به گزارش سلامت نیوز به نقل از health.clevelandclinic، تشخیص اختلال طیف اوتیسم (ASD) می تواند سؤالات زیادی را ایجاد کند و شما را گیج کند که از کجا باید درباره این اختلال اطلاعات بیشتری بدست بیاورید.
شیوع اوتیسم در 20 سال گذشته به طور پیوسته در حال افزایش بوده است و همراه با آن، آگاهی عمومی از این وضعیت هم بهتر شده است. متأسفانه، اطلاعات نادرست نیز به همان سرعت در حال گسترش هستند. چه اوتیستیک باشید، چه پدر و مادر یک کودک اوتیستیک یا هر دو، جدا کردن واقعیت از یک باور نادرست می تواند دنیای متفاوتی را برای شما ایجاد کند.
دکتر کری کافمن، متخصص اطفال درباره رایجترین افسانهها و تصورات غلط در مورد ASD توضیح می دهد:
افسانه شماره 1: اوتیسم یک بیماری است
بیایید با اساسی ترین تصور غلط شروع کنیم، اینکه ASD یک بیماری است.
دکتر کافمن توضیح می دهد: «اوتیسم اصلاً یک بیماری نیست. ASD یک اختلال عصبی رشدی است، به این معنی که چیزی در مورد رشد و عملکرد مغز کودک اوتیستیک با کودک "معمولی" متفاوت است. اما متفاوت بودن به معنای یک اشتباه نیست و افراد اوتیستیک همه به یک شکل متفاوت نیستند.»
افسانه شماره 2: اوتیسم یک بیماری روانی است
مهم است که روشن شود که ASD یک بیماری روانی نیست.
متخصصان مراقبت های بهداشتی از همان مرجع تشخیصی - ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM-5 ) - برای تشخیص اختلالات رشد عصبی و شرایط سلامت روان استفاده می کنند. اما اگر بخواهید کتاب را مرور کنید، متوجه خواهید شد که به چند دسته تقسیم شده است.
تفاوت های کلیدی دیگری نیز بین ASD و بیماری روانی وجود دارد. بیشتر بیماری های روانی بعداً در زندگی ایجاد می شوند؛ اسکیزوفرنی و اختلال مصرف الکل نمونه های بارز آن هستند. از سوی دیگر ASD وضعیتی است که شما با آن متولد شده اید.
تحقیقات نشان می دهد که افراد مبتلا به ASD در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات روانپزشکی هستند، بنابراین مهم است که والدین مراقب تغییرات در خلق و خو و رفتار کودک خود باشند.
دکتر کافمن به تمایز مهم دیگری بین ASD و بیماری روانی اشاره میکند: «بیماریهای روانی دارای درمانهای پزشکی کاملاً واضحی هستند. اما هیچ دارویی وجود ندارد که بتواند اوتیسم را درمان کند.»
افسانه شماره 3: یک اپیدمی اوتیسم وجود دارد
اوتیسم با پیشرفت دنیای پزشکی راحت تر و ساده تر تشخیص داده می شود. اما این در درجه اول به دلیل چهار تغییر بزرگ است:
- شناخت بیشتر: عموم مردم بیشتر از گذشته از ASD آگاه هستند و با افزایش آگاهی عمومی، تعداد و کیفیت خدمات در دسترس برای کودکان اوتیستیک نیز افزایش می یابد. دسترسی به مداخله زودهنگام و درمانهای حمایتی، والدین را تشویق میکند تا سریعتر روند درمان های حمایتی را طی کنند.
- افزایش تخصص پزشکی: پزشکان و متخصصان مربوطه، نسبت به گذشته در تشخیص بیماری بهتر عمل میکنند.
- تغییرات در تشخیص: در سال 2013، با انتشار نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تغییراتی در تشخیص اختلال طیف اوتیسم (ASD) رخ داد. پیش از این تغییرات، اختلالات مختلفی مانند سندرم آسپرگر، اختلال انحلال کودکی، و اختلالات تکاملی فراگیر به عنوان تشخیصهای مجزایی در نظر گرفته میشدند. با ورود DSM-5، این اختلالات به عنوان بخشی از یک تشخیص کلیتر به نام اختلال طیف اوتیسم گنجانده شدند. این تغییر به معنای آن بود که افراد دارای این تشخیصهای قبلی اکنون به عنوان افراد مبتلا به ASD در نظر گرفته میشدند.
- پزشکان مجاز به تشخیص یک فرد مبتلا به اوتیسم و اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) نبودند: هنگامی که این قانون تغییر کرد، هر دو شرایط رایج تر شدند، زیرا اغلب با هم رخ می دهند.
