شناسهٔ خبر: 70280445 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

نگاهی به چگونگی پایان جنگ ایران و عراق

روایت کمتر شنیده‌شده از پذیرش قطعنامه آتش‌بس/ عراق تازه در دوره روحانی به قرارداد الجزایر بازگشت

افکار عمومی این خبر را به معنای پایان فوری جنگ دانستند، اما این تعبیر برای نیروهای ایرانی گران تمام شد. در خط مقدم، نیروهای ایرانی که از هشت سال جنگ خسته شده بودند و هیچ نشان روشنی از پیروزی نداشتند، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به آتش‌بس فوری تعبیر کردند و از مواضع خود عقب‌نشینی کردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین داود دشتبانی در روزنامه هم‌میهن نوشت: جنگ ایران و عراق در طول هشت سال چنان بر روابط خارجی دو کشور سایه افکنده بود که هر توافق و قرارداد و اتحاد دیگری را بلاموضوع کرد و عملاً دو کشور در این مدت از تحرکات دیپلماتیک خارج از موضوع جنگ محروم بودند و همه چیز معطوف به جنگ شده بود.

ایران و عراق با وجود پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و مذاکرات آتش‌بس هرگز در دوران صدام حسین قرارداد صلح امضا نکردند و به لحاظ حقوقی مشکلات میان دو کشور آن‌گونه که حسن روحانی، رئیس ستاد قطعنامه ۵۹۸ می‌گوید تا سال ۱۳۹۷ باقی بود و در این سال بود که ایران و عراق به لحاظ حقوقی به اختلافات خود بر سر اروندرود پایان دادند و به قرارداد ۱۹۷۵ موسوم به قرارداد الجزایر بازگشتند.

جنگ ایران و عراق یکی از طولانی‌ترین و خون‌بارترین جنگ‌های تاریخ معاصر جهان است و مذاکرات آتش‌بس این جنگ نیز برخلاف تصور طولانی بود و دست‌کم دو سال به طول انجامید. دست‌کم در ظاهر صدام حسین حاضر به پذیرش قطعنامه‌های سازمان ملل و پایان جنگ شده بود اما ایران با مطرح کردن پیش‌شرط‌هایی از پذیرش پایان جنگ امتناع کرده بود. یکی از مهم‌ترین این پیش‌شرط‌ها معرفی عراق به‌ عنوان متجاوز بود که به خودی خود صدام‌حسین را از پذیرش آتش‌بس با چنین پیش‌شرطی منصرف می‌کرد.

جنگ نابرابر

وقتی از سال ۱۳۶۶ موازنه نظامی به نفع عراق شروع شد، شرایط برای ایران نیز تغییر کرد. عراق در این زمان ارتشی حدود یک میلیون نفری را تشکیل داده و تسلیحات پیشرفته‌ای از جمله هزاران توپ، تانک و نفربر زرهی و صدها هواپیمای جنگی را از فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی به دست آورده بود. این زرادخانه برای کشوری با ۱۸ میلیون نفر جمعیت بسیار زیاد بود.

سلاح‌های شیمیایی، که رژیم بعثی عراق در طول دهه ۱۹۸۰ به دست آورد یا تولید کرد این تسلیحات را مرگ‌بارتر می‌کرد. در عین حال، عراق منابع قابل توجهی را در تلاش برای توسعه یا خرید سایر سلاح‌های کشتارجمعی از جمله سلاح‌های بیولوژیکی و هسته‌ای صرف کرد. از بهمن ۱۳۶۶ عراق برای اولین بار با موشک‌های جدید الحسین خود به تهران حمله کرد. این‌ها موشک‌های اسکاد بودند که توسط مهندسان عراقی با کمک فنی شوروی اصلاح شده بودند. طی ۵۲ روز از بهمن‌ماه، عراق ۱۱۸ موشک الحسین را به سمت تهران شلیک کرد که منجر به کشته شدن ۴۲۲ غیرنظامی و مجروح شدن ۱۵۷۹ نفر دیگر شد.

ساکنان پایتخت ایران در اثر این حملات وحشت‌زده شدند و نزدیک به یک‌چهارم از آن‌ها متواری شدند و خسارات زیادی به اقتصاد کشور وارد کردند. ایران نیز منزوی‌تر شد و با تشدید تحریم‌های تسلیحاتی روبه‌رو شد. در همین حال، عراق از فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی تسلیحات پیشرفته دریافت می‌کرد. این عدم تقارن منجر به شکست‌های بزرگ ایران در میدان جنگ بین تیر ۱۳۶۶ تا تیر ۱۳۶۷ شد.

