مهدي بيكاوغلي
رييسجمهور را به شهادت رساندند، اما برخي آقايان مصلحت نميبينند اعلام كنند... و شهادت را نسبت ميدهند به يك توده ابر .. عجب ابر متراكم و هوشمندي بود.»
اين ادعايي است كه كامران غضنفري، نماينده عضو جبهه پايداري درباره حادثه سقوط بالگرد رييسجمهور در همايش فرياد ايران2 مطرح كرده است. ادعاي شاذي كه از ديروز در فضاي رسانهاي و شبكههاي اجتماعي كشورمان وايرال شد و دست به دست چرخيد. بسياري از شهروندان با طرح اين پرسش كه چطور ممكن است، نيروهاي نظامي كشورمان كه در برابر موارد به مراتب كماهميتتر واكنشهاي قابل توجهي از خود بروز داده بودند در برابر ترور دومين مقام عاليرتبه كشورمان سكوت كرده و موضوع را پنهان كنند؟ اين ادعاها اما در همايشي مطرح شده كه در آن غضنفري در كنار برخي ديگر از چهرههاي تندرو در پي مطالبهگري براي اجراي عمليات وعده صادق ۳ و كشاندن كشور به مسير تنش بود.
البته اين براي نخستين بار نيست كه اين نماينده عضو جبهه پايداري يك چنين ادعاهايي را بدون سند و مدرك ارائه ميكند. جالب اينجاست زماني كه از اين نماينده درباره سند و مدرك اظهاراتش پرسش ميشود، ميگويد: «بر اساس ادله و قرائن شخصي به يك چنين نتيجهاي رسيده است!» پيگيريهاي «اعتماد» اما حاكي است كه روز يكشنبه (امروز) قرار است نامهاي از سوي نهادهاي مسوول و ستاد كل نيروهاي مسلح به كميسيون نظارت بر رفتار نمايندگان ارسال شود تا درباره اين نوع اظهارات، اقدامات قانوني صورت بگيرد. ديروز اما محمد مهاجري در واكنش به ادعاي كامران غضنفري مبني بر ترور ابراهيم رييسي و همراهانش در شبكه اجتماعي ايكس نوشت: «از يك مسوول عاليرتبه دولت سيزدهم شنيدم كه سه گزارش مستقل از يكديگر تاييد ميكند در سقوط بالگرد شهيد رييسي هيچ خرابكاري و توطئه داخلي و خارجي وجود نداشته. حرفهاي مشتي آدم متوهم صرفا براي مطرح كردن خودشان و باقي ماندن روي آنتن است. » سه گزارشي كه مهاجري به آن اشاره ميكند، گزارشهايي است كه ستاد كل نيروهاي مسلح بلافاصله پس از حادثه سقوط بالگرد رييسجمهور سابق منتشر كرده و ابعاد گوناگون اين رخداد را شرح ميدهد.
براي غضنفري اما همه اين تكذيبها فاقد اهميت است؛ ادعاهاي او هرچند فاقد سند و دليل است اما او را در شبكههاي اجتماعي وايرال ساخته و اسم او و جریان منتسب به او را براي مدتي سر زبانها مياندازد! چهره راديكالي كه پيش از اين بارها درباره موضوعات مهم كشور ادعاهايي بدون پشتوانه داشته، ولي به دليل عدم برخورد مناسب و قانوني با آن دوباره آنها را تكرار كرده است. بد نيست نگاهي به همه ادعاهاي اين چهره پرداخته شود.
برداشت اول: ادعاهايي كه شبيه جوك است
پايان انتخابات چهاردهم رياست جمهوري اگر براي رييسجمهور و اصلاحطلبان و طيفهاي ميانهرو آغاز مسير وفاق بود، براي طيفهاي راديكال طرح ادعاهاي بدون پشتوانه و حاشيهسازي براي دولت بود.
24 مهرماه بود كه غضنفري مدعي شد: «وقتي آقاي پزشكيان با علم به قانون، براي آقاي ظريف كه دو فرزندش تابعيت امريكا را دارند، حكم معاونت راهبردي رييسجمهور را صادر ميكند، يعني آشكارا مرتكب يك جرم ميشود.» وي افزود: نمايندگان مجلس چند بار هشدار و تذكر دادند كه كار شما خلاف قانون است. ظريف نيز با انتشار يك توييت وانمود كرد كه استعفا داده در صورتي كه استعفايي در كار نبود و ايشان فيلم بازي كرد. پس از راي كابينه هم با خوشحالي متني منتشر كرد كه «من بر سر كارم برگشتهام.» غضنفري تصريح كرد: «ادعاي حل شدن اين مساله در جلسه قوا سران كذب است، اصلا سران قوا چنين اختياري ندارند كه عملي مغاير قانون انجام بدهند. در مجلس درباره اين موضوع به پزشكيان اخطار ميدهيم كه اگر هر چه سريعتر اين حكم غيرقانوني را لغو نكند به دستگاه قضايي شكايت خواهيم كرد. در اين صورت پزشكيان بايد در دادگاه جواب بدهد كه مسلما هيچ جوابي ندارد و به 5 الي 15 سال محروميت از حقوق اجتماعي محكوم ميشود، اگر چنين اتفاقي بيفتد عملا آقاي پزشكيان از رياستجمهوري خلع ميشود.» تهديد رييسجمهوري توسط يك نماينده مجلس با واكنشهايي از سوي چهرههاي سياسي روبهرو شد. آنچنان كه غلامرضا تاجگردون، نماينده گچساران در مجلس در واكنش به تهديد پزشكيان گفت: «من هم در خبرها خواندم كه يكي از نمايندگان تهران اين فرمايش را فرمودند. به نظرم بيشتر به جوك شباهت دارد...»