تحقیقات نشان می دهد که احتمالاً افزایش اندکی در تعداد کودکان مبتلا به ASD وجود دارد، اما هنوز با تعریف اپیدمی مطابقت ندارد.
افسانه شماره 4: فقط پسرها می توانند اوتیستیک باشند
جدیدترین دادههای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده (CDC) نشان میدهد که اوتیسم یک بیماری خاص جنسیتی نیست، اگرچه پسران بیشتر از دختران به ASD مبتلا می شوند. تحقیقات آنها نشان می دهد که حدود 4٪ از پسران مبتلا به ASD هستند، در حالی که تعداد دختران اوتیسم کمتر و در حدود 1٪ است.
CDC در تحقیقات خود در مورد این موضوع منحصراً به جنسیت بیولوژیکی نگاه می کند، بنابراین ما نمی توانیم با اطمینان بدانیم که چگونه تشخیص ASD بر اساس هویت جنسیتی تجزیه می شود. این مایه شرمساری است زیرا بسیاری از کارشناسان فکر می کنند که هنجارهای جنسیتی باعث می شود که دختران به اشتباه تشخیص داده شوند.
همانطور که ما در شناسایی ASD در دختران بهتر عمل می کنیم، پیش بینی می شود که این تفاوت ها در تشخیص یکسان خواهد شد.
افسانه شماره 5: همه افراد اوتیستیک...
مانند هر فرد دیگری، افراد اوتیستیک نیز منحصر به فرد هستند. مغز آنها همه به یک شکل یکسان کار نمی کند و علائم آنها می تواند بسیار متفاوت باشد. بنابراین، این اشتباه است که فرض کنیم همه افراد اوتیستیک دارای ویژگی ها یا اختلالات یکسانی هستند. نگرش های زیر درمورد افراد اوتیستیک معمولا رایج است:
- آنها دانشمند هستند (یعنی مهارت خاصی دارند).
- خشن هستند.
- دارای ناتوانی های یادگیری یا ذهنی خاصی هستند.
- نمی توانند احساسات را درک کنند.
- نمیتوانند روابط خوبی داشته باشند.
- نسبت به نیازها و احساسات اطرافیان خود حساس نیستند.
- نمی توانند کارهای خاصی را انجام دهند.
- نمی توانند صحبت کنند.
این اظهارات ممکن است برای برخی از افراد مبتلا به اوتیسم صادق باشد، اما قطعاً درباره همه ی آنها صادق نیستند. کلیشه هایی مانند اینها به تبعیض دامن می زنند و به نابرابری هایی که افراد دارای معلولیت هر روز تجربه می کنند عمیق تر می کنند.
افسانه شماره 6: واکسن های دوران کودکی باعث اوتیسم می شوند
این افسانه ای است که احتمالا قبلاً شنیده اید. محققی به نام اندرو ویکفیلد ادعا کرد که واکسن MMR باعث اوتیسم می شود. یافتههای او در سال 1998 در مجله پزشکی معتبر The Lancet منتشر شد. از آنجا ماجرا آغاز شد.
در همین حال، علیرغم تلاشهای محققان، هیچکس نتوانست یافتههای ویکفیلد را تکرار کند زیرا، همانطور که مشخص شد، او دادهها را جعل کرده بود؛ بازرسان متوجه شدند که او تضاد منافع مالی دارد که فاش نکرده است. او همچنین از نظر ایدئولوژیک با واکسیناسیون مخالف بود.
دکتر کافمن توضیح میدهد: «او اطلاعات نادرستی در مورد بیمارانی که مطالعه کرده بود در مقالهاش قرار داد تا ادعای خود را علیه واکسن MMR مطرح کند.»
در سال 2010، هیئتی، ویکفیلد را به عدم صداقت در تحقیقاتش متهم کرد و سپس مقاله ی او پس گرفته شد و او مجوز پزشکی خود را از دست داد، زیرا هیچ پشتوانه علمی برای این ایده که واکسن ها باعث اوتیسم می شوند وجود نداشت. اما آسیبی که دیدگاه او به جامعه وارد کرد هنوز از بین نرفته است. بسیاری از مردم هنوز معتقدند که واکسن ها باعث اوتیسم می شوند. این یکی از دلایلی است که واکسیناسیون جدی گرفته نمی شود.