در آن دوره ده‌ها هزار سرباز و غیرنظامی ایرانی شهید و زخمی شدند و میلیون‌ها دلار خسارت اضافی به اقتصاد ایران وارد شد. در فروردین ۱۳۶۷، زمانی که عراق شبه‌جزیره فاو را از ایران پس گرفت، ایران شکست قابل توجهی را متحمل شد.

تصویب قطعنامه ۵۹۸

در تیرماه ۱۳۶۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه ۵۹۸ را تصویب کرد که از عراق و ایران خواسته بود به عنوان اولین گام برای حل و فصل مذاکرات، آتش‌بس فوری را رعایت کنند، تمام اقدامات نظامی در زمین، دریا و هوا را متوقف کنند و همه نیروها را بدون تأخیر به مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی برگردانند. این قطعنامه از دبیرکل خواسته بود که تیمی از ناظران سازمان ملل را برای راستی‌آزمایی، تأیید و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشینی اعزام کند و ترتیبات لازم را با مشورت طرف‌ها انجام داده و گزارشی را درباره آن به شورای امنیت ارائه کند.

همچنین قطعنامه براساس کنوانسیون سوم ژنو در ۱۲ اوت ۱۹۴۹، (... اسیران جنگی پس از توقف درگیری‌های فعال، بدون تأخیر آزاد شده و به کشورشان بازگردانده شوند.) از ایران و عراق می‌خواهد در اجرای این قطعنامه و در تلاش‌های میانجی‌گری برای دستیابی به یک راه‌حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه، مورد قبول هر دو طرف، در مورد همه موضوعات باقی‌مانده، مطابق با اصول مندرج در این قطعنامه، با دبیرکل همکاری کنند.

علاوه بر این، شورای امنیت سازمان ملل خواستار ایجاد یک نهاد شد که آغازکننده جنگ را مشخص کند تلاشی که آشکار برای نزدیک شدن به موضع ایران بود که سال‌ها به درستی عراق را به شروع جنگ متهم کرده بود.

عراق بلافاصله اعلام کرد که اگر ایران متقابلاً به شرایط پایبند باشد این قطعنامه را می‌پذیرد. با این حال، ایران خواستار پیش‌شرطی شد که صدام برکنار شود و عراق را به عنوان متجاوز در جنگ بشناسد و صدام را مسئول پرداخت غرامت جنگی کند و همچنین از همه نیروهای بیگانه خواست تا خلیج‌فارس را ترک کنند. ایران ابتدا خواستار برکناری صدام از قدرت شد.

ایران مدت کوتاهی پس از حمله عراق به خاک خود همین خواسته را مطرح کرده بود. دوم از سازمان ملل خواست فوراً صدام را به عنوان متجاوز به رسمیت بشناسد. هر دو خواسته منطق خاص خود را داشتند. صدام متجاوز بود و تصمیم او برای حمله به ایران بود که جنگ را آغاز کرد و در سال‌های بعد، ارتش او نیروهای ایرانی و حتی برخی غیرنظامیان ایرانی را در معرض حملات شیمیایی مکرر قرار داده بود.

ایران استدلال می‌کرد که تا زمانی که صدام در قدرت باقی می‌ماند، او همیشه می‌تواند حمله دیگری علیه ایران انجام دهد، حتی اگر توافق آتش‌بس برقرار باشد. اگرچه پیش‌شرط‌های ایران منطق خاص خود را داشت، اما به‌سادگی می‌شد دانست که اولین خواسته ایران غیرممکن بود. هیچ دولت خارجی یا نهاد بین‌المللی حاضر یا قادر به وادار کردن صدام به کناره‌گیری نبود.

آن‌چه مسئله را پیچیده‌تر می‌کرد، پیش‌شرط دوم ایران بود که از سازمان ملل خواست قبل از این‌که دو طرف ابتدا به آتش‌بس جامع دست یابند، صدام را به عنوان متجاوز به رسمیت بشناسد. اگرچه غیرممکن نبود، اما تحقق این شرط دشوار بود، زیرا انجام آن صدام را از موافقت با آتش‌بس منصرف می‌کرد. این به نوبه خود، تلاش‌های سازمان ملل برای آغاز روند پایان دادن به جنگ را که تا آن زمان به مدت هفت سال ادامه داشت، ناکام می‌کرد. پیش‌شرط‌های ایران در عمل به معنای عدم پذیرش آتش‌بس و ادامه جنگ بود.

