به گزارش ایکنا، ناصر مهدوی؛ استاد دانشگاه شهید بهشتی، 13 آذرماه در نشست علمی «در راز سوگ یار» که از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی و به مناسبت ایام فاطمیه برگزار شد با بیان اینکه پیام پیامبر(ص) پیام حکمت در برابر جاهلیت و بیخردی بود، گفت: ایشان زندگی شجاعانه، عقلانی، اخلاقی و خردورزانه را مطرح کردند لذا طبیعی است که جاهلان در برابر آن بایستند و حاضر نباشند دست از فرهنگ غلط پیشین خود بکشند.
وی افزود: هیچ بلایی مانند گرفتاری در جاهلیت و بیخردی نیست و هیچ زنجیری هم بدتر از جزمیتها و تعصبات و باورهای غلط نیست؛ افراد گاهی حاضرند از فرزند و خانواده و ملتی دست بکشند ولی حاضر نیستند از افکار غلط خوشان دست بکشند لذا ببینید پیامبر(ص) واقعا چه مسیری را طی کرده است تا بفرماید من نه اجر و مزدی از شما میخواهم و نه منتی بر سر شما میگذارم ولی برای من سخت است که شما در رنج و سختی و درد باشید.
مهدوی با بیان اینکه شاید بعد از خداوند، مفهوم مادری که مفهومی عرفانی است بالاترین مفهوم باشد ولی در تاریخ تصوف ما هیچ موجودی به اندازه پیامبران عاشق انسانها نبودند به خصوص پیامبر ما، افزود: عشق از زمانی پیدا میشود که شما دنبال تلافی و جبران متقابل نیستید و عشق میورزید بدون این که بخواهید کسی آن را جبران کند و پیامبر(ص) این گونه بود ولی جواب این مرد بزرگ را چگونه دادند و چه جفاهایی کردند.
وی ادامه داد: آنچه بعد از وفات پیامبر(ص) لطمه میخورد خلافت و قدرت و فدک نبود؛ بنده برخلاف کسانی که این مسائل را بزرگ میکنند معتقدم که این مسائل برای علی(ع) آنچنان بزرگ نبود؛ غصه امام علی(ع) بازگشت جاهلیت و تفکرات غلط این بار در لباس مسلمانی و دین است. امام علی(ع) گاهی از اخلاق در نهجالبلاغه سخن میگوید و آهی میکشد که جگر انسان کباب میشود؛ در تعابیری دارد «من در گذشته برادرانی داشتم؛ کان فی ما مضی اخ فی الله» یعنی گویی الان ندارم؛ دغدغه علی(ع) جامعه سالم و با اخلاق است؛ وقتی به او میگویند ما با این همه سینه گشاده و بازوی قوی کنار تو هستیم ولی علی معتقد است که زندگی فاخر را عقل و بلوغ عقلی ایجاد میکند.
دغدغه رشد عقلانی مردم
استاد دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: در متون عرفانی اعم از بودا و مسیحی و هندو و عرفان شیعی کم میبینید که انسان آهی سوزان بکشد و به خدا بگوید مرا بکش زیرا طاقت ماندن در بین این جماعت را ندارم؛ درد او این نیست که شما بلد نیستید شمشیر بزنید و با من همراهی نمیکنید تا قدرت را تصاحب کنیم؛ دغدغه ایشان آن است که چرا جسم شما به رشد رسیده ولی عقلتان خیر. شاهدت ابدانهم و غائبه قلوبهم. علی(ع) از دوستانش شاکی است که چرا عقلشان به اندازه بلوغ جسمشان رشد نکرده است و جالبتر اینکه همراه با بلوغ دینتان (توسعه احکام و مقررات و اینکه قرآن را از اول و آخر میخوانید) قدرت در چشمتان بزرگ است و مناسبات اخلاقی در بین شما رشد ندارد و شما شیفته دنیا هستید و قدرت شما را مست کرده است. درد این افراد بزرگ و مسئله آنان چه بود؟ ما باید این سؤال را در مورد همه فرزانگان و بزرگان دین بیان کنیم.
مهدوی با اشاره به فلسفه پدیدارشناسی، گفت: برخی پدیدارشناسان بزرگ معتقدند که اگر شما میخواهید چیزی را بشناسید مجال بروز و ظهور به او بدهید تا خودش را نشان دهد؛ پرسش میتواند ما را به حقیقت نزدیک کند؛ در مورد قرآن هم اینطور است یعنی تا ما از قرآن پرسش نکنیم در خفا باقی خواهد ماند و خودش را به ما نشان نمیدهد؛ از زهرا(س) و علی(ع) هم باید بپرسیم که دنبال چه هستند و بودند و تا نپرسیم نخواهیم دانست چه هستند.
