند بشار اسد در یک سال و نیم اخیر فعالیت چشمگیری در حمایت از غزه نداشت و درست در آغاز این وقایع در روسیه به سر می‌برد. در نهایت هم امروز از دمشق به مسکو رفته و صحنه گردان این بازی را روشن می کند. در چنین وضعیتی چرخاندن پیکان حمله از مسکو به سمت هسته اصلی قدرت در داخل ایران بسیار معنادارتر می‌شود.