افسانه شماره 7: فرزندپروری بد باعث اوتیسم می شود
در دهه 1940، مفهوم اوتیسم برای اولین بار توسط روانپزشک اتریشی، لئو کانر، معرفی شد. او نظریهای به نام «سندرم مادر یخچالی» را مطرح کرد که بر اساس آن، اوتیسم به دلیل رفتارهای سرد و غیرعاطفی مادران نسبت به فرزندانشان ایجاد میشود. در آن زمان، بسیاری از محققان تحت تأثیر نظریات زیگموند فروید بر این باور بودند که آسیبهای روانی در دوران کودکی میتواند منجر به مشکلات روانی مختلف شود.
به عبارت دیگر، کانر اعتقاد داشت که مادرانی که نسبت به فرزندان خود بیتوجه و دور از احساسات هستند، باعث آسیب روانی به آنها میشوند و این آسیب میتواند به اوتیسم منجر شود. این نظریه برای چندین دهه در تحقیقات اوتیسم غالب بود و به والدین به ویژه مادران، به عنوان مقصران اصلی اوتیسم نسبت داده میشد.
با این حال، دکتر کافمن تأکید میکند که هیچ شواهد علمی از این نظریه حمایت نمیکند. تحقیقات گستردهای نشان دادهاند که سبکهای تربیتی و رفتار والدین هیچ تأثیری بر بروز اوتیسم ندارند. با وجود این، افسانه «مادر یخچالی» هنوز هم در برخی جوامع وجود دارد و باعث سرزنش و احساس گناه در والدین میشود.
به طور خلاصه، این نظریه نه تنها نادرست است، بلکه تأثیرات منفی بر والدین و درک عمومی از اوتیسم داشته است.
افسانه شماره 8: اوتیسم را می توان «درمان کرد»
به رغم اینکه شنیدن آن ممکن است دشوار باشد، اوتیسم یک اختلال مادامالعمر است. این یک بیماری نیست و نمیتوان آن را درمان کرد. اما نباید به دلیل عدم وجود درمان، از ارزیابی فرزندتان صرفنظر کنید.
دکتر کافمن میگوید: «درمانی وجود ندارد، اما ما قطعاً روش هایی برای کنترل این اختلال داریم.» «در حال حاضر، درمانهای مبتنی بر شواهد شامل تمام درمانها و مداخلات آموزشی هستند. هیچ دارویی، تغییر رژیم غذایی، مکمل ویتامینی یا چیز دیگری برای درمان این وضعیت وجود ندارد.» کودکان اوتیستیک که مشکلات غذایی یا گوارشی دارند، میتوانند از رژیمهای خاص بهرهمند شوند، درست مانند کودکان نرمال. اما قبل از امتحان کردن یک رژیم غذایی جدید، حتماً با پزشک خود مشورت کنید.
به جای تلاش برای «درمان» اوتیسم، پزشکان و مشاوران سلامت بر کمک به کودکان برای پیشرفت مستقل در توسعه تمرکز میکنند. هر چه زودتر یک کودک با این اختلال تشخیص داده شود، زودتر میتواند از مداخلات و حمایت بهرهمند شود. آنها ممکن است به اصطلاح «بهتر» نشوند، اما رفتارهایشان به مرور زمان تغییر خواهد کرد زیرا آنها در حال توسعه و پاسخ به مراقبتهای تخصصی هستند.
دکتر کافمن اضافه میکند: «مقدار پیشرفتی که یک کودک میتواند داشته باشد متغیر است و به شدت علائم بستگی دارد، اما بسیاری از کودکان اوتیستیک در نهایت به همسالان خود بسیار شبیه میشوند و بسیاری از بزرگسالان اوتیستیک شغل دارند، ازدواج میکنند و بچهدار میشوند. در واقع، احتمالاً اکثر ما چند بزرگسال با اختلال طیف اوتیسم را بدون اینکه حتی متوجه شویم، میشناسیم.»
همیشه سوال را بپرسید
ما برای درک کامل این اختلال هنوز راه درازی در پیش داریم و اطلاعات نادرستی که نسل ها منتقل شده اند به سختی از بین می روند. اما یک خبر خوب وجود دارد: شما مجبور نیستید به تنهایی درباره این اختلال یاد بگیرید.
دکتر کافمن توصیه میکند: «اگر کودک مبتلا به اوتیسم دارید، جستجوی منابع اطلاعاتی قابل اعتماد بسیار مهم است. «اگر دارید با پزشک اطفال خود یا روانپزشک صحبت کنید. آنها می توانند شما را به سمت منابع مورد نیاز راهنمایی کنند تا مطمئن شوید که بهترین مراقبت از فرزندانتان را انجام می دهید.»
و اگر نگران این هستید که فرزندتان در این طیف باشد؟ دکتر کافمن از شما می خواهد که با پزشک اطفال صحبت کنید.