وی افزود: اگر مثلا قدرت از ابتدا در دست علی(ع) بود قطعا شرایط طور دیگری رقم میخورد ولی دغدغه علی و فاطمه صرفا اینها نبود؛ حتی وقتی قدرت را به ایشان پیشنهاد کردند فرمودند بگذارید من وزیر شما باشیم تا اینکه امیرتان باشم و خلافت برای من از عطسه بز هم بیارزشتر است مگر اینکه حق مظلومی را از ظالمی بازستانم. این به معنای نادیده گرفتن سیاست نیست ولی او میگوید رسالت من خیلی عمیقتر است و این رسالت نجات آدمی و رستگاری انسان و رهایی اوست.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه قرآن کریم هم دائما دنبال نجات آدمی است، تصریح کرد: لذا فرمود: وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ؛ یعنی زکریا از خداوند میخواهد مرا تنها نگذار. پیام قرآن شگفتانگیز است زیرا امکانی برای انسان فراهم میکند تا نجات یابد؛ هیچ پیامبری نیامده است که بگوید شما فاقد قدرت و خرد هستید. دوره رنسانس عمده مباحث این است که انسانها موجودات ناچیز و بیچیزی هستند که فقط عنایت خدا میتواند شما را نجات دهد؛ لوتر که او را به بزرگی یاد میکنیم، اندیشه کاملا ضد اومانیتسی و ضدانسانی را ترویج میکرد که عیسی مسیح(ع) اینطور نبود.
دغدغه انبیاء دغدغه نجات انسان
وی تأکید کرد: مسئله عیسی و علی(ع) و فاطمه(س) نجات انسان است یعنی امکانی برای انسان فراهم کنند که ضمن احترام به عقل و قدرت خلاقیت افراد، آنها بتوانند از شر آن چه انسان را در درون گرفتار میکند برهانند؛ مولا علی(ع) و فاطمه زهرا(ص) پیامآور نجات هستند؛ امام حسین(ع) پیامآور نجات هستند لذا از این جهت جدی هستند و باید انسان به آنان توجه نشان دهد. ارسطو در مورد بد و خوب میگوید که خوب چیزی است که معتدل است و بد یعنی خروج از عدالت و وقتی به او میگویند ما از کجا بفهمیم که عدالت را رعایت کردهایم یعنی معیار ما چیست؛ او جواب میدهد بروید سراغ افرادی که فرهیخته هستند و ببینید آیا شما آنان را دوست دارید؟
استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: پیام قرآن نجات به سمت حکمت و نجات برای رهایی از ظلمت جهالت است؛ این بیعدالتی اجتماعی و ظلم و ستم نیست بلکه ذهنیت منفی و تعلقات نفس خودش جاهلیت است؛ وابستگی به رای این و آن و اسیر زندگی دیگران شدن، زندگی سطحی و زودباوری همه مدلهای جاهلیت هستند که به شخصیت انسان آسیب میزنند و راه رهایی از این مسائل هم تمسک به الگوهای رهاییبخش و نجاتبخش است لذا این الگوها بیثمر و غیرمفید نیستند بلکه خیلی اوقات میتوانند کمک کنند که تشخیص ما درست باشد لذا کسی مانند ابراهیم(ع) را به عنوان اسوه معرفی میکند.
مهدوی با بیان اینکه قرآن قدرت هنری فوقالعاده دارد، تصریح کرد: قرآن زیباترین مسائل را به ابراهیم(ع) نسبت میدهد و بعد میفرماید اگر دغدغه ابراهیمی داشتید اهل نجات هستید؛ اگر این مسیر را بروید بخش زیادی از رنجهایی که با دست خود برای خود درست کردهاید از بین خواهد رفت؛ بله حضرت زهرا(س) درد و رنج کشید و اندوه فراوان خورد ولی متاسفانه شیعه در این درد باقی ماند؛ آثاری که خلق شده مرتب از درد و رنج فاطمه(س) و در و دیوار گفتهاند؛ نمیگویم اینها کم(ناچیز) است ولی این درد و رنج برای اهداف بلند و عمیقی بوده است.
وی افزود: این همه صبوری و مقاومت برای رساندن پیام به دیگران بود و آن پیام نجات بود ولی ما این پیام را فراموش کردهایم؛ حسین(ع) شیعیان زیادی دارد ولی پیروان اندکی دارد و فاطمه(س) هم پیروان زیادی دارد ولی شیعیان کمی دارد لذا درد خیلی از ما درد حسین(ع) و فاطمه(س) نیست و بیگانه با آنان هستیم. ما الان چه شباهتی به این بزرگان داریم؟ علی با این همه شیعه امروز از گذشته تنهاتر است.
مهدوی بیان کرد: جهت، گم شده است؛ کار اینها نواختن بانگ نجات انسان است و درد آنان این است ولی آیا ما هم این دغدغه را داریم؟ بشر امروز گرفتار شده است. اگر جوراب و قلم و موبایل ما گم شود دادمان به آسمان میرسد ولی وقتی خودمان در این جهان جدید گمشدهایم صدایمان در نمیآید؛ ما میخواهیم فاتح جهان باشیم نه فاتح خویشتن و فاطمه(س) فاتح درون بود؛ کسی که چشمش فقط به دنبال یک افق بلد بود و آن نجات انسان.
وی با بیان اینکه این خانواده استاد کنترل خشم و مدیریت قوای درونی هستند، تأکید کرد: وقتی به علی(ع) میگویند عثمان را کشتند و برویم جنگ کنیم و چه کنیم و ... میفرماید آخرین کار من جنگ است و تا جایی که بتوانم امور را مدیریت میکنم. اینقدر ایشان دوراندیش بودند ولی ما زود عاشق شده و طلاق میدهیم و خشمگین میشویم و ...
انتهای پیام