برداشت دوم: مبهوتم از اين فهم و اين اعتماد به نفس
غضنفري 9 مهرماه 1403 در برنامه ضاحيه شبكه افق يكي ديگر از ادعاهاي بدون پشتوانه خود را مطرح كرد و گفت: «روحاني پالس سرنگوني هواپيماي مسافربري را ارسال كرد. يعني به ترامپ ميگويد به جاي اينكه ۵۲ نقطه از ايران را هدف قرار بدهي به سراغ سرنگوني هواپيماي مسافربري برو و به آن فكر كن!» ادعاي طرح شده از سوي اين نماينده مجلس البته حتي برخلاف بيانيه سپاه پاسداران در آن مقطع بود. اين اظهارنظر غضنفري هم بيشتر از اينكه اصلاحطلب و چهرههاي ميانهرو را وادار به واكنش كند، از سوي چهرههاي اصولگرا با واكنش مواجه شد. سخن غضنفري درباره گرا دادن روحاني به ترامپ به قدري عجيب بود كه صداي فعالان اصولگرا را هم درآورد. يكي از اين چهرهها عبدالله گنجي بود كه با انتشار تویيتي در شبكه ايكس به موضوع واكنش نشان داد و نوشت: «ترامپ: ۵٢ نقطه فرهنگي ايران را ميزنيم (۵٢ عدد گروگانهاي سفارت امريكاست). روحاني در جواب زدن هواپيماي مسافري ما با ٢٩٠ مسافر را به ترامپ يادآور ميشود. نتيجهگيري غضنفري: روحاني به ترامپ گرا ميدهد كه چرا ۵٢ نقطه فرهنگي؟ هواپيماي مسافري را بزن...! مبهوتم از اين فهم و اين اعتماد به نفس.»
برداشت سوم؛ ادعا ميكنم، پس هستم
موضوع اما به همين موارد ختم نميشود؛ غضنفري قبل از اين اظهارات در كتاب راز قطعنامه كه به صورت پاورقي در كيهان منتشر ميشد و به مسائل مرتبط با پذيرش قطعنامه 598 در ايران ميپرداخت، اظهاراتي را در خصوص پشت پرده قطعنامه مطرح كرد كه انتقادات فراواني پيرامون آن مطرح شد. غضنفري در گفتوگويي كه با روزنامه كيهان در 19 خرداد 92 داشت درباره اين كتاب و مسائل مرتبط با پذيرش قطعنامه 598 ميگويد: «در اسفند 1366 شبكه abc امريكا خبري را اعلام ميكند و ميگويد كه نماينده ايران در سازمان ملل آقاي محمد جعفر محلاتی به شوراي امنيت اعلام ميكند كه جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را پذيرفته و آماده اجراي مفاد آن است. سوال مطرح اين است كه چه كساني به نماينده جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل دستور دادهاند كه چنين كاري بكند؟ چون نماينده ما در سازمان ملل نميتواند با اختيار خود چنين كاري را انجام بدهد؛ حال چه كساني اين خواسته را داشتند؟ حضرت امام كه تا 23 تير 67 به هيچ عنوان زير بار پذيرش قطعنامه نرفته بود، رييسجمهور وقت مقام معظم رهبري نيز تا آن زمان قطعنامه را نپذيرفته بودند! پس چه كساني به نماينده ما گفته بودند به سازمان ملل برود و به شوراي امنيت اعلام كند كه ما قطعنامه را پذيرفتيم؟! آنها حتي اين را از امام (ره) هم مخفي كرده و در واقع امام (ره) را در جريان كار قرار نميدهند. اين نشان ميدهد يك ديپلماسي پشت صحنه است كه بدون اطلاع امام (ره) و رييسجمهور وقت چنين عمل ميكند.» او در ادامه به كيهان ميگويد: «برخي از آقايان سعي كردهاند طي اين بيست و چند سال به مردم وانمود كنند كه اين سقوطها توجيه نظامي دارد در صورتي كه اصلا اين طور نيست.» پس از طرح اين ادعاهاي بدون سند و مدرك بود كه پس از انتشار واكنشهاي شديدي را از سوي مقامات مختلف به همراه داشت. در همين رابطه محسن رضايي، فرمانده اسبق سپاه پاسداران، اين كتاب را تحريف تاريخ دانسته و آن را غيرمعتبر خواند. محسن رضايي در بخشي از نامهاي كه براي روزنامه جوان ارسال كرده بود، سكوت معنادار خود را شكست و بدون ذكر نام اين كتاب نوشت: «اينجانب كه افتخار ۱۶ سال فرماندهي سپاه در زمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب را داشتهام، پس از كنارهگيري از فرماندهي سپاه، بارها و بارها شاهد توهينها، دروغها و تحريفهاي دفاع مقدس بودهام ولي به دليل آنكه موضوع جنگ شخصي و سياسي نشود، سكوت را بر دفاع از خود و دفاع مقدس ترجيح دادهام. لكن اخيرا كه در رابطه با تحريفات دفاع مقدس در يك كتاب، نامهاي به محضر رهبر معظم انقلاب نوشتم، ايشان فرمودند: خود شما كه در جنگ فرمانده بوديد چرا جواب نميدهيد؟ من اين كتاب را خواندم و در حاشيه آن نوشتم: اين خلاف است.»