پذیرش قطعنامه و غافلگیری ایران

امام خمینی و مقامات ارشد ایران به طور مداوم تکرار کرده بودند که این موضع جمهوری اسلامی در قبال درگیری غیرقابل تغییر است. ایران یک سال بعد و در پی جنگ نفتکش‌ها و ورود آمریکا به آن که به هدف قرارگرفتن هواپیمای مسافربری ایران منجر شد، در تیرماه ۱۳۶۷ به صورت یک‌طرفه آتش‌بس را اعلام کرد اما این پایان ماجرا نبود. ۲۶ تیر ۱۳۶۷، نامه پذیرش با امضای رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله خامنه‌ای، به خاویر پرز دو کوئار، دبیرکل سازمان ملل متحد در اقامتگاه وی در نیویورک تحویل داده شد.

علی‌اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه ایران با بیان این‌که این خبر جهان را غافلگیر کرد، به‌گونه‌ای به غیرمنتظره بودن این اقدام اشاره کرد. نحوه پذیرش قطعنامه توسط ایران یکی از غیرحرفه‌ای‌ترین اقداماتی بود که در دوران جنگ انجام داد و پیامدهای وحشتناکی را برای ایران به همراه داشت. درواقع نه نیروهای خودی آمادگی برای پذیرش آن را داشتند و نه عراق تصوری از پایان جنگ توسط ایران داشت. این آتش‌بس یک‌طرفه بدون مذاکره با عراق و طرف‌های بین‌المللی صورت گرفته بود و عراق پذیرش یک‌باره قطعنامه توسط ایران را به معنای ضعف و عدم امکان ادامه جنگ تفسیر کرد.

امام خمینی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در نامه‌ای خطاب به مقامات عالی نظام، ائمه جمعه، نمایندگان مجلس و مجلس خبرگان رهبری دلایل خود را بیان کرد. ساعت ۱۴ روز ۲۹ تیرماه، رادیو تهران این خبر را پخش کرد و بیانیه‌ای را که به نام «جام زهر» معروف شده است، قرائت کرد. امام خمینی در پیام خود گفت: «قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است.»

افکار عمومی این خبر را به معنای پایان فوری جنگ دانستند، اما این تعبیر برای نیروهای ایرانی گران تمام شد. در خط مقدم، نیروهای ایرانی که از هشت سال جنگ خسته شده بودند و هیچ نشان روشنی از پیروزی نداشتند، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به آتش‌بس فوری تعبیر کردند و از مواضع خود عقب‌نشینی کردند.

سرلشکر حسین حسنی‌سعدی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و جانشین کنونی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا، می‌گوید: «یگان‌های مستقر در خط پدافند، فکر کردند که آتش‌بس است و تفنگ‌ها را زمین گذاشتند.» عراق از این فرصت استفاده و حمله کرد. حمله عراق قبل از این‌که دو کشور در مورد تاریخ و زمان شروع آتش‌بس به توافق برسند و درنتیجه عراقی‌ها سرزمین جدیدی در داخل ایران را اشغال کردند، صورت گرفت. سپهبد سعدی می‌گوید: «ما اشتباه کردیم.»

سه روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران و به ‌دنبال عقب‌نشینی عده‌ای از نیروهای ایرانی از مواضع، ارتش عراق با عبور از مرز خوزستان، به سمت اهواز پیش‌روی کرد و در طول جنگ برای دومین بار شهر بندری خرمشهر را محاصره کرد. تعدادی از فرماندهان اصلی مقابله با عراقی‌ها به جای قرار گرفتن در پست‌های خود در جبهه در شهرهای خود بودند. نیروهای محلی درخواست‌های فوری برای مقابله با حرکت رو به جلو عراق به فرماندهان عالی‌رتبه ارسال کردند.

آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی خطاب به فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: «این نقطه‌ی حیاتی برای مسلمانان و کفار است، یعنی یا مسلمانان پیروز می‌شوند یا کفار. باید برای هر متر بجنگید و هیچ بهانه‌ای از کسی پذیرفته نیست. این همان نقطه‌ای است که یا پاسداران را زنده می‌کند یا برای همیشه مرده و مفتضح رها می‌کند.»

در یک مرداد ۱۳۶۷، ارتش عراق به غرب استان ایلام حمله کرد و با اشغال ارتفاعات میمک، به ۳۰ کیلومتری مرکز استان، در عمق خاک ایران رسید. یک روز بعد در ۳ تیرماه نیروهای عراقی به استان کرمانشاه حمله کردند. به گفته جعفر شیرعلی‌نیا، مورخ جنگ، فرماندهان ایرانی حملات عراق را جدی نمی‌گرفتند و حتی به برخی یگان‌های نظامی دستور عقب‌نشینی می‌دادند تا اسیر جنگی ندهند و یک روز بعد، با حمایت نظامی عراق، مبارزان گروه سازمان مجاهدین خلق از طریق گذرگاه مرزی خسروی وارد ایران شده و تا سرپل ذهاب در داخل کرمانشاه پیشروی کردند.

نیروهای ایرانی تصور می‌کردند که اجرای کامل آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی از لحظه‌ای که از طریق رادیو اعلام شد، مبنی بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ آغاز می‌شود. اما در واقع، این روند دو سال طول کشید و خسارات و تلفات بیش‌تری را برای ایران به همراه داشت. علت اصلی این امر البته رفتار ناشیانه و غیرحرفه‌ای ایران در پذیرش قطعنامه و اعلام آتش‌بس بود.

درنتیجه این تفسیر نادرست و برخورد غیرحرفه‌ای با موضوع آتش‌بس، ایران بیش‌تر از آن‌چه قبل از پذیرش قطعنامه از قلمرو خود را از دست داد و متحمل خسارات غیرمنتظره شد. در ۲۴ ژوئیه، با افزایش خسارات، امام خمینی به علی رازینی، رئیس دادگاه‌های نیروهای مسلح دستور داد تا «دادگاه ویژه جنگ» ایجاد کند و به این دادگاه دستور داد تا همه متخلفان در مناطق جنگی را محاکمه کند و با بی‌توجهی به قوانین زائد، هرکس را که باعث از دست دادن مناطق یا شکست شده مجازات کند.

اکبر هاشمی ‌رفسنجانی که در زمان جنگ جانشین فرمانده کل قوا بود، در خاطرات خود می‌نویسد که او سرلشکر یحیی رحیم‌صفوی، فرمانده سپاه پاسداران را که بعدها به فرماندهی کل سپاه رسید، از اعدام احتمالی نجات داد. یکی دیگر از افرادی که رفسنجانی مدعی نجات او از دادگاه ویژه جنگ است، سرلشکر احمد وحیدی است که در دولت سید ابراهیم رئیسی به عنوان وزیر کشور برگزیده شد.

مذاکرات آتش‌بس

در ۳ تیر ۱۳۶۷ همزمان با تأسیس دادگاه جنگ و حمله مجاهدین خلق به کرمانشاه، علی‌اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه برای آغاز مذاکرات برای آتش‌بس در نیویورک بود. اولین دیدار وزیر امور خارجه ایران و رئیس دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۶ جولای در نیویورک برگزار شد. مذاکرات برای تعیین تاریخ آتش‌بس سه هفته به طول انجامید و در این بین، عراق به حملات خود در داخل ایران ادامه داد. به گفته منابع نظامی، در یک مورد عراقی‌ها ۶۰۰ سرباز ایرانی را اسیر کردند. عراق همچنین از سلاح‌های شیمیایی از جمله حمله شیمیایی به غیرنظامیان در شهر اشنویه آذربایجان غربی استفاده کرد.

سرانجام در ۱۷ مرداد شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصمیم‌گیری درباره آتش‌بس میان ایران و عراق تشکیل جلسه داد. محمدجعفر محلاتی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل و عصمت طه، همتای عراقی وی در این نشست حضور داشتند. در شهریورماه، حدود ۳۵۰ ناظر نظامی سازمان ملل متحد با کلاه‌آبی و غیرمسلح از ۲۶ کشور، یک واحد جدید حافظ صلح سازمان ملل متحد موسوم به UNIIMOG گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد ایران و عراق، پست‌های دیده‌بانی را در امتداد مرز ۷۴۰ مایلی بین دو کشور ایجاد کردند.

شورای امنیت در ۱۸ مرداد قطعنامه ۶۱۹ را به اتفاق آرا تصویب کرد و UNIIMOG را برای یک دوره اولیه شش ماهه تأسیس کرد. وظیفه نیروهای غیرمسلح نظارت بر آتش‌بس و خروج نیروها به مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی بود. سرلشکر اسلاکویوویچ از یوگسلاوی به عنوان ناظر ارشد نظامی این نیرو منصوب شد. یک تیم فنی به سرپرستی سپهبد مارتین وادست، رئیس ستاد سازمان نظارت بر آتش‌بس سازمان ملل (UNTSO)، از ۳ تا ۱۱ مرداد از منطقه بازدید کردند تا روش‌های آتش‌بس را بررسی کنند.

خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل متحد از هر دو طرف خواست تا آتش‌بس را در تمام جبهه‌ها از ساعت ۳ صبح به وقت گرینویچ روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ رعایت کنند. او از ایران و عراق خواست که «تمام اقدامات نظامی در زمین، دریا و هوا را متوقف کنند.» رئیس دوره‌ای شورای امنیت اعلام کرد که همه اعضای شورا در مورد این تاریخ توافق دارند.

همچنین توافق شد که مذاکرات صلح در سوم شهریور در ژنو آغاز شود و از دو طرف خواسته شد تا قبل از آن از خصومت اجتناب کنند. جمهوری اسلامی در همان روز در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل، این ترتیب را رسماً پذیرفت، اما مذاکرات صلح در ژنو به جایی نرسید.

با گذشت ۵ روز از برقراری آتش‌بس، اولین دور مذاکره ایران و عراق در ژنو، در روز پنج‌شنبه ۳ شهریور ۱۳۶۷ به ‌منظور اجرای قطعنامه ۵۹۸ با حضور نمایندگان سازمان ملل آغاز شد. خاویر پرز دکوئیار؛ دبیرکل سازمان ملل با پنج‌تن از دستیارانش و وزرای خارجه ایران و عراق به همراه دستیاران خود در پشت یک میز مثلثی‌شکل نشستند و هیأت‌های ایرانی و عراقی بدون اظهار سلام به یکدیگر، مذاکره خود را آغاز نمودند.

حسن روحانی، حسن حبیبی، علی‌اکبر ولایتی، محمدجواد ظریف، سیروس ناصری، عباس ملکی، علی شمس‌اردکانی، جمشید ممتاز اعضای هیأت ایرانی بودند. ریاست ستاد قطعنامه ۵۹۸ برعهده حسن روحانی بود و علی‌اکبر ولایتی و وزارت امور خارجه مسئول مذاکره با طرف عراقی بودند. در این مذاکرات که به مدت شش ساعت به طول انجامید، هریک از طرف‌های ایرانی و عراقی به هیأت سازمان ملل نگاه می‌کردند و حرف خود را می‌زدند.

به دلیل اصرار عراق برای امتیاز گرفتن در مورد اروند و نیز نجات خود از کمیته تعیین متجاوز، این دور از مذاکرات ثمری نداشت. ولی از آن مقطع زمانی، تابوی عدم مذاکره ایران و عراق شکسته شد و طرفین به‌تدریج باهم روبه‌رو شدند و مذاکره کردند. بخشی از این مذاکره به نشست رودرروی نمایندگان ایران و عراق اختصاص یافت، زیرا این موضوع شرط عراق برای مذاکره بود. در ادامه مذاکرات، عراق بر لای‌روبی سریع اروندرود و آزادی کشتیرانی در خلیج‌فارس تکیه می‌کرد. ایران هم معتقد بود؛ عقب‌نشینی نیروهای عراقی از خاک ایران که طبق بند اول قطعنامه ۵۹۸ بلافاصله پس از برقراری آتش‌بس باید اجرا می‌شد، بر لای‌روبی اروند تقدم دارد.

نوع برخورد عراق با مذاکرات، حاکی از عدم علاقه آن کشور به اجرای همه بندهای قطعنامه ۵۹۸ بود. درنهایت این مذاکرات پس از دوهفته و با ادعای صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند و بی‌اعتباری معاهده الجزایر به بن‌بست رسید. دور بعدی مذاکرات ایران و عراق در روز یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۶۷ در نیویورک در سازمان ملل انجام شد که پس از چند ساعت به دلیل عدم پیشرفت، به چند روز بعد موکول شد. این مذاکرات در هفته سوم آبان ۱۳۶۷ در ژنو ادامه یافت. نگرانی عراق از بندهای ۴ و ۶ قطعنامه ۵۹۸ (تعیین کمیته بررسی آغازگر جنگ و پرداخت غرامت) بود.

نتیجه پایان جنگ

به‌رغم توافق عراق با آتش‌بس، تا دو سال دیگر بخش‌هایی از خاک ایران در اشغال عراق باقی ماند و موضوع مبادله اسیران جنگی حل‌نشده باقی ماند. تنها چند روز قبل از حمله عراق و اشغال کویت بود که در ۲۳ مرداد ۱۳۶۹، صدام حسین در نامه‌ای سرگشاده به اکبر هاشمی‌ رفسنجانی، رئیس‌جمهور ایران، اعلام کرد که عراق تخلیه خاک ایران و تبادل اسرا را از ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ آغاز خواهد کرد.

صدام در این نامه با شرایط ایران برای حل‌وفصل جنگ شامل خروج نیروهای عراقی از مناطق اشغالی ایران، تقسیم حاکمیت بر آبراه اروندرود و مبادله اسیران جنگی موافقت کرد.

پس از حدود سه ماه و نیم مکاتبه بین رؤسای‌جمهور عراق و ایران، سرانجام صدام که در جریان حمله به کویت، تحت‌فشار بین‌المللی قرارگرفته بود، به خواسته‌های ایران تن داد و در پاسخ به نامه هاشمی ‌رفسنجانی در ۲۳ مرداد ۱۳۶۹، طی ششمین و آخرین نامه خود شرایط ایران را برای تحقق صلح پذیرفت و نوشت: «با پیشنهاد شما مندرج در نامه جوابیه هشتم اوت ۱۹۹۰ که توسط آقای برزان ابراهیم تکریتی، نماینده ما در ژنو، از نماینده شما آقای سیروس ناصری دریافت شد و ناظر به لزوم مبنا قرار دادن عهدنامه ۱۹۷۵ است، ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ ما به‌ویژه در مورد مبادله اسرا و بندهای ۶ و ۷ قطعنامه شورای امنیت، موافقت می‌شود. براساس بند یک این نامه و مندرجات نامه ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰، ما آماده‌ایم هیأتی را به تهران اعزام کنیم یا هیأتی از سوی شما به بغداد سفر کند تا ضمن تهیه موافقت‌نامه‌های مربوطه، موجبات امضای آن را در سطحی که مورد توافق قرار می‌گیرد، فراهم نمایند.» با این حال ایران و عراق تا زمانی که صدام حسین روی کار بود، هرگز معاهده صلح امضا نکردند و وضعیت رسمی بین دو کشور همچنان «آتش‌بس» بود.

به موضوع غرامت جنگی و آغازگر جنگ هرگز رسیدگی نشد و حتی برخی از مفاد قطعنامه شورای امنیت نیز محقق نشد. مبادله نهایی اسیران تا سال ۱۳۸۲ تکمیل نشد و عراق رسماً بازگشت به قرارداد الجزایر را تا زمان نخست‌وزیری عادل عبدالمهدی و سفر حسن روحانی به عراق نپذیرفت.

در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی، ایران موفق شد تا درنتیجه توافق با عراق و اعلام لای‌روبی اروندرود، رسماً خط تالوگ را به عنوان خط مرزی دو کشور تثبیت کند. روحانی آذر ۱۳۹۲ با نخست‌وزیر وقت عراق برای پاکسازی و لای‌روبی سریع اروندرود توافق کرد و ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ در سفر به بغداد بیانیه‌ای رسمی با عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر وقت عراق منتشر و در آن اعلام شد: «در خصوص شط‌العرب، طرفین بر عزم راسخ خود بر اجرای عهدنامه مربوط به مرز دولتی و حسن همجواری بین ایران و عراق مورخ ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵ و پروتکل‌های ضمیمه و موافقتنامه‌های تکمیلی آن، با حسن‌نیت و با دقت، تأکید کردند و براین اساس، طرفین تصمیم گرفتند تا عملیات مشترک پاکسازی و لای‌روبی شط‌العرب را به منظور بازگرداندن کانال اصلی قابل کشت‌یرانی (تالوگ) بر اساس عهدنامه ۱۹۷۵ مذکور و پروتکل مربوطه آن در اسرع وقت آغاز کنند.» توافقی که حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت ایران و رئیس ستاد قطعنامه ۵۹۸ آن را پایان نهایی جنگ تحمیلی دانست.

۲۵۹