شناسهٔ خبر: 70254073 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

ايران و آينده سوريه دو تجربه ارتباطي- يك تغيير سياسي

مجيد رضاييان

صاحب‌خبر -

يكم) برگرديم به ۶ دهه قبل؛ يك نكته ارتباطي: چرا در عراق، حزب بعث به دست تكريتي‌ها و اقليت اهل سنت افتاد و در سوريه به دست علويان و اقليت شيعه؟ چرا برژنف در شوروي سابق- به عنوان ميراث‌دار رويزيونيست‌ها و جريان بازنگري در حزب كمونيست مسكو، يعني خروشچف- اين توازن را ايجاد كرد؟  باوجود آنكه حزب بعث سوسياليست- ناسيوناليست بود و نه صرفا سوسياليست، چرا در تقسيم‌بندي جهان دوقطبي غرب و شرق، كاملا در بلوك شرق جاي گرفت؟ ولي با در نظر‌گيري توازن اقليت متفاوت در دو كشور عراق و سوريه هر دو حزب بعث نيز «هماهنگ با بلوك تعريف شده» عمل كردند؛ منتها درست در بزنگاه‌هايي كه از بلوك شرق و مسكو فاصله گرفتند؛ بلافاصله «زير پاي‌‌شان» خالي شد. دوم) «عدم مقاومت ارتش دمشق» در برابر تحريرالشام را نمي‌توان امر ساده‌اي قلمداد كرد، با اين تامل كه «تحولات اوكراين و توافق‌هاي اعلامي» در روز‌ها و هفته‌هاي آينده، شايد بخشي از اين رفتار ارتش اسد را تبيين كند؛ يك نكته ارتباطي ديگر با رويكرد سياسي البته‌. سوم) جداي از آنچه رخ داد و گذشت، اينك «زمان ريل‌گذاري سياسي، ارتباطي» براي ايران است: «ريل تغيير با هدف تاثيرگذاري بر جامعه و تركيب حاكميت آينده دمشق». واقعيت اين است كه اضلاع سه‌گانه مثلث سوريه-اهل تسنن، كردها، اهل تشيع- در كنار مسيحيان و دروزي‌ها عملا دو راه را در برابر آينده سياسي اين كشور، متصور و محتمل مي‌كند: «حاكميت فراگير با انتخابات آزاد-جنگ داخلي و بن‌بست توافق ملي». چهارم) ما دو تجربه در برابر داريم: «افغانستان و عراق». 

در افغانستان نهايتا كار به حاكميت طالبان و پشتون‌ها با حذف همه اقوام ديگر منجر شد و در عراق -  با تدبير ارتباطي و سياسي درست همه طرف‌ها- كار به حاكميت فراگير رسيد. پربيراه نيست اگر بگوييم در عراق، ما يكي از برندگان به شمار مي‌آييم، ولي در افغانستان، شايد جور ديگري انتظار داشتيم و نشد.
پنجم) اينك در حاكميت آينده دمشق، مي‌توان با اتخاذ يك ديپلماسي هوشمندانه- ارتباطي موفق و البته كاملا پيچيده، «بازيگر حاضر» بود نه غايب.
شرايط داخلي سوريه و اضلاع مثلث ياد شده نيز اين امكان را براي ايران فراهم مي‌كند كه اقليت شيعه، كردها و ديگر اقليت‌ها از حاكميت حذف نشوند. حضور آنها به دست بالاي ايران و البته نسبي خواهد انجاميد و غيبت آنها، همين معادله را برعكس مي‌كند. زمان، زمان تغيير و ريل‌گذاري تازه است. از فضاي گذشته بايد بيرون آمد و در فضاي جديد به بازيگري فعال تبديل شد. با اين تفاوت كه «ميدان سياست و ديپلماسي» با «ميدان نظامي» هرگز يكسان نيست و يك برنده هم ندارد.
آخر) تا همين جاي تحولات هم، ثابت شده است كه «توافقات پنهان» با آنچه «مواضع بازيگران جهاني و منطقه‌اي»، در ظاهر جلوه‌گر مي‌شود، متفاوت است.
نگاه به قطر و كاري كه در افغانستان با نظر واشنگتن كرد، در اين روزها شايد كمتر از نقش آنكارا در سوريه نباشد، چرا؟ چون همه مي‌خواهند بازيگر فعال باشند و يكي از برندگان ماجرا.
اين همه، البته در گروي درك زمان و فرصت‌هايي است كه شايد به ساعت و روز تبديل شده تا هفته و ماه‌. فرصت از دست نرود.همين و بس.