برداشت چهارم؛ وعده صادق 3 را اجرا كنيد!
آخرين اظهارنظر كامران غضنفري اما تفاوتهاي جدي با ديدگاهي قبلي او دارد. غضنفري اين بار در همايشي با عنوان فرياد ايران۲ كه ۲۲ آذر در تهران برگزار شد، ادعا كرد كه سيدابراهيم رييسي رييسجمهوري سابق از سوي دشمنان ترور شده و به شهادت رسيده است. اين همايش كه جمعي از نيروهاي سياسي تندرو ديگر نيز در آن حضور داشتند، در پي مطالبهگري براي اجراي عمليات وعده صادق۳ و به دنبال چند تجمع در حوالي ميدان پاستور برگزار شد. غضنفري در اين همايش مدعي شد كه امريكا و اسراييل با همدستي حكومت جمهوری آذربايجان سيدابراهيم رييسي را به شهادت رساندند. اما در داخل برخي مصلحت نميدانند اين حقيقت را اعلام كنند و سقوط هليكوپتر رييسجمهور سابق را به يك توده ابر نسبت ميدهند.
اين در حالي است كه بر اساس گزارش و روايت رسمي، هليكوپتر حامل رييسجمهور پيشين و همراهانش به دليل ورود اين هواگرد به يك توده ابر و بدي آب و هوا سقوط كرد. بررسي اين پرونده از ابتدا بر عهده ستاد كل نيروهاي مسلح گذاشته شد. 31 ارديبهشت ماه و دقيقا 4 روز پس از حادثه نخستين گزارش ستاد كل نيروهاي مسلح در خصوص اين حادثه منتشر شد. در اين گزارش به مواردي مانند اينكه «بالگرد در مسير پيشبيني شده از قبل ادامه مسير داده و از مسير تعيين شده پروازي خارج نگرديده. آثار اصابت گلوله يا موارد مشابه آن در اجزاي باقي مانده بالگرد سانحهديده مشاهده نگرديده و نهايتا در مكالمات برج مراقبت با گروه پروازي نيز مورد مشكوكي مشاهده نگرديده است.» اشاره شده بود. دومین گزارش، 9 خردادماه از سوي ستاد كل نيروهاي مسلح منتشر شد و جزييات بيشتري را نمايان كرد. از جمله اينكه: «برابر گزارش كارشناسان تخصصي آثاري ناشي از اقدامات جنگ الكترونيك روي بالگرد سانحه ديده مشاهده نشده است.»
سومين و آخرين گزارش هيات تخصصي تشكيل شده در ستاد كل نيروهاي مسلح، نيمه شهريور ۱۴۰۳ منتشر شد كه نظر نهايي درباره علت سقوط را در برميگرفت: «احتمال هدف قرار گرفتن بالگرد با سامانههاي آفندي و پدافندي، جنگ الكترونيك و ايجاد ميدان مغناطيسي و ليزر بررسي كارشناسي و تخصصي شد كه هر گونه دخالت موارد ياد شده در بروز سانحه منتفي اعلام ميشود.»
در اين ميان اما غضنفري ادعا ميكند رييسجمهور سابق در اثر ترور يا خرابكاري به شهادت رسيده است! براي اين منظور ترور يا بايد به صورت خرابكاري، جنگ الكترونيك، بمبگذاري و... رخ داده باشد. اين در حالي است كه گزارشهاي ستاد كل نيروهاي مسلح اعلام ميدارد، هيچ آثار خرابكاري، جنگ الكترونيك يا حتي اصابت گلوله و موارد مشابه آن مشاهده نشده است.
با اين توضيحات پرسشي كه به ذهن خطور ميكند آن است در شرايطي كه طيفهاي راديكال در مسائلي كه به طور مستقيم با امنيت كشور درا رتباط است، اينچنين بدون پشتوانه مدرك صحبت ميكنند، آيا نبايد برخوردی مطابق قانون با آنان صورت بگيرد؟ آيا هيات نظارت بر نمايندگان كه در سنوات قبلي نمايندهاي را به دليل افشاي پرونده شاسي بلند گيت محكوم كرده نبايد به يك چنين پروندههايي ورود كرده و مطابق قانون از فرد مدعي بخواهد كه اسناد و مدارك خود را ارائه